یادداشت سیاسی- روز ٤ اردیبهشت مصادف با ٢٤ آپریل، در شرایطی که طبقه کارگر در مقیاسی جهانی خود را برای برگزاری پرشکوه جشن های اول ماه مه آماده می کرد، خبرگزاری ها از آوار شدن یک مجتمع نساجی هشت طبقه در حومه داکا پایتخت بنگادش خبر دادند. خبری فاجعه بار که عمق جنایت و اوج وحشیگری نظام سرمایه داری و صاحبان سرمایه را علیه کارگران به نمایش گذاشت. مجتمع “رعنا پلازا” با پنج مرکز تولیدی پوشاک که بیش از ٣ هزار کارگر که عمدتا زن بودند در یک لحظه بر سر کارگران آوار شد.
هرچند برای صاحبان سرمایه خبر فوق بسیار ساده بود. اما برای کارگران جهان و برای تمام انسان هایی که برای ساختن یک دنیای بهتر، دنیایی عاری از استثمار و ستم طبقاتی مبارزه می کنند، فرو ریختن این مجتمع تولیدی پوشاک بر سر هزاران کارگر، یک جنایت آشکار بود.
به همان اندازه که کشته شدن صدها کارگر برای نظام سرمایه داری اتفاقی ساده و معمولی بود، وقوع این فاجعه هولناک، کارگران جهان را آنهم در آستانه فرا رسیدن جشن همبستگی اول ماه مه در بهت و ماتم فرو برد.
خبر فرو ریختن مجتمع “رعنا پلازا” آنچنان شک آور بود که به سرعت برق و باد در سراسر جهان پیچید. تعداد قربانیان این فاجعه، در بدو امر ٢٥٠ کشته، بیش از ١٠٠٠ زخمی و زیر آوار ماندن صدها کارگر دیگر اعلام گردید. در ششمین روز حادثه، آمار کشته شدگان ٣٨٠ و سپس در روزهای بعد، به غیر از انبوه پیکرهایی که هنوز زیر خروارها آوار مدفون مانده بودند، ٥٤٠ نفر اعلام شد.
با گذشت بیش از دو هفته، هنوز هم بیرون کشیدن اجساد قربانیان از زیر خروارها آوار همچنان ادامه دارد. تا روز پنجشنبه ۱٩ اردیبهشت، شمار اجساد بیرون کشیده از زیر آوار توسط مقامهای مسئول محلی ۹۱۲ تن اعلام شد که ۶۴۸ تن از این اجساد به خانوادهها تحویل داده شده اند، برخی هنوز شناسایی نشدهاند و برخی دیگر نیز به صورت گمنام از سوی دولت به خاک سپرده شدهاند. و بالاخره طبق آخرین خبرهایی که روز دوشنبه ٢٣ اردیبهشت از طرف مقام های مسئول این کشور انتشار یافت، تعداد کشته شدگان ١١٣٠ نفر اعلام شده و حدود ٢٥٠٠ نفر نیز توسط گروه های امداد نجات یافته اند.
این اولین بار نیست که طبقه سرمایه دار بنگلادش در همدستی با سرمایه داری جهانی چنین جنایت هولناکی را علیه کارگران محروم این کشور رقم زده است. روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یعنی درست ١٤ روز پس از فاجعه فرو ریختن مجتع پوشاک “رعنا پلازا” وقوع آتشسوزی در یک ساختمان دیگر تولید پوشاک نیز، منجر به مرگ هشت تن شد. ٦ ماه پیش نیز در حادثه ای مشابه، بیش از ١٥٠ کارگر بنگلادشی در آتش سوزی کارخانه “وال مارت” متعلق به یک شرکت آمریکایی جان خود را از دست دادند.
اتفاقاتی از این دست کم و بیش در بسیاری از کشورهای جهان ممکن است صورت گیرد، اما این حادثه در بخشی از کشورهای آسیایی به امری روتین برای صاحبان سرمایه تبدیل شده است. کشورهایی که به دلیل دست یابی به نیروی کار ارزان، عملا به مراکز استثمار شدید کارگران و سودبری بیش از حد بنگاه های سرمایه داری درعرصه داخلی و جهانی تبدیل شده اند.
