حقیقت، دشمن جمهوری اسلامی‌ست

kar_logo01گوبلز، وزیر تبلیغات رژیم فاشیست هیتلری میگفت که یک دروغ بزرگ، ولو رسوا، چنان‌چه پیوسته تکرار گردد، مردم، سرانجام آن را به عنوان حقیقت باور می‌کنند. حقیقت، دشمن ابدی دروغ است و از این‌رو بزرگ‌ترین دشمن دولت.

شیوه عمل جمهوری اسلامی ایران از جهات متعدد شبیه رژیم‌های فاشیستی‌ست. در تبلیغات نیز طابق النعل بالنعل همان هدف و روش‌هایی متداول است که در رژیم هیتلری، تاکتیک دستگاه تبلیغاتی گوبلز را تشکیل می‌داد.

هر چه بحران‌های نظم اقتصادی – اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران عمیق‌تر و وسیع‌تر شده است و هر چه وضعیت مادی و معنوی توده‌های مردم ایران وخیم‌تر، سران رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه‌های تبلیغاتی آن‌، دروغ‌های بزرگ‌تر و شاخدارتر، از پیشرفت، پیروزی، رفاه و شادکامی مردم و دستاوردهای عظیم، تحویل مردم می‌دهند. تازه‌ترین نمونه‌ی این دروغ‌های بزرگ گوبلزی نیز با وضوح هر چه تمام‌تر در سخنرانی‌ها و پیام‌های نوروزی سران رژیم انعکاس یافته است.

در حالی که اکنون حتا ناآگاه‌ترین بخش مردم، زیر فشار بحران‌های موجود دریافته‌اند که در سال ۹۱ اوضاع از جمیع جهات وخیم‌تر شد، آن‌ها در پیام‌های نوروزی خود که به ارزیابی وضعیت اقتصادی – اجتماعی و سیاسی جامعه ایران و سیاست‌های رژیم اختصاص یافته بود، تماماً از پیشرفت و بهبود اوضاع، از جمیع جهات سخن گفتند.

احمدی‌نژاد ادعا کرد که “سال ۹۱ سالی مهم و سرشار از شادکامی‌ها و شیرینی‌ها و پیروزی‌ها، برای ملت و جامعه بشری” بود. “حرکت پر شتاب ملت در عرصه‌های گوناگون علمی، صنعتی، کشاورزی، فناوری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ورزشی ادامه پیدا کرد و هر روز دستاورد جدیدی در اختیار ملت ایران قرار گرفت.” اما این همه به اصطلاح پیشرفت، دستاورد و حرکت پرشتاب در تمام عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، هنوز تمام مطلب نیست. این مانده است که استبداد حاکم “یک انتخابات پرشور و با مشارکت نزدیک به صد در صدی” برگزار کند که معجزه بزرگ رخ دهد و “همه معادلات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی را به نفع ملت ایران و دیگر ملت‌ها دگرگون” سازد.

گرچه این دروغ‌های بزرگ احمدی‌نژاد، به قدر کافی رسواکننده و بی اعتبارند، اما او از هم‌مسلکی‌اش، گوبلز آموخته است با تکرار این دروغ‌های بزرگ می‌تواند آن‌ها را به عنوان حقیقت به مردم ایران قالب کند.

احمدی‌نژاد اما استثنایی در رژیم جمهوری اسلامی برای دروغ‌ پردازیهای بزرگ نیست. همه سران و مقامات رژیم از قماش احمدی‌ نژاد‌اند. خامنه‌ای هم در پیام و سخنرانی نوروزی‌اش با کمی اختلاف همان دروغ‌های بزرگ رئیس جمهور‌اش را تکرار کرد و گفت: “پیشرفت در سال ۹۱ در مقایسه با سال‌های قبل به قدری است که سال ۹۱ از این نظر برجسته است. “

معهذا او که می‌داند مردم ایران به این دروغ‌ها باور ندارند، چرا که در زندگی روزمره خود با این واقعیت روبرو بوده که آن‌چه که رخ داده، بدتر شدن شرایط مادی و معیشتی آن‌ها، افزایش بیکاری، فقر و گرسنگی، خرابی وضعیت درمان و بهداشت بوده است. لذا می‌افزاید: این اشکال از مردم است که نمی‌توانند پیشرفت‌ها را ببینند. “برخی از مردم ما وقتی به اوضاع کشور نگاه می‌کنند فقط ضعف‌ها را می‌بینند، گرانی، افت تولید برخی از واحدهای تولیدی و فشار دشمن را می‌بینند، فقط مشکلات را مشاهده می‌کنند.”

