روز سه شنبه ۱۱ تیر یک نشست خبری به مناسبت “هفته عفاف و حجاب” با حضور مینا اصلانی رئیس “بسیج جامعه زنان” برگزار شد. نامبرده اقدامات و برنامههای مختلفی را که در “هفته عفاف و حجاب” از ۱۵ تا ۲۱ تیر قرار بود در تهران و سایر شهرها به مرحله اجرا گذاشته شود، توضیح داد. در این هفته، مراسمهایی نیز تحت عناوینی جون “عفاف و حجاب فریضه الهی”، “عفاف و حجاب تجلی فطرت، اوج بندگی” و مثلا در “تجلیل از دختران و بانوان محجبه” برگزار شد.
روز ۱۸ تیر نیز گروههایی از زنان حزباللهی و بسیجی وارد پارکها و اماکن عمومی شدند تا با حضور خود، در دل زنانی که “حجاب اسلامی” را رعایت نمیکنند، ترس و هراس بیاندازند و مساله رعایت حجاب اسلامی را یادآوری کرده باشند.
مینا اصلانی وعده داده بود روز ۲۰ تیر در ۵۰۰ شهر که بعدا به ۴۰۰ شهر تقلیل یافت، تجمعات و راهپیمایی در حمایت از حجاب برگزار شود. نامبرده در همان نشست خبری گفت براساس پیشبینیهای صورت گرفته، بالغ بر یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر با شعار “حجاب حافظ حریم خانواده” در این تجمع سراسری حضور خواهند یافت و در روز جمعه ۲۱ تیر که در جمهوری اسلامی “روز حجاب و عفاف” نامیده شده است، در نمازهای جمعه در سراسر کشور حضور گسترده خواهند داشت. رئیس “بسیج جامعه زنان” که “حجاب و پوشش و چادر” را “نماد ملی” خواند، از مسئولان و نهادهای دولتی خواست به وظایف خود پیرامون “تعمیق فرهنگ حجاب” عمل کنند. او که احیانا میدانست – و میداند – با این سروصداها نمیتوان کار چندانی از پیش برد، خواهان حضور فعال تمام دستگاههای مسئول برای عملی شدن حجاب اسلامی شد. وی گفت “هر چند مردم در جامعه ما خواهان عفاف و حجاب هستند، اما در این زمینه مشکلاتی وجود دارد که نیازمند حضور فعالانه ۲۶ دستگاه مسئول در این زمینه هستیم”. مینا اصلانی که در عینحال میداند مردم زحمتکش ایران با مشکلات اقتصادی زیادی دست به گریباناند و حتاقادر به تأمین ارزاق عمومی و نیازهای حیاتی خود نیستند، بهخاطر آنکه چادر سیاه و سایر محصولات حجاب اسلامی در دسترس آنها قرار بگیرد، از امضاء “سند عفاف و حجاب” در “شورای عالی انقلاب فرهنگی” خبر داد که محصولات ضروری عفاف و حجاب اسلامی ، آسانتر و با قیمتهای پایینتر در اختیار مصرفکنندگان آن قرار گیرد. سندی که “دستگاههای مسئول را ملزم کرده است قیمت این محصولات را در حد توان مردم پایین بیاورد”.
این اقدامات و سروصداها و تبلیغات روزنامهای “بسیج جامعه زنان” درباب “حجاب و عفاف” البته مورد تایید نهادهای حکومتی، اعضای کابینه و مجلس و فرماندهان نیروی انتظامی نیز قرار گرفت.
حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ناجا) که پیش از آن اعلام کرده بود با کسانیکه حجاب را رعایت نکنند، برخورد خواهد شد، گفت “هر زمان با ناهنجارهایی از بدحجابی برخورد کردیم، نیروی انتظامی براساس قانون به وظیفه خود عمل کرده است” مجتبی ذوالنور رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نماینده قم نیز ضمن تاکید بر ضرورت همکاری “دولت و مجلس” در این زمینه، اظهار داشت، نیروی انتظامی با تمام قدرت باید به وظایف خود عمل کند و از سروصدا نترسد. او گفت ناجا نباید از هیاهو نگران باشد و باید با “هنجارشکنان” قاطعانه برخورد کند.
