سخنرانی خامنه ای در ١۴ بهمن، کابوس آشفتگی درونی نظام بود

kar_logo01روز جمعه ١۴ بهمن، اقامه نماز دانشگاه تهران توسط خامنه ای برگزار گردید. سالروز ورود خمینی به ایران در ١٢ بهمن ۵٧ تا ٢٢ بهمن، روز قیام عمومی توده های مردم ایران که منجر به سرنگونی رژیم شاه گردید، از طرف جمهوری اسلامی به عنوان “دهه فجر” نام گذاری شده است. فرا رسیدن هرساله این روزها، برای سران جمهوری اسلامی غنیمتی است تا هر آنچه از عوام فریبی و دروغ بافی در چنته دارند، به خورد مردم ایران بدهند. تا زمانی که خمینی زنده بود مسئولیت این کار به عهده او بود. بعد از مرگ خمینی و نشستن خامنه ای بر مسند ولایت فقیه، بیش از دو دهه است که این وظیفه، بر عهده خامنه ای گذاشته شده است.

اقامه خطبه های نماز دهه فجر امسال، فرصتی برای خامنه ای شد تا بالای منبر برود و هر آنچه در چنته داشت، در مورد وجود آرامش و امنیت در کشور دروغ ببافد، وجود هرگونه بحران در جامعه  را انکار کند ، در مورد نشاط، شادابی، رفاه و آسایش مردم یاوه سرائی کند و از پیشرفت های علمی مملکت برای پامنبری های خود، حرف بزند.

اگر چه خامنه ای طی خطبه های طولانی و مفصل خود، مسائل گوناگونی را بازخوانی کرد، اما تبیین و تئوریزه کردن سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران، از جمله محورهای اصلی سخنرانی وی در بود.

 او در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی، عریان تر از همیشه بر طبل جنگ کوبید. خامنه ای با صراحت لهجه بر موضع پان اسلامیستی و دخالتگری مستقیم جمهوری اسلامی در منطقه و جهان تاکید کرد. او ضمن بیان اینکه اسرائیل یک غده حقیقتا سرطانی در منطقه است و باید از بین برود گفت: “ما هرجا دخالت کنیم صریحا می گوییم، همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیروزمند ٣٣ روزه و ٢٢ روزه [نوار غزه] دخالت کردیم و از این پس نیز، هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند، ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم”.

البته، این صراحت لهجه خامنه ای صرفا در محدوده ضدیت با اسرائیل متوقف شد و از بیان دخالتگری های مستقیم و غیر مستقیم جمهوری اسلامی در دیگر کشورها و کمک به گروه های ارتجاعی و تروریست های اسلامی در منطقه و جهان باز ماند.  خامنه ای اما البته  برای بیان صریح این بخش از موضع گیری اش دلیل هم داشت. هم اکنون، اسناد دخالتگری جمهوری اسلامی در کمک به نیروهای ارتجاعی و واپسگرای لبنان و فلسطین و نیز ارسال تجهیزات نظامی و سازماندهی اقدامات تروریستی در آن منطقه، آنچنان آشکار و علنی گشته اند که راه هیچ گونه کتمانی را برای خامنه ای و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی باقی نگذاشته است. لذا، او با تکیه بر بیان گوشه ای از گسترش تروریسم و سیاست پان اسلامیستی رژیم، تحت پوشش صراحت لهجه مبنی بر اینکه اسرائیل باید از بین برود، تلاش کرد تا بر گستره وسیع دخالت های نظامی و تسلیح گروه های اسلامی در افغانستان، عراق و اقدامات تروریستی سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران در کل منطقه و جهان سرپوش بگذارد.

خامنه ای پس از اعلام موضع رسمی جمهوری اسلامی در مورد اسرائیل، به بیان مواضع جمهوری اسلامی علیه سیاست های جنگی دولت آمریکا پرداخت. او با اشاره به  این جمله رئیس جمهوری آمریکا که همه گزینه ها روی میز است گفت: معنای این جمله تهدید به جنگ است. اما همه می دانند که این تهدید به ضرر آمریکاست، همچنانکه ایجاد جنگ، ده برابر بیشتر به ضرر آمریکاست. خامنه ای همچنین تاکید کرد: “آمریکایی ها باید بدانند که جمهوری اسلامی در مقابل تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی دارد که وقتی لازم باشد انشاالله اعمال خواهد شد”.

به رغم تهدیدهای خامنه ای در مقابله به مثل با سیاست های جنگ طلبانه دولت آمریکا، آنهم تحت پوشش ” وقتی لازم باشد انشاالله اعمال خواهد شد” اما، لحن او بر خلاف گذشته عاری از هرگونه فحش  و پرخاشگری نسبت به مقامات آمریکا بود. خامنه ای پس از بیان تهدیدهای واکنشی جمهوری اسلامی، خطاب به پامنبری هایش گفت:”سخن گفتن مقامات آمریکایی به زبان تهدید، نشان دهنده عجز واشنگتن از مقابله منطقی و گفتمانی با جمهوری اسلامی است. او همچنین افزود: آنها [آمریکایی ها] در میدان مقابله فکر و منطق، دچار ضعف هستند و به همین علت از تشبث به زور و توسل به جنگ حرف می زنند و معنای این روش این است که، آمریکا جز زور، هیچ منطقی ندارد و برای غلبه خواست هایش جز جنگ، هیچ روشی را نمی شناسد”.

لذا، در پس تهدیدهای لفظی خامنه ای نسبت به سیاست جنگ طلبانه آمریکا، موضع اصلی جمهوری اسلامی را باید  در همین قسمت از سخنان او جستجو کرد. موضعی که نشان از تلطیف سخنان خامنه ای در مقابل سیاست جنگی امپریالیسم آمریکا است و می تواند حامل یک پیام و دعوت از دولت آمریکا در دوری جستن از کشمکش های نظامی و روی آوردن به سیاست گفتمان مجدد مابین طرفین مناقشه باشد. موضعی که خامنه ای با ظرافت و زبان دیپلماسی آن را بیان کرده است.

اما، با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر مناسبات و مجادلات طرفین درگیر، به نظر می رسد زمان برای بیان چنین سیاستی آنهم بدون