بله! گرانی هست. رکود و بحران اقتصادی هست. فشار تحریم‌ها هست. بیکاری، فقر و گرسنگی هست. اما مردم باید باور کنند که پس‌رفتی در کار نیست، بلکه آنچه بوده و هست، پیشرفت است و پیشرفت‌های سال ۹۱ از تمام سال‌های قبل از آن برجسته‌تر است. اگر شکست عموم سیاست‌های اقتصادی دولت در این سال عریان‌تر از هر سال دیگر برملا گردید، اگر شعار تولید ملی پوچ و توخالی از کار درآمد، این نیز پس‌رفت و شکست نیست، باید در انتظار ماند، چون “یک مسئله بلندمدت است. در یک سال به سرانجام نمی‌رسد.” و برای این که به سرانجام برسد، این بار در سال جدید، باید آن را با “حماسه اقتصادی” به سرانجام رساند.

وی افزود: تحریم‌ها البته تأثیرگذار بوده است و مشکلاتی ایجاد شد، اما این نیز یک پیروزی دیگر بود. “اثر مثبت بزرگی داشت. به برکت تحریم‌ها به کارهای بزرگی دست پیدا کردیم. اگر تحریم نبود به توفیقات دست پیدا نمی‌کردیم.”

زمانی که جنگ ایران و عراق ادامه داشت و جان صدها هزار انسان فدای مقاصد توسعه‌طلبانه و جاه‌طلبانه رژیم‌های ارتجاعی دو کشور می‌شد، خمینی نعره سر می‌داد که جنگ نعمت است، جنگ برکت است. خامنه‌ای هم اکنون در شرایطی که تحریم‌ها، بحران اقتصادی را تشدید و وضعیت معیشتی توده مردم را وخیم‌تر کرده‌اند، ادعا می‌کند که تحریم برکت است. اگر تحریم نبود به توفیقات دست پیدا نمی‌کردیم.

اما سران رژیم با دروغ‌های بزرگ و تکرار آن‌ها نه می‌توانند بر شکست‌ها و تشدید و تعمیق بحران‌های کنونی جامعه ایران پرده بیافکنند و نه این واقعیات آشکار را پنهان سازند که سال ۹۱ در مقایسه با سال قبل و سال‌های پیش از آن، اوضاع از جمیع جهات وخیم‌تر شد. در سال ۹۱ بحران اقتصادی در ایران ژرفای بی‌سابقه‌ای به خود گرفت. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی منفی مطلق شد وبه زیر صفر سقوط کرد. این در حالی‌ست که گویا قرار بود بر طبق برنامه پنج ساله‌شان این نرخ رشد بین ۵ تا ۸ درصد باشد. بنابراین برخلاف ادعای خامنه‌ای معضل اقتصاد “افت تولید برخی از واحدهای تولیدی” نبود، بلکه رکود عمیق‌تری حاکم شد.