چنین اظهارنظرهایی صرفنظر از اینکه کم و بیش اختلافنظر میان نهادهای حکومتی در نحوه برخورد به مساله حجاب را بازتاب میدهد، اما حاکی از یک تلاش گسترده برای تحمیل همه جانبه حجاب اسلامی بر عموم زنان است. از آنجا که تلاشهای پیشین حکومت نتایج دلخواه رژیم را به بار نیاورده، برعکس روند زیر پا گذاشتن معیارهای رسمی رژیم در این مورد و بیاعتنایی به آن، پیوسته گسترش بیشتری یافته است، دستگاههای حکومتی و نهادهایی از نمونه “بسیج جامعه زنان” با توسل به قهر و سرکوب و اعمال فشار و ترفندهای گوناگون، برآنند که دستکم جلو این روند را بگیرند.
سالهاست ارعاب و فشار علیه زنان برای تحمیل حجاب اجباری اعمال میشود. اعمال فشار و تهدید و تحمیل انواع محدودیت، در اشکال مختلفی گاه با شدت زیاد گاه با شدت کمتر، اما در تمام دروان حاکمیت جمهوری اسلامی به صورت یک سرکوب سیستماتیک علیه زنان اعمال شده است. مستقل از اینکه این فشارها و محدودیتها بطور مستقیم چه گروههایی از زنان جامعه را نشانه رفته است، اما تمامی شواهد حاکی از آن است که جمهوری اسلامی در تحمیل خواستها و الگوهای خود توفیقی بدست نیاورده و زنان در هر حال در برابر تلاشهای ارتجاعی رژیم، دست به مقاومت و مخالفت و مبارزه زده و از پذیرش آن خودداری کردهاند.
طرحهای رژیم از نوع “امر به معروف و نهی از منکر” نیز همه با شکست و ناکامی روبرو شدهاند. اگر در گذشتههای دورتر مامورینی پیدا میشدند که در کوچه و خیابان به عنوان امر به معروف و نهی از منکر مزاحم زنانی میشدند که از نظر آنها حجاب اسلامی را رعایت نکرده بودند و از موضع تعرضی با زنان برخورد میکردند، امروز دیگر آنها در موقعیت و موضع دفاعی قرار گرفته و چنان عرصه بر آنها تنگ شده که جرات نمیکنند لب به سخن بگشایند و تعرضکنندگان احتمالی نیز با اعتراضها، پاسخها و اقدامات کوبنده و تعرضی زنان نترس و عابرین روبرو میشوند و در نهایت مجبورند دمشان را لای پایشان بگذارند و گورشان را گم کنند!
خبرگزاری فارس در همین رابطه مینویسد “در سالهای اخیر شاهد وارد شدن جراحت و حتا قتل برخی از شهروندان بودیم که صرفا به تکلیف دینی خود عمل کرده و در کوچه و خیابان اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کردهاند”!
همین رئیس “بیسج جامعه زنان” پس از آن همه برنامه و مراسم در “هفته عفاف و حجاب” و ذکر اینکه مشکلات موجود در زمینه حجاب به قدری زیاد است که نیازمند حضور فعالانه ۲۶ دستگاه ذیربط است، میگوید “سنگر مقابله دشمن در جنگ فرهنگی، تاختن به حیا و عفاف است و به نظر میرسد آمادگی کامل در جامعه برای مقابله با این حملات ایجاد نشده است.” تصویب قوانین گوناگون علیه زنان و تکرار و تبلیغ نظرگاههای سران مرتجع نظام از جمله خمینی در مورد حجاب نیز کاری از پیش نبرده است.
