سخنان روحانی در جمع مدیران وزرات “ارتباطات و فنآوری اطلاعات” در روز دوشنبه اول بهمنماه، به جنجالی در درون حاکمیت تبدیل شد و حتا پای آخوندهای حوزه علمیه قم را نیز به میان کشید. اما روحانی چه گفت؟ چرا بار دیگر سخنانی بر زبان آورد که به این جنجال منتهی شد؟ و آیا سخنان روز دوشنبه روحانی تحولاتی را در درون حاکمیت نشان میدهد؟! این سخنان بر بستر چه شرایطی در درون و خارج حاکمیت در جمع مدیران دولتی مطرح شد؟!
دو بخش از سخنان روحانی مورد توجه بسیاری قرار گرفت. اولین مورد سخنان او در رابطه با فضای مجازی بود، او ضمن اینکه از احاطه دولت بر فضای مجازی حمایت کرد، به فیلترینگ انتقاد کرد و آن را بیثمر دانست وی گفت: “برخی فکر میکنند اختیاراتی از آسمان دارند تا بر زمینیها هر فرمانی که میخواهند صادر کنند… نمیتوان با خواست عمومی مردم مبارزه کرد و این کار نه شدنی و نه مشروع و قانونی خواهد بود”. وی در انتقاد از عدمکارآیی فیلترینگ گفت: “باید قبول کنیم که اشتباه کردیم فکر کردیم اگر بگوییم استفاده از فلان امکان ممنوع بوده و فیلتر است همه به آن گوش میکنند. دیدیم که پس از فیلتر هر امکانی، فیلترشکن آن ایجاد شد و هر چه تلاش کردیم به طور روزانه فیلترشکنهای جدید ارایه شد”. وی همچنین علت رجوع مردم به فضای مجازی را نبود رسانه آزاد در کشور دانست و گفت: “ما فقط رسانه دولتی داریم”.
بخش دیگر سخنان روحانی که بویژه آخوندهای حوزه علمیه را به موضعگیری کشاند مساله حجاب اجباری بود. وی گفت: “متأسفانه در مسأله حجاب، اول از زن شروع میکنیم در حالی که قرآن ابتدا مرد را از نگاه هرز دور میکند، اما ما میرویم و بخاطر حجاب دختران و زنان را دستگیر میکنیم…. همه آنچه درباره حجاب در قرآن آمده برای حمایت از زن است اما به گونهای رفتار شده که انگار باید چماقی بر سر زن باشد و این بهخاطر آن است که مساله حجاب را درست در جامعه تبیین نکردیم”.
حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان در روز سه شنبه از جمله کسانی بود که به سخنان روحانی شدیدا حمله کرد و او را متاثر از اندیشههای آمریکایی دانست. او در این سرمقاله که عنوان “آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست” را دارد، نوشت: “این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناکتر است و مفهوم آن دقیقا این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم! بیآنکه برای پیشگیری از آسیبهای جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم”.
خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران اما با انتشار یک نامه که مُهر خیلی محرمانه را بر خود دارد، سخنان روحانی را به نقد کشید. خبرگزاری تسنیم با انتشار این نامه میخواست بگوید که روحانی در حالی این سخنان را در جمع مدیران و رسانهها بر زبان میآورد که در خفا از فیلترینگ دفاع میکند.
براساس این سند، حسن روحانی در نامهای با مُهر “خیلی محرمانه” به تاریخ ۲۵ دیماه ۹۶ خطاب به آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری، با اشاره به تاثیر فضای مجازی در اعتراضات تودهای دیماه، خواستار مقابله با فیلترشکنها، کنترل فضای مجازی و تقویت شبکههایی میشود که تحت سلطه دولت هستند تا جایگزینی برای تلگرام باشند. در همین راستا بود که برای نمونه بانکها و ادارات دولتی که تحت کنترل کابینه روحانی هستند، مشتریان، ارباب رجوع و حتا کارمندان خود را مجبور به عضویت در شبکههای پیامرسان به اصطلاح “خصوصی” اما تحت کنترل دولت کرده بودند.
در واکنش به سخنان روحانی در رابطه با حجاب، سبحانی یکی از آخوندهای حوزه علمیه که عنوان “مرجع تقلید” را در سلسله مراتب آخوندها دارد در پاسخ به روحانی گفت: “حجاب تنها با نصیحت درست نمیشود، ۵۰ درصد با نصیحت است، اما ۵۰ درصد دیگر اجرا میخواهد”. آخوند مکارم شیرازی نیز با بیان اینکه “مساله حجاب جزء مسائل ضروری است”، گفت: “رئیس جمهوری که قسم خورده است ارزشهای اسلامی را حفظ کند، باید به قسم خود پایبند باشد”.
اما جدا از حملات “اصولگرایان” به روحانی، موضوع مهم دیگر آن است که روحانی بهعنوان رئیس جمهوری اسلامی و کسی که نقش پُر رنگی در فیلترینگ، سانسور و همه سرکوبها و فشارهای امنیتی دارد، کسی که وزارت اطلاعات تحت نظر او یکی از مهمترین ارگانهای سرکوب رژیم است، کسی که وزارت ارشاد او اداره سانسور است و غیره، بهگونهای حرف میزند که گویا نقش اپوزیسیون حاکمیت کنونی را دارد!! او حرفهایی را میزند که در جریان به اصطلاح انتخابات ریاستجمهوری و برای جلب آرای مردم میزد!! اما چه شده که روحانی بار دیگر به آن شعارها احساس نیاز پیدا کرده است؟!