تورم به درجه‌ای افزایش یافت که در طول تمام سال‌های دوران استقرار جمهوری اسلامی سابقه نداشت. نهادهای مالی و آماری رژیم نرخ رشد تورم را حدود ۳۲ درصد اعلام نموده‌اند، اما در واقعیت از ۵۰ درصد نیز متجاوز بود. کافی‌ست که هر کس بهای عموم کالاهای مورد نیاز را در اول فروردین سال ۹۱ با ۹۲ مقایسه کند. کم‌تر کالایی را می‌توان یافت که بهای آن دو برابر نشده باشد. برخی نیز به سه تا چهار برابر افزایش یافته‌اند. در سال ۹۱ بحران اقتصادی چند وجهی شد. یعنی دیگر به روال گذشته، سرمایه‌داری ایران فقط با یک بحران رکود – تورمی مزمن و تشدید و تعمیق آن مواجه نبود، بلکه یک بحران پولی بی‌سابقه نیز پدید آمد. در طول یک سال ارزش ریال تقریباً ۳۰۰ درصد تنزل کرد. علاوه بر این در سال ۹۱ در نتیجه‌ی تحریم‌های اقتصادی و کاهش درآمد نفت، خزانه دولت تهی شد و رژیم با یک بحران مالی نیز روبرو گردید. به گفته‌ی نمایندگان مجلس در این سال کسری بودجه‌ی دولت به ۵۰ هزار میلیارد تومان رسید. تمام این واقعیت‌ها به وضوح نشان می‌دهند که برخلاف دروغ‌های گوبلزی سران جمهوری اسلامی، آن‌چه در عرصه اقتصادی رخ داد، نه بهبود و پیشرفت، بلکه پس‌رفت و خراب‌تر شدن اوضاع اقتصادی و تشدید این بحران بوده است.

هر پیشرفت یا پس‌رفت اجتماعی قاعدتا خود را در شرایط زندگی توده‌های وسیع مردم بازتاب می‌دهد. اصولاً پیشرفت اجتماعی با درجه‌ی رفاه، آزادی و رهایی مردم از قید ستم و استثمار، اندازه‌گیری می‌شود. این مسئله هم به لحاظ تاریخی و هم در شکل مشخص آن در کشورهای سرمایه‌داری صادق است. در جریان توالی تاریخی شکل‌بندی‌های اقتصادی – اجتماعی، از آن‌رو نظام فئودالی در قیاس با نظام برده‌داری پیشرفته بود که یک گام در راستای رهایی انسان بود. گرچه در این نظام، دهقان، رعیتی وابسته به زمین و ارباب بود، اما دیگر ابزاری ناطق نبود. نظام سرمایه‌داری پیشرفته‌تر از نظام فئودالی بود، از آن‌رو که گام دیگری در راستای تدارک زمینه‌های عینی و مادی از طریق رشد نیروهای مولد برای رهایی انسان بود. در این نظام، کارگر دیگر رعیت ارباب نیست. لااقل از نظر حقوقی، انسانی آزاد و با دیگران برابر است و در قیاس با طبقات استثمار شده در طول تاریخ، از سطح زندگی و رفاه بالاتری برخوردار است. در مقایسه میان عقب‌ماندگی و پیشرفته‌گی کشورهای سرمایه‌داری، پیشرفته بودن نه به حسب تعداد موشک‌ها و کلاهک‌های اتمی و درجه‌ی غنی‌سازی اورانیوم، بلکه به حسب درجه‌ی رفاه عمومی، آزادی مردم و رشد نیروهای تولیدی که اساس آن نیروی مولده انسانی‌ست، ملاک قرار می‌گیرد. ملاک‌هایی که هیچ‌یک در جامعه ایران وجود ندارد و از این‌رو یکی از عقب‌مانده‌ترین کشورهای جهان است.

سران رژیم و دستگاه تبلیغاتی آن مدام از “پیشرفت”، “حرکت به جلو”، “دستاوردهای برجسته”، “پیشرفت‌های اقتصادی و سیاسی” و صدها دروغ بزرگ از این نوع سخن می‌گویند، اما هیچ‌یک در شرایط زندگی مادی و معنوی توده‌های مردم ایران انعکاسی ندارند.

