در هفتهای که گذشت، اجلاس سران هفت قدرت جهانی با یک هیاهوی خبری پیرامون توافق دولتهای آمریکا و جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره به پایان رسید. پیشازاین اجلاس اعلامشده بود، یکی از مسائلی که در دستور کار اجلاس گروه ۷ قرار خواهد گرفت، تشدید تنش میان جمهوری اسلامی و دولت آمریکا خواهد بود. چند روزی قبل از اجلاس، رئیسجمهوری فرانسه یک گفتگوی تلفنی با حسن روحانی داشت که از محتوای آن چیزی علنی نشد، اما سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی به فرانسه و مذاکراتی که انجام گرفت و پی آمد آن سفر مجدد ظریف به فرانسه در میانه اجلاس و گفتگو با ماکرون این حدس و گمان را افزایش میداد که احتمالاً قرار و مدارهایی در مورد راهحل مسائل مورد اختلاف بین آمریکا و جمهوری اسلامی در جریان است. پسازاین ملاقات، چنین وانمود شد که گویا همهچیز بهخوبی پیش میرود و جمهوری اسلامی و فرانسه به توافقاتی برای آغاز مذاکره میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی دستیافتهاند. در همین حال، حسن روحانی هم برای دامن زدن به ماجرای توافقی که واقعیت نداشت، در یک سخنرانی اعلام کرد: “دولت برای حل مشکلات از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و معتقدم برای توسعه و پیشرفت کشور، باید از هر ابزاری استفاده کنیم. اگر من بدانم در جلسهای باکسی ملاقات کنم، مشکل کشورم حل میشود، دریغ نخواهم کرد زیرا اصل منافع ملی کشور است.”
وی افزود: “در عین اینکه در این تحریمها مقاومت میکنیم مقابلهبهمثل هم میکنیم، تعهدات خود را کاهش میدهیم، اما فرصت برای مذاکره و دیپلماسی را هم قرار میدهیم. دست قدرت و دست دیپلماسی باید باهم و در کنار هم باشد. معتقدیم باید هرگونه اقدامی که لازم است را انجام دهیم. حتی اگر احتمال موفقیت ۲۰ یا ۱۰ درصد باشد، نیز باید تلاش کنیم و نباید فرصت را از دست بدهیم.”
ماجرای توافقات، ظاهراً چنان قطعی به نظر میرسید که حتی وعده آغاز مذاکرات، در هفتههای آینده داده شد. ماکرون در کنفرانس خبری مشترک با ترامپ، رسماً اعلام کرد: “مذاکرات برای فراهم کردن مقدمات ملاقات آقای ترامپ با حسن روحانی در جریان است و من امیدوارم در هفتههای آینده، بر اساس این گفتگوها بتوانیم شاهد دیدار پرزیدنت ترامپ و پرزیدنت روحانی باشیم.”
او گفت: “مطمئن هستم نشستی بین دو رئیسجمهور ایران و آمریکا برگزار خواهد شد. ”
ترامپ هم ضمن اینکه بار دیگر تأکید کرد که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست، بلکه خواهان ایرانی “قدرتمند” است، گفت: “ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک و سلاح اتمی نداشته باشند. ایران میتواند کشور فوقالعادهای باشد ولی بدون اسلحه.”
او هم در پاسخ به این سؤال خبرنگاران که آیا باروحانی دیدار خواهید داشت، گفت: “اگر شرایط درست باشد”، احتمال دیدار با آقای روحانی در چند هفته آینده “واقعبینانه” است.
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز درباره تحولات مربوط به ایران اظهارنظر کرد و گفت: “اینیک گام بزرگ است. حالا فضایی ایجادشده که در آن از گفتوگو استقبال میشود.”
مفسران سیاسی بورژوازی که ظاهراً ازاین دست آورد بزرگ اجلاس گروه ۷ بههیجانآمده بودند در گفتگویهای پیدرپی با شبکههای تلویزیونی فارسیزبان تا آنجا پیش رفتند که بر سر جزئیات مذاکره هم پیشبینیهای خود را مطرح کردند.
اما با پایان اجلاس سران گروه ۷ همه ادعاها پوچ از کار درآمد و ماجرای مذاکره، پایانیافته اعلام شد. روحانی فردای این کنفرانس خبری اعلام کرد که برای هرگونه تحولی در مناسبات، آمریکا باید نخست توبه کند. وی گفت” آنهایی که تحریم را بر جمهوری اسلامی ایران روا داشتند و اقدام به تروریسم اقتصادی کردند، تحول در رفتار ما با آنان از توبه آنها آغاز میشود و باید به تعهدات و راه و مسیر خطایی که انتخاب کردند، بازگردند و در خدمت منافع و امنیت جهان باشند و با احترام و تکریم متقابل انقلاب، نظام اسلامی و حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسند.”