بنگلادش از جمله کشورهای آسیایی است که به دلیل نیروی کار ارزان و هزینه های بسیار کم تولید پوشاک، مورد توجه سرمایه جهانی و بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای تولید لباس قرار گرفته است. تا جایی که سهم درآمد حاصل از تولید پوشاک در این کشور معادل ٢٠ میلیارد دلار یعنی ٩٠ درصد درآمد صادراتی این کشور در سال است.
هم اکنون دستمزد ماهانه دوزندگان لباس های فروشگاه های زنجیره ای و متمول جهان در مراکز تولیدی بنگلادش زیر ٤٠ دلار است. دستمزدی که حتا کمتر از قیمت فروش یک دست لباس معمولی تولید شده است. البته نفع سرمایه جهانی و واسطه های داخلی آنها، صرفا در خرید نیروی کار ارزان نیست. عدم فراهم ساختن تجهیزات لازم و عدم ایجاد حداقل شرایط ایمنی کار از جمله دیگر عرصه های غارتگری و سودهای کلان صاحبان سرمایه در اینگونه کشورهای آسیایی و آفریقایی است.
کارگران بنگلادش و به طور اخص کارگران زن این کشور، هم اکنون در کارگاه هایی کار می کنند که اغلب در زیر زمین هستند و از حداقل امکانات ایمنی نیز برخوردار نیستند. مجوز ساخت مجتمع هشت طبقه “رعنا پلازا” که در تاریخ ٤ اردیبهشت ( ٢٤ آپریل) بر سر بیش از دو هزار کارگر بنگلادشی آوار شد، فقط برای ایجاد یک ساختمان پنج طبقه صادر شده بود. مالک ساختمان و صاحبان پنج مرکز تولیدی پوشاک در این مجتمع، برای سودبری بیشتر و صرفه جویی در پرداخت هزینه های جانبی، از جمله خرید زمین، آب، برق و دیگر تجهیزات ایمنی بدون توجه به استحکام و زیر ساخت مجتمع فوق، سه طبقه دیگر نیز به آن اضافه کردند. افزون بر این، صاحبان مراکز تولیدی پوشاک “رعنا پلازا” به هشدارهای ایمنی کارگران نیز توجه نکردند. در روزهای قبل از حادثه، کارگران و پلیس محلی با توجه به ترک های حادث شده در ستون های مجتمع، نسبت به مسئله ایمنی و فرو ریختن این ساختمان هشت طبقه هشدار داده بودند. اما، مالک ساختمان و صاحبان پنج کارگاه تولیدی متمرکز در این مجتمع از آنجا که جز به کسب سود بیشتر فکر نمی کنند، همه این هشدارها را نادیده گرفتند و عملا متجاوز از هزار کارکر را به کام مرگ فرستادند.
خرید نیروی کار ارزان در بنگلادش، سبب شده تا بسیاری از شرکت های اروپایی و آمریکایی، این کشور را برای تولید پوشاک خود انتخاب کنند. هزینه تولید پوشاک در این کشور حتا از کشور چین نیز به مراتب پایین تر است. فروشگاه های متمول و زنجیره ای پوشاک از طریق صدور سرمایه و ابزارهای تولید به کشورهای آسیایی از جمله بنگلادش با استثمار شدید کارگران و کسب ارزش اضافه تولید شده توسط نیروی کار ارزان، بیشترین سودبری را طی سال های اخیر داشته اند. و صد البته طبقه سرمایه دار داخلی نیز به عنوان شریک و همدست سرمایه جهانی تا آنجا که توانسته است بر شدت استثمار و تحمیل جنایاتی از این دست بر کارگران این کشور افزوده است.