از پیشرفت‌های سال ۹۱ و “برجسته” بودن آن در قیاس با تمام سال‌های گذشته سخن می‌گویند، اما آن‌چه که رخ داده به جای این که وضع مردم ایران بهتر شود، بدتر شده است. دستمزد و حقوق واقعی توده‌های کارگر و زحمتکش باز هم کاهش یافته و سطح معیشت آن‌ها به نحو فاجعه‌باری تنزل کرده است. ریزش بهمن‌وار ارزش ریال و افزایش جهش‌وار نرخ تورم، در سال به اصطلاح پیشرفت، دستمزد کارگران را به نصف کاهش داد. فقر که از قبل هم تمام طول و عرض جامعه ایران را فرا گرفته بود، وسعت بیش‌تری به خود گرفت. ده‌ها هزار کارگر در طول یک سال بیکار وبه خیل ارتش بزرگ بیکاران و گرسنگان پیوسته‌اند. وضعیت بهداشت و درمان مردم نیز در این سال وخیم‌تر از گذشته شد.

به ادعای سران رژیم، سال ۹۱، “سالی مهم و سرشار” از پیروزی و دستاورد، “حرکت پرشتاب” در عرصه‌های گوناگون زندگی اجتماعی و سالی به ادعای خامنه‌ای “برجسته” بود. اما همراه با افزایش فقر، بیکاری و گرسنگی، سال افزایش اعتیاد به مواد مخدر، کاهش سن اعتیاد، دستگیری ۲۰۰ هزار نفر به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر، انباشته شدن حدودنیم میلیون از مردم ایران در زندان‌ها، سال افزایش اعدام‌ها، گسترش تن‌فروشی، تکدی‌گری، و افزایش بی‌سابقه‌ی انواع جرم و جنایت بود.

سال ۹۱ به ادعای سران رژیم، سال “حرکت پرشتاب ملت” در عرصه‌های “سیاسی، فرهنگی” بود که “هر روز دستاورد جدیدی در اختیار ملت قرار گرفت”. اما آن‌چه که در عمل رخ داد، تشدید سرکوب و اختناق و بی‌حقوقی “ملت” بود. کارگران و روشنفکران و زنان دستگیر و به حبس محکوم شدند. مخالفین سیاسی به ویژه در کردستان، بلوچستان و خوزستان به جوخه اعدام سپرده شدند. هر اعتراض مردم به بی‌حقوقی بی‌رحمانه سرکوب شد. دسترسی مردم به وسایل ارتباط جمعی مدرن ، محدودتر گردید. روزنامه‌ها و سایت‌های خبری که تقریباً همگی وابسته به گروه‌ها و جناح‌های رژیم‌اند، آنها نیز با محدودیت‌های بیش‌تری روبرو شدند. ده‌ها روزنامه‌نگار دستگیر و روانه زندان شدند. سانسور کتاب و فیلم ابعاد بی‌سابقه‌ای به خود گرفت. این همه از نتایج و دستاوردهای دروغ‌های گوبلزی سران جمهوری اسلامی‌ست. اگر شرایط زندگی مادی و معنوی، وضعیت اقتصادی، رفاهی، سیاسی و فرهنگی مردم ایران در سال ۹۱ وخیم‌تر شد، نه پیشرفت، بلکه پس‌رفت عمومی حاکم بود. در یک چنین شرایطی پیشرفت‌های علمی ناچیز هم نمی‌تواند معنا داشته باشد. علمی که در خدمت رفاه و آسایش مردم، بهبود شرایط مادی و معنوی آن‌ها نباشد، پشیزی ارزش ندارد. موشک و بمب، غنی‌سازی اورانیوم، ساخت انواع و اقسام سلاح‌های کشتار انسان‌ها، ربطی به پیشرفت واقعی که متضمن رفاه، آزادی و رهایی برای توده‌های مردم یک کشور است ندارد. تمام آن‌چه که سران رژیم در پیام‌های نوروزی خود تحویل مردم دادند، چیزی جز یک مشت دروغ بزرگ نبود.