روحانی افزود: ” تا اولین قدم از سوی شما که همان رفع تحریمهای غلط و ظالمانه علیه ملت ایران است، برداشته نشود، این قفل بازنخواهد شد.”
اما اگر مذاکرهای که سران گروه هفت با شوقوذوق پیرامون آن سخن گفتند، حقیقت میداشت، چگونه ممکن بود که در فاصله یک روز همهچیز تغییر کند؟ پاسخ این است که از همان آغاز نیز جمهوری اسلامی قصدی برای مذاکره نداشت. نه حسن روحانی جرئت آن را داشت بدون نظر و تائید خامنهای وارد مذاکره با آمریکا شود و نه دیدار با ترامپ. درعینحال، محال بود که پس از گذشت تنها چند ماه از موضعگیری خامنهای و سیاست ” نه جنگ و نه مذاکره” و فراتر از آن “مذاکره سم است، تا وقتی آمریکا این است که آلان هست و مذاکره با دولت کنونی آمریکا یک سم مضاعف است” بهیکباره بتواند نظر خود را تغییر دهد. در واقعیت، آنچه رخ داد، صرفاً یک بازی سیاسی جمهوری اسلامی و یک تاکتیک، با دو هدف بود. نخست اینکه در شرایطی که مردم ایران زیر فشار تحریمها قرار دارند و خواهان پایان یافتن این نزاع هستند، چنین وانمود کند که گویا در جستجوی راههای دیگر ازجمله مذاکره و دیپلماسی برای حلوفصل ماجرای تحریمهاست. دوم اینکه جمهوری اسلامی از این تاکتیک استفاده کرد تا تلاش احتمالی ترامپ را در اجلاس گروه ۷ برای تشدید فشارها از طریق توافق با دولتهای دیگر، خنثی سازد. برای هرکس که اندکی شناخت از جمهوری اسلامی و مسائل مورد اختلاف آن با دولت آمریکا داشته باشد، پوشیده نبود که نه چنین مذاکرهای بهسادگی میتواند شکل بگیرد و نه جمهوری اسلامی فعلاً آمادگی مذاکره با ترامپ را دارد. اما اینکه چرا جمهوری اسلامی درهمان حال که راهحلی برای اختلافات خود با آمریکا جز از طریق مذاکره ندارد، نمیتواند با ترامپ وارد مذاکره شود، بهاینعلت است که در یک مذاکره دوجانبه، از همان آغاز بازنده خواهد بود. آنها دو قدرت برابر نیستند و در مذاکرهای که میان دو قدرت نابرابر بر سر اختلافات انجام بگیرد، قدرت ضعیفتر بازنده خواهد بود. بنابراین، بهرغم اینکه جمهوری اسلامی زیر فشار اقتصادی و مالی شدیدی قرار دارد، مادام که خطر جنگ و یا سرنگونی تهدیدش نکند، بعید است وارد مذاکره مستقیم با آمریکا شود، بلکه در انتظار تحولاتی در درون هیئت حاکمه آمریکا میماند تا احتمالاً بتواند از طریق مذاکرهای چندجانبه، از نمونه برجام بر سر برخی مسائل مورد اختلاف گفتگو کند. جمهوری اسلامی در آن شرایط میتواند چانهزنی کند. حتی بر سر اختلاف هستهای و موشکی امتیازاتی هم بدهد، اما در چنین شرایطی نیز حاضر نخواهد بود بر سر اختلاف اساسی که به سیاست خارجی رژیم و پاناسلامیسم ربط پیدا میکند، کوتاه بیاید، چراکه این مسئله جزئی از موجودیت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی نهفقط نمیتواند با ترامپ در یک مذاکره دوجانبه بلکه حتی چندجانبه چنین معاملهای داشته باشد، یا لااقل تا پایان دور نخست زمامداری وی نخواهد داشت. چنانچه اوضاع داخلی بیشازحد وخیم نشود، یا تنشهای خارجی از کنترل خارج نشوند، اگر ترامپ در دور دوم هم انتخاب شود، این احتمال منتفی نیست که همچنان سیاست “نه جنگ و نه مذاکره را ادامه دهد. روشن است که با ادامه این سیاست، وضعیت مادی و معیشتی تودههای مردم ایران پیوسته وخیمتر خواهد شد. تجربه به قدر کافی به همگان نشان داده است که ادامه موجودیت رژیم حاکم، جز تشدید فقر و فلاکت، بی حقوقی و استبداد نتیجهای نداشته و نخواهد داشت. کارگران و زحمتکشان ایران برای رهایی از این وضعیت وخامت بار، چارهای جز این ندارند که در مقیاسی سراسر به پا خیزند، با برپائی یک اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه، جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و با استقرار یک حکومت شورایی، سرنوشت خود را در دست بگیرند.
نظرات شما