علت این مساله را باید در بحران طبقه حاکم، بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه و بالاخره شکست سیاستهای جمهوری اسلامی برای مقابله با این بحرانها ارزیابی کرد. سیاستهای جمهوری اسلامی به قدری غرق در شکست و ازهم گسیختگی رسیده که حتا بخشهای مهمی از طبقه سرمایهدار را نیز ناراضی کرده است. اسدالله عسگراولادی از سرمایهداران معروف، با نقد عملکرد حکومت و از جمله ندانمکاریها میگوید چندین ماه هست که هیچ صادراتی نداشته، وی از گله سرمایهداران خبر میدهد که همچون او نمیتوانند به کار ادامه دهند!!!
اما بحران سیاسی – اجتماعی که متاثر از بحران اقتصادی و گسترش فقر میباشد، از این هم بسیار عمیقتر است. نارضایتی و اعتراضات تودهای در حدی است که بارها مقامات دولتی و رسانهها از امکان بروز انفجار نارضایتی تودهای در سطحی بسیار گستردهتر از دیماه سال گذشته صحبت کرده و هشدار دادهاند.
در این شرایط بحرانی، عدم کارآیی سیاستهای حاکمیت، دوگانگی در پیشبرد سیاستها و گاه حتا اخلال در کار یکدیگر باعث میشود تا تضادهای درونی حاکمیت در اشکال گوناگونی تشدید شوند. برای نمونه روحانی در این سخنان بر شکست فیلتر شدن “تلگرام” انگشت میگذارد. اگرچه فیلتر “تلگرام” بعد از اعتراضات دیماه سیاست کل حاکمیت بوده، ولی روحانی سعی میکند تا شکست این سیاست را به گردن جناح مقابل و نادانی آنها بیاندازد. فردای آن روز اما روحانی بر روی یک اختلاف واقعی انگشت میگذارد. او در جلسه هیات دولت بدون آن که به عدم موفقیت ظریف در “قانع کردن” مجمع تشخیص مصلحت به پذیرش و تصویب لوایح الحاق به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی معروف به کنوانسیون پالرمو و مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم CFT اشاره کند، از همراهی و همکاری کابینه و مجلس در تصویب این لوایح صحبت کرده و اظهار امیدواری کرد که بزودی این لوایح به تصویب نهایی در مجمع تشخیص مصلحت برسند!! این یک مساله واقعی و مهم برای جناح روحانی است که حتا منجر به ارسال نامه از سوی ۷ وزیر کابینه به خامنهای شد، نامهای که براساس برخی اخبار، وزرای امضاکننده تهدید به استعفا در صورت عدم تصویب این لوایح کردهاند و فرمانده هوافضای سپاه علی حاجیزاده در پاسخ به این نامه بود که گفت: “مسئولی که امروز برای مسئولان رده بالا شرط میگذارد و میگوید باید فلان کار انجام شود والا چنان و چنان میشود، او خودش عرضه انجام کار را ندارد و باید کنار گذاشته شود”. و این تنها یک نمونه از بحران واقعی در درون حاکمیت است.
شکست “برجام” یک نمونه دیگر است. وضعیت جمهوری اسلامی به قدری بحرانیست که حتا بعد از خروج آمریکا از برجام و برقراری دوباره تحریمهای نفتی و بانکی در حالیکه خامنهای بارها گفته بود “اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما آن را آتش میزنیم”، هنوز در برجام مانده است. تنها دلیل آن نیز ضعف و وحشت جمهوری اسلامی از نتایج خروج از برجام و تشدید فشارهای بینالملی است.
شکست سیاستهای جمهوری اسلامی در سوریه، بهرغم تمام هزینههایی که از نظر مالی و سیاسی برای جمهوری اسلامی داشت یک نمونه دیگر است. جمهوری اسلامی آنقدر ناتوان است که بر روی بمبارانهای اسرائیل چشم بسته و تنها به شعار دادن و وعده پاسخگویی در آینده بسنده میکند، شعارها و وعدههایی که با بمباران مجدد مواضع و انبارهای اسلحه جمهوری اسلامی در سوریه، از سوی اسرائیل پاسخ داده میشوند. سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارج روسیه نیز در روزهای گذشته با نفی این سخن که ایران و روسیه در سوریه متحد یکدیگر هستند، از تعهد روسیه برای دفاع از امنیت اسرائیل سخن گفت. براساس گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس اسلامی، روسیه سامانه اس ۳۰۰ را هنگام حمله اسرائیل از کار میاندازد. امروز کاملا مشخص است که از نظر روسیه، نقش جمهوری اسلامی در سوریه به پایان رسیده و زمان خروج ایران از سوریه است. اخبار درگیریهای اخیر نظامی بین نیروهای طرفدار روسیه در ارتش بشار اسد با نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی یک نمونه روشن از این موضوع است. مقامات جمهوری اسلامی همچنین بارها از عدم سهمبری جمهوری اسلامی از منافع اقتصادی در جنگ سوریه صحبت کردهاند. در عراق هم اوضاع بر همین منوال است و هم اکنون حتا صادرات عربستان سعودی به عراق از جمهوری اسلامی پیشی گرفته است.
بنابر این آنچه که امروز حسن روحانی میگوید، نه برخاسته از نیازهای انتخاباتی، بلکه نتیجه شکست جمهوری اسلامی است، شکستهایی که پایههای لرزان حکومت را لرزانتر کرده و آن را به سقوط نزدیکتر میسازند.
نظرات شما