بیکاری، سرکوب، بی حقوقی، نیروی کار فوق العاده ارزان و عدم وجود تشکل های کارگری از جمله سندیکاها و احزاب سیاسی کارگری پر قدرت که بتوانند از منافع و مطالبات کارگران دفاع کنند، عملا شرایط استثمار شدید کارگران و سودبری بیش از حد سرمایه جهانی را در پاره ای از کشورهای آسیایی و آفریقایی فراهم کرده است. لازم به ذکر است که پس از این قتل عام وحشیانه کارگران و مبارزات گسترده طبقه کارگر بنگلادش، دولت این کشور اجازه داده است که کارگران کارخانههای نساجی بدون اجازه گرفتن از سرمایهداران سندیکا تشکیل دهند.
طبیعتا برای تراست ها و شرکت های زنجیره ای اروپایی و آمریکایی هرگز امکان چنین سودبری کلانی در مراکز تولیدی کشورهای خودشان نیست. تفاوت کلان دستمزد کارگران در این کشورها نسبت به دستمزد کارگران کشورهای آسیایی و آفریقایی، آگاهی کارگران این کشورها نسبت به حق و حقوق صنفی شان، وجود سندیکاهای پر قدرت جهت دفاع از منافع صنفی کارگران و مهمتر از همه دست آوردهای مبارزاتی کارگران طی صد و پنجاه سال گذشته که قوانینی را به نفع کارگران در کشورهای اروپایی و آمریکایی نهادینه کرده است، عملا راه یکه تازی طبقه سرمایه دار را در این کشورها در محدودهای بسته است. در عوض، با جهانی شدن هر چه بیشترمناسبات سرمایه داری و فراهم شدن تسهیلات لازم جهت صدور سرمایه به کشورهایی با نیروی کار ارزان، شرایط لازم و مطلوب برای شرکت های بزرگ و زنجیره ای امپریالیستی جهت استثمار شدید کارگران و سودهای بسیار کلان، در کشورهای آسیایی و آفریقایی فراهم شده است. عوارض اولیه این سودبری کلان و حرص و آز بی حد و حصر شرکت های امپریالیستی که توسط سرمایه جهانی با همدستی دولت ها و واسطه های داخلی شان به کارگران کشورهای آسیایی و آفریقایی تحمیل شده است، قربانی شدن مداوم کارگران در آتش سوزی ها و فرو ریختن مراکز تولیدی پوشاک است. مراکزی که فاقد هرگونه تجهیزات لازم ایمنی هستند.
قربانی شدن صدها کارگر زن و مرد در زیر آوار مجتمع نساجی “رعنا پلازا”، سبب برانگیختن خشم کارگران و توده های مردم بنگلادش شد. بنگلادش از جمله کشورهای آسیایی بود که مراسم همبستگی جهانی روز کارگر در این کشور به روز اعتراض عمومی کارگران و توده های زحمتکش نسبت به این جنایت هولناک نظم سرمایه تبدیل گردید و ده ها هزار کارگر در صفوف به هم فشرده خواهان مجازات عاملین این جنایت از جمله مالک ساختمان “رعنا پلازا” شدند. به رغم اینکه کارگران بنگلادش روز اول ماه مه را به روز اعتراض عمومی نسبت به مرگ صدها کارگر بنگلادشی تبدیل کردند و خواهان مجازات مالک این مجتمع تولیدی پوشاک شدند، اما جنایت فوق صرفا حاصل سودبری یک یا چند فرد نیست و نخواهد بود. مرگ صدها کارگر بنگلادشی که زیر آوار یک مجتمع نساجی هشت طبقه مدفون شدند و یا دیگر کارگرانی که هر چند وقت یک بار در همین کشور و یا در دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی قربانی حرص و آز سرمایه داران می شوند، درواقع قربانیان آوار نظم سرمایه هستند. اگرچه بر اندازی نظم سرمایه و استقرار یک نظام سوسیالیستی راه حل نهایی نجات و رهایی کارگران از وضعیت فلاکت بار موجود است، اما تا زمانی که کارگران این کشورها در همین نظم سرمایه داری به حق و حقوق خود واقف نشوند، در تشکل های صنفی- طبقاتی مربوط به خود متشکل نگردند و تا زمانی که در صفوف به هم فشرده از منابع طبقاتی شان دفاع نکنند و نتوانند به مقابله با تعرضات روزانه طبقه سرمایه در همین نظم موجود برخیزند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
نظرات شما