البته رژیم از جهات دیگر نیز در سال ۹۱ وضعیت‌اش وخیم‌تر و بحرانی‌تر از هر زمان دیگر بود. تضادها و اختلافات درونی رژیم، زیر فشار بحران‌های موجود، نارضایتی توده‌های مردم و شکست سیاست‌های جمهوری اسلامی به آن درجه‌ تشدید شد که در طول این یک سال یک لحظه آن را آرام نگذاشتند. در تمام این یک سال، کشمکش و درگیری میان دستگاه اجرایی با قوه مقننه و قضائی با حدت ادامه داشت. تلاش‌های خامنه‌ای برای کنترل نزاع به جایی نرسید و این نزاع به مرحله‌ای رسید که طرفین به افشاگری سوء استفاده‌ها و فساد مالی یکدیگر روی آوردند. اما این نزاع به ارگان‌های سه‌گانه رژیم محدود نماند.

احمدی‌نژاد افشاگری علیه سوء استفاده‌های مالی و نقش سپاه پاسداران و دخالت‌های آن را در ارگان‌ها و نهادهای سیاسی ادامه داد. اختلافات احمدی‌نژاد با خامنه‌ای نیز گرچه به شکلی آشکار بروز پیدا نکرد، اما غیر مستقیم، در هرمصاحبه‌ و سخنرانی‌ دو طرف انعکاس داشت.

اگر این اختلافات در تمام سطوح ، نهادها و ارگان‌ها، مهارناپذیر از کار درآمد، از آن‌روست که جمهوری اسلامی با بن‌بست لاینحل و غیر قابل عبور روبه روست. سیاست‌های رژیم در همه عرصه‌ها به شکست انجامیده است و نتیجه‌ی این شکست، به ناگزیر تشدید تضادها و اختلافات است. در حالی که تمام هیئت حاکمه در تدوین، اجرا و شکست سهیم بوده و هستند، هر دسته و گروهی از هیئت حاکمه می‌کوشد مسئولیت شکست‌ها را بر عهده‌ی دیگری قرار دهد. وقتی که کشوری با بحران‌های متعدد در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درگیر است و هر تلاش و سیاستی برای غلبه بر این بحران‌ها به شکست می‌انجامد، لاجرم تضادها و اختلافات درونی طبقه حاکم تشدید می‌شود. وقتی که نارضایتی و اعتراض توده مردم نسبت به نظم موجود افزایش می‌یابد و طبقه حاکم خطر سقوط نظم موجود را به وضوح می‌بیند، این نارضایتی، اعتراض و مبارزه در درون طبقه حاکم نیز انعکاس می‌یابد، ایجاد شکاف می‌کند و به بحران‌های حکومتی و دولتی می‌انجامد. واقعیتی که جمهوری اسلامی در طول حیات خود مکرر با آن روبه رو بوده است.

گرچه رقبای احمدی‌نژاد می‌کوشند او را سرمنشأ بحران کنونی هیئت حاکمه معرفی کنند، اما مشکل، او نیست. مشکل در خود نظم اقتصادی – اجتماعی و سیاسی سرمایه‌داری حاکم بر ایران و بحران‌های لاینحل آن است. معضل در ساختار دولت دینی‌ست که مدام تضادهای متعدد و از جمله تضاد و اختلاف میان هیئت حاکمه را تشدید می‌کند. مشکل در ذات دولت دینی و شیوه‌های استبدادی آن است. همان‌گونه که با رفتن بازرگان، بنی‌صدر، رفسنجانی، خاتمی، معضل لاینحل بحران‌های حکومتی رژیم حل نشد، با رفتن احمدی‌نژاد نیز این معضل حل نخواهد شد.

جمهوری اسلامی نمی‌تواند بر این معضل غلبه کند، چرا که معضل اساساً خود جمهوری اسلامی‌ست. سران رژیم البته می‌توانند دروغ‌های بزرگ به هم ببافند، اما نمی‌توانند بر تضادهایی که سرمنشأ  بحران‌های جامعه ایران و اساس و بنیانی برای سرنگونی آن‌هاست غلبه کنند.

بحران‌های جمهوری اسلامی، یکی، دو تا نیست، سرتاپای این رژیم غرق در بحران است. این بحران‌ها فقط در عرصه داخلی نیست. جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی نیز پیوسته با بحران روبه روست.

