“تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم”

روز یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ جمعی از بازنشستگان کشوری، لشکری و تامین اجتماعی در اعتراض به وضعیت وخامت بار معیشتی و نیز عدم پاسخگویی دولت به مطالبات بر حق شان در مقابل مجلس ارتجاع یک تجمع و تظاهرات اعتراضی برگزار کردند. فراخوان این تجمع اعتراضی از پیش توسط پنج تشکل مربوط به بازنشستگان داده شده بود که تشکل های کارگری و فرهنگی نیز از آن حمایت کردند. انجام این تظاهرات اعتراضی در ادامه تجمعات متعدد بازنشستگان در ماه های گذشته بود. تجمعات و اعتراضاتی که به رغم گستردگی، تداوم و استمرار آن همچنان از طرف مسئولان حکومتی بی پاسخ مانده است. نه فقط بی پاسخ مانده که حتی گوشی برای شنیدن و یا چشمی برای دیدن وضعیت وخامت بار زندگی آنان در درون طبقه حاکم پیدا نشده است. بازنشستگان در مقابل مجلس ارتجاع همانند دفعات پیشین با سردادن شعارهایی همچون “ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه”، “فریاد، فریاد، از این همه بیداد”، “تورم، گرانی، جواب بده روحانی”، “معلم زندانی آزاد باید گردد، کارگر زندانی آزاد باید گردد”، “دولت خیانت می‌کند، مجلس حمایت می‌کند”، “مجلس، دولت، بس است فریب ملت” “یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه”، “حقوق ما ریالیه، هزینه‌ها دلاریه” و “تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم” پر شور تر از همیشه خواستار تحقق مطالبات خود شدند.

بازنشستگان ایران از جمله لایه های اجتماعی هستند که پس از عمری کار و زحمت به جای اینکه دوران بازنشستگی خود را با عزت و سربلندی و در آرامش و رفاه بگذرانند، سال ها است در شرایط بسیار وخامت باری که جمهوری اسلامی برای آنان ایجاد کرده است، زندگی می کنند. تحمیل این شرایط سخت و نابسامان به آنان و نیز ندیدن و نشنیدن فریادهای دادخواهی شان طی دهه های متمادی، اکنون آنان را به انجام اعتراضات خیابانی و برپایی تجمعات اعتراضی در مقابل مجلس، وزارت کار، سازمان برنامه و بودجه و دیگر نهادهای دولتی کشانده است. اعتراضاتی که طی یکی دو سال گذشته کم کم شکل گرفتند، گسترش یافتند و اکنون ابعاد وسیعتری یافته اند. گستردگی این اعتراضات در شهرهای مختلف ایران خصوصا طی چند ماه گذشته عملا چشم انداز نوینی را پیش پای همه بازنشستگان کشوری، لشکری و تامین اجتماعی گشوده است. مرحله جدیدی از گسترش تجمعات و اعتراضات خیابانی که می توان از آن به عنوان جنبش اعتراضی بازنشستگان یاد کرد. برای روشن شدن ابعاد تجمعات اعتراضی بازنشستگان، پی بردن به وضعیت اسفبار معیشتی آنان و نیز طرح شعارها، خواست ها و مطالباتی که آنان دارند، قبل از هرچیز لازم است ابتدا به ابعاد این تجمعات و سپس به اهداف، مطالبات و شعارهای آنان اشاره ای داشته باشیم. تردیدی نیست که تجمعات اعتراضی بازنشستگان در چند ماه گذشته به رغم پراکندگی و بعضا گسستی که بر آن حاکم بوده است، دست کم از نظر تعداد دفعات، گستردگی شعارها و تداوم این اعتراضات در شهرهای مختلف ایران کاملا چشمگیر بوده است. نمونه ها بسیارند.