صدیقه حجازی مدیرکل “امور زنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی” در گفتگو با فارس میگوید” قانون حجاب توسط خمینی اعلام و به عنوان یک قانون رسمی کشور ثبت شده است .اما متاسفانه در این چهار دهه مسئولان اجرایی در راستای تحقق صحیح این قانون کارنامه قبولی نداشتند”.
کارگزاران حکومتی و ارتجاع پیوسته از معیارها و “مبادی دین اسلام” در مورد حجاب سخن میگویند و از حرف زدن در این مورد خسته نمیشوند. اما از بداقبالی آنها کسی برای این حرفها تره خورد نمیکند. فرشته حشمتیان عضو “شورای سیاستگذاری بسیج جامعه زنان” در گفتگو با فارس میگوید، در مبادی دین اسلام حجاب خط قرمز است و بعد اضافه میکند “امروز کلام بر روی نوجوان و جوان اثرگذاری خود را از دست داده است. صحبت درباره حجاب تاثیر زیادی بر روی رفتار این قشر ندارد و باید به فکر الگوسازی باشیم”.
همین ناتوانی و زبونی آشکار در پیشبرد سیاستهای ارتجاعی رژیم، سبب شده است که جناحها و نهادهای حکومتی ضمن متهم کردن یکدیگر به ضعف و سستی نسبت به اجرای حجاب اسلامی، خواهان وحدت و هماهنگی بیشتر در سرکوب خشنتر زنان باشند. معصومه فرزانه، مشاور “امور بانوان در سازمان اوقاف و امور خیریه” میگوید “برخی از افراد نسبت به مساله حجاب و عفاف دچار سستی شدهاند” وی ضمن تاکید بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر میگوید “برای مقابله با آن نیاز به یک وحدت، همدلی و همبستگی بین مسئولان است”.
اما جالبتر از همه اینها، گزارشی است که خبرنگار فارس از عملیات ماموران “گشت امنیت اخلاقی” برای تذکر دادن به زنان “بدحجاب” تهیه کرده است. مریم عرب انصاری که خود در محدوده متروی “شهید حقانی” و از نزدیک ناظر برخورد ماموران و تذکرات آنها به زنان “بدحجاب” و همچنین واکنش اعتراضی زنان بوده است، مینویسد “از مامور میپرسم هر روز اینقدر فحش میخورید؟” و مامور جواب میدهد “چند سال است که در گشت ارشادم و اینقدر از این نمونهها دیدهام که برایم عادی شده است”.
تمامی این نقل قولها حتا از زبان مزدوران و دستاندرکاران حکومتی نشان میدهد که سیاست ارتجاعی رژیم برای تحمیل حاب اجباری بر عموم زنان، با شکست روبرو شده است. همه این بحثها نشانه مقاومت و مبارزه زنان و مقابله با ارتجاع اسلامی و جسارت آنها در زیر پا گذاشتن معیارهای حکومت زنستیز اسلامی و تابوهای آن است.
“هفته عفاف و حجاب” رژیم و تمام تبلیغات و سروصداهایی که پیرامون آن به راه انداخت، اگر از ایجاد مزاحمت زنان بسیجی در پارکها و اماکن عمومی و اقدام برای مرعوب ساختن زنانی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند، بگذریم، جز یک رشته اقدامات نمایشی خشک وکلیشه ای و شعارهای تکراری و بیخریدار نبود. بهرغم آنکه فارس و خبرگزاریهای مشابه، از “اجتماع عظیم دختران انقلاب” در ورزشگاه شیرودی و “استقبال بینظیر دختران و زنان مُحجّبه” سخن گفته بودند، اما تصاویر انتشار یافته نشان از آن داشت که شمار بسیجیان اجتماع کننده از چند هزار نفر تجاوز نمیکرد. در شهرری به گفته ایرنا هزار نفر تجع کردند که احتمالا تعداد واقعی از این هم کمتر بوده است. از اجتماع پرشور جمعیت یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفری و “رزمایش دختران انقلاب” در ۴۰۰ شهر که میخواستند “قدرت حجاب را به دشمنان نشان دهند و ثابت کنند مطالبه زنان ایرانی حجاب است” واز حضورگسترده در شهرها و نمازهای جمعه، هیچ خبری نبود. صدیقی امام جمعه تهران نیز جز اینکه بگوید “حجاب شرف، اقتدار و عزت است” حرف دیگری برای گفتن نداشت. افتضاح و ناکامی “بسیج جامعه زنان” به قدری شدید و آشکار بود که حتا روزنامههای حکومتی نیز از انعکاس آن صرفنظر کردند. در همایش پر سروصدای ورزشگاه شیرودی که یک آخوند مرتجع دست چندم و گمنام به نام احمد پناهیان سخنرانی کرد، آنچنان حرفهای سطحی و مبتذل و بیمقداری بر زبان راند که فقط شایسته عقبماندهترین و ناآگاهترین زنان در صفوف زنان بسیجی و حزباللهی است. این آخوند خواستار شدیدترین برخوردها با زنانی شد که حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند.