سران رژیم در عرصه سیاست خارجی خود نیز دروغ‌های بزرگ گوبلزی تحویل مردم ایران دادند. خامنه‌ای در پیام‌اش ادعا کرد که “اقتدار” منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی در سال ۹۱ نشان داد که ” جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام” به آن نگریسته می‌شود.

جمهوری اسلامی به ادعای سران رژیم منزوی نیست، اما مناسبت خصمانه میان رژیم با آمریکا و اتحادیه اروپا، این بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی و سیاسی جهان به درجه‌ای تشدید شده است که در سال ۹۱ سنگین‌ترین تحریم‌های اقتصادی را علیه جمهوری اسلامی  به مرحله اجرا درآوردند. جمهوری اسلامی  منزوی نیست، اما مناسبات آن با تقریباً تمام دولت‌های عربی منطقه در آن حد وخیم است که در هر اجلاس خود قطعنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی  صادر می‌کنند. جمهوری اسلامی  منزوی نیست، اما حتا یک مناسبات عادی و معمولی و به دور از تنش با کشورهای هم‌مرز با ایران از نمونه‌ی ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز ندارد. جمهوری اسلامی منزوی نیست و “اقتدار منطقه‌ای و بین‌المللی” آن در آن حد است که در شورای امنیت و حتا مجمع عمومی و دیگر ارگان‌های سازمان ملل، قطعنامه‌هایی در محکومیت آن بر سر مسایل مختلف صادر می‌شود. جمهوری اسلامی منزوی نیست، اما متحدین پیگیر آن در تمام منطقه خاورمیانه، رژیم آدم‌کش سوریه و گروه‌های مرتجع اسلام‌گرا از قماش حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد فلسطینی، گروه‌های اسلام‌گرای عراقی‌اند. تمام “اقتدار منطقه‌ای و بین‌المللی” جمهوری اسلامی همین است.

برخلاف دروغ‌های بزرگ سران جمهوری اسلامی، در سال ۹۱، در عرصه سیاست خارجی نیز چیزی جز شکست و انفراد بیش‌تر عاید رژیم نشد. جمهوری اسلامی نمی‌تواند از انفراد منطقه‌ای و بین‌المللی رها گردد، نمی‌تواند از بحران در سیاست خارجی برکنار باشد، چرا که بنیاد سیاست خارجی رژیم بر پان‌اسلامیسم، توسعه‌طلبی و هژمونی‌طلبی قرار گرفته است. این سیاست به ناگزیر پیوسته با تشنج، درگیری و نزاع و گاه بحران‌های جدی همراه است.

سران جمهوری اسلامی در پیام‌های نوروزی‌شان فقط دروغ‌های بزرگ همیشگی‌شان را تکرار کردند. آن‌ها جز این نمی‌توانستند چیزی بگویند، چرا که حقیقت، دشمن جاودانه دولت دینی و دروغ، دوست و یار همیشگی آن‌هاست. جمهوری اسلامی موجودیت‌اش را در کتمان حقیقت می‌یابد. جمهوری اسلامی باید با دروغ‌های بزرگ گوبلزی خود را سر پا نگه‌دارد و از طریق این دروغ‌ها افراد ناآگاه را فریب دهد. جمهوری اسلامی هرگز نباید بپذیرد که دچار بحران است، نباید بپذیرد سیاست‌هایش با شکست روبرو شده و از حل بحران‌ها عاجز و درمانده است. اگر هم اعترافی به خرابی اوضاع در عرصه‌ای می‌شود، همواره باید کار دشمنی باشد که پیوسته همراه اوست. اما سرانجام، حقیقت که دشمن جاودانه‌ی جمهوری اسلامی‌ست بر دروغ‌های بزرگ فاشیستی غلبه خواهد کرد و پیروز خواهد شد، چون واقعیت عینی را بازتاب می‌دهد، تضادها و مبارزه را منعکس می‌سازد. و همین تضادها و همین مبارزات است که جمهوری اسلامی را به همراه دروغ‌های گوبلزی‌اش به گورستان تاریخ خواهد سپرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۴۲ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.