تجمع گروه بزرگی از بازنشستگان فرهنگی بر اساس فراخوان “گروه اتحاد بازنشستگان” در مقابل مجلس (۳۱ تیر ۹۷)، تجمع سراسری  صدها تن از بازنشستگان سرتاسر ایران در تهران در مقابل ساختمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (۶ آذر ۹۷)، تجمع گروهی از بازنشستگان تهران و دیگر شهرهای ایران در مقابل مجلس شورای اسلامی (سه شنبه ۲۷ آذر ۹۷)، تجمع بازنشستگان استان خراسان در مقابل اداره تامین برنامه و بودجه (سه شنبه ۲۷ آذر ۹۷)، تجمع اعتراضی بازنشستگان گیلان در مقابل استانداری و بازنشستگان کرمانشاه در مقابل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی (۲۸ آذر ۹۷)، تجمع اعتراضی بازنشستگان به صورت همزمان در شهرهای مختلف ایران در مقابل مراکز دولتی از جمله در شهرهای تهران، تبریز، رشت، اصفهان، یزد، کرج، مشهد و.. (یکشبنه ۲ دیماه ۹۷)، تجمع تعدادی از بازنشستگان کشوری، لشکری و تامین اجتماعی به فراخوان “شورای بازنشستگان ایران” در مقابل مجلس شورای اسلامی (چهارشنبه ۱۲ دیماه ۹۷)، تجمع اعتراضی بازنشستگان در تهران در مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با شعار “مستند، شکنجه دیگر اثر ندارد” (۲ بهمن ۹۷) و بالاخره تجمع و تظاهرات اعتراضی بازنشستگان در روز یکشنبه ۵ اسفند ۹۷ در مقابل مجلس شورای اسلامی که پر شکوه تر از همیشه برگزار گردید. تجمعات اعتراضی ماه های گذشته بازنشستگان به رغم پراکندگی آن در شهرهای مختلف کشور، همواره با خواست ها و مطالبات مشابهی همراه بوده استد. خواست هایی همانند “یک‌سان‌سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین، تامین بیمه تکمیلی کارآمد، افزایش حقوق بازنشستگان و شاغلان متناسب با جایگاه و شان و منزلت آن ها، اجرای طرح رتبه بندی و آموزش رایگان” از جمله اصلی ترین مطالبات بازنشستگان در همه تجمعات اعتراضی آنان بوده است.

مطالبات یکسانی که در اغلب موارد با طرح شعارهای دیگری که در راهپیمائی وتجمع اعتراضی ۵ اسفند خود در مقابل مجلس ارتجاع تکرار کردند، همراه بوده است. شعارهایی همانند “تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم”، دولت خیانت می کند، مجلس حمایت می کند”، “اسلامو پله کردن، مردمو ذله کردند”، “دولت به این بی غیرتی، هرگز ندیده ملتی”، پیگیرانه به دنبال رفع تبعیض و تامین نیازهای معیشتی متناسب با استانداردهای اولیه زندگی و دریافت مستمری بالاتر از خط فقر بوده اند. تجمعاتی که شعارهای آن در موارد مشخصی به مقتضای فضای مبارزاتی و سیاسی جامعه به روز شده و با طرح شعارهای سیاسی معینی همانند “معلم زندانی آزاد باید گردد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” به دفاع از زندانیان سیاسی  برخاسته اند و یا در بازه زمانی سرکوب همزمان اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و دستگیری تعداد زیادی از دانشجویان با بیان شعارهایی همچون “از اهواز تا تهران، زحمتکشان در زندان” بر ضرورت دفاع از کارگران و دانشجویان دستگیرشده تاکید داشته اند. مهمتر اینکه در موارد معینی هم با سردادن شعار “معلم، کارگر، دانشجو اتحاد اتحاد” و طرح خواست “آزادی تشکل و اجتماع” بر ضرورت اتحاد همه جنبش های اجتماعی پای فشرده اند. خصوصا در تجمعات اعتراضی دوم بهمن ماه که با بیان شعار ابتکاری “مستند، شکنجه، دیگر اثر ندارد”، علاوه بر محکومیت اعمال شکنجه و اعتراف گیری از دستگیرشدگان، به روشن ترین وجه ممکن تنفر و انزجار خود را از پخش مستند امنیتی “طرح سوخته” وزارت اطلاعات علیه اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان با صدای بلند فریاد زدند. بیان همه این شعارها در واقع یادآور این نکته است که آنان کاملا بر ضرورت پیوند اعتراضات بازنشستگان با دیگر جنبش های اجتماعی و به طور اخص پیوند تجمعات اعتراضی خود با جنبش طبقه کارگر به خوبی واقف هستند.

اینها همه از نکات مثبت و در خور تحسین جنبش اعتراضی بازنشستگان است. جنبشی که تاکنون قدم های شایسته ای در مسیر مبارزاتی خود برداشته است. با این همه و به رغم اینکه آنان به درستی در هر تجمع اعتراضی خود بر ضرورت اتحادِ معلمان، کارگران و دانشجویان تاکید می ورزند، به رغم اینکه در شعارهایشان، خود را بخشی از جنبش عمومی و همگانی جامعه تعریف می کنند، به رغم اینکه بر این امر واقف اند که مبارزات پراکنده و جدا ازهم، کارآرایی لازم را برای تحقق مطالبات ندارد، اما هنوز خود در تشتت و پراکندگی بسر می برند. هنوز فاقد یک تشکل واحد سرتاسری هستند. هنوز از فقدان یک اتحاد همه جانبه درونی در رنج و خسرانند. خسرانی که لازم است در مسیر رفع آن با جدیت تمام گام برداشته شود.