اما تشدید بیش از پیش فشار علیه زنان، مشکل “بدحجابی” را حل نخواهد کرد. جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال حاکمیت و سرکوب و فشار مداوم علیه زنان، نتوانسته است اهداف و امیال خود را در این زمینه محقق کند. زنان نه فقط در طول این چهل سال در برابر حجاب اجباری و حجاب اسلامی دست به مقاومت زدهاند، بلکه بیش از آن رشد کرده و جلو آمدهاند که بتوان آنها را با پروژههایی مانند “هفته عفاف و حجاب” به زیرچادر فرستاد. پروژه حجاب اجباری و تشدید فشار علیه زنان، البته بخشی از پروژه کلیتر ارعاب آحاد جامعه و تشدید سرکوب و پروژه انحراف اذهان از بحرانهای جدیتر است.
تشدید سرکوب و ایجاد رعب و هراس در کوچه و خیابان علیه زنان، خود نشان دهنده وحشت رژیم از حضور گستردهتر زنان در عرصههای اجتماعی است. اتخاذ اقدامات حادتر و شدیدتر به منظور تحمیل حجاب اجباری و اسلامی که نیروی انتظامی، بسیج، مجلس و مقامات دولتی همگی بر آن تاکید میورزند، چنانکه ۴۰ سال گذشته نیز نشان داده است، راه بهجایی نخواهد برد. زنان در عمل نشان دادهاند و بیش از این نشان خواهند داد که با این ترفندها، زیر بار حجاب اسلامی نخواهند رفت. اگر از معدود زنان بسیجی و حزباللهی صرفنظر کنیم، نیمی از جمعیت کشور آشکار و نهان علیه ارتجاع و حجاب اسلامی هستند. وضعیت در میان نیمه دیگر جامعه نیز غیر از این نیست. سیاست تحمیلی حجاب اجباری و اسلامی با شکست روبرو شده و تلاشهای جدید رژیم در این زمینه نیز سرنوشتی جز شکست و ناکامی نخواهد داشت. پوشش اختیاری کمترین خواست دموکراتیک هر زن (و مرد) آزادیخواه و کمترین خواست زنانیست که برای کسب آزادیهای سیاسی و برابری اجتماعی بپا خاستهاند و از مبارزه برای رهایی از زیر سلطه ارتجاع مذهبی، پروایی به خود راه نمیدهند. ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که حجاب اسلامی را نمیتوان به یک الگوی مورد قبول زنان تبدیل کرد. صد سال دیگر هم بگذرد نمیتوان حجاب اسلامی را به زنان قبولاند ولو آنکه گروههایی از آنان از روی اجبار مستقیم یا غیرمستقیم آن را رعایت کنند.
ارتجاع حاکم که میخواست از طریق بسیج زنان علیه زنان، اجبار زنان به رعایت حجاب اسلامی را اجرایی کند و هدف شوم خود را پیاده کند، اما در بسیج حتا زنان بسیجی علیه زنان ناکام بود چه رسد بسیج بخشی از زنان علیه بخش دیگر!
نظرات شما