جنبش اعتراضی بازنشستگان، به صورت مجزا از هم، در هر یک از بخش های کشوری، لشکری و تامین اجتماعی تا حدودی از تشکل های مربوط به خود برخوردار است. وجود همین چند تشکل جدا از هم، هرچند در سال های پیش از این، برای آنان بسیار مفید به فایده بود، اما اکنون جامعه به شرایط دیگری ورود کرده است. شعارهای طرح شده در تجمعات اعتراضی ماه های اخیر بازنشستگان، خود دلیل روشنی بر ورود جامعه به این مرحله نوین است. مرحله نوینی که ما از آن به عنوان دوران انقلابی یاد می کنیم. دورانی که رژیم ارتجاعی و سرکوبگر جمهوری اسلامی در همه عرصه ها با شکست مواجه شده است. این رژیم با اقتصادی فروپاشیده، تورمی افسار گسیخته، فسادی دامنگیر در لایه لایه های ارگان های حکومتی، ناکارآمدی خود را در تمام عرصه ها سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نشان داده است. فقر و فلاکت بر زندگی تمامی توده های زحمتکش ایران چنگ انداخته است. گرانی بیداد می کند و بحران های درونی طبقه حاکم هر روز ژرفتر و تشتت و پراکندگی در میان ارگان های آن عمیق تر و وحشت و سراسیمگی بر مسئولان حکومتی بیش از پیش سایه افکنده است. با توجه به چنین وضعیتی است که طبقه کارگر و توده های زحمتکش ایران برای سرنگونی رژیم ستمگر حاکم خیز برداشته و به مبارزات علنی در خیابان و کارخانه روی آورده اند.

حال که جمهوری اسلامی در ضعیف ترین موقعیت سیاسی و اقتصادی خود بسر می برد و نیروهای امنیتی آن از سر استیصال تنها به شیوه های سرکوب و گسترش آن در همه عرصه های سیاسی و اجتماعی متوسل شده اند، تردیدی نیست که اتحاد و همبستگی مبارزاتی همه گروه های اجتماعی از جمله بازنشستگان در امر دستیابی به یک تشکل سرتاسری و یا دست کم اتحاد عمل تشکل های موجود گروه های مختلف بازنشستگان در امر فراخوان دادن به تجمعات اعتراضی مشترک، امری بسیار عاجل و ضروری است. چرا که در وضعیت وخامت باری که اکنون جمهوری اسلامی بدان گرفتار است، تشتت و پراکندگی جنبش های اعتراضی درون جامعه برای طبقه حاکم و سرکوبگران آن در حکم یک نعمت است. در وضعیت موجود، هرچه جنبش های اجتماعی پراکنده تر باشند، هرچه اعتراضات بازنشستگان و دیگر اعتراضات مردمی از هم گسیخته و منفردتر باشند، این امکان برای سرکوب گران جمهوری اسلامی فراهم می شود تا با صرف هزینه های کمتر اعتراضات توده ای را سرکوب و اقتدار خود را به رخ مردم بکشند. در عوض هرچه جنبش های اجتماعی از جمله جنبش اعتراضی بازنشستگان متشکل تر، متحدتر و با صفوف بهم پیوسته تر پیگیر مطالبات خود باشند، عملا امکان سرکوب آنان کمتر و زمینه های پس راندن جمهوری اسلامی بیشتر فراهم می شود. اعلام موجودیت “اتحاد سراسری بازنشستگان” که موجودیت خود را با صدور اطلاعیه ای در ۲۴ مهر ماه ۹۷ به منظور پایان دادن به تشتت و پراکندگی در میان بازنشستگان و ایجاد یک صف واحد در میان آنان اعلام کرد، دقیقا برخاسته از پاسخگویی بر این نیاز انقلابی درون جامعه است.

نکته آخر اینکه همه این مبارزات، اعم از مبارزات بازنشستگان، معلمان، زنان، دانشجویان، مالباختگان، کامیون داران، ملیت های مختلف و به طور اخص مبارزات پرشور طبقه کارگر ایران برای پس راندن نیروهای سرکوب و در نهایت سرنگونی ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران است. بازنشستگان در اجتماع روز یکشنبه ۵ اسفند ماه خود در مقابل مجلس ارتجاع با فریاد “تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم” به همگان نشان دادند که حق گرفتنی است. طبقه سرمایه دار حاکم و رژیم سیاسی پاسدار نظم موجود اما، طی ۴ دهه ثابت کرده اند که کمترین توجهی به مطالبات و خواست های بر حق توده ها مردم ایران ندارند. جمهوری اسلامی در تمامی این سال ها بجز سرکوب و کشتار، بجز تحمیل فقر و فلاکت، بجز وحشی گری و اعمال زندان و بند هیچ دستآورد دیگری برای توده های مردم ایران نداشته است. لذا، طبقه کارگر و عموم توده های مردم ایران برای دست یابی به حقوق پایمال شده شان راهی جز تشدید مبارزه ندارند. مبارزه ای پیگیر، بی امان و همه جانبه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان. حکومتی برخاسته از اراده مردم که پاسدار منافع تاریخی – طبقاتی کارگران و عموم توده های مردم ایران باشد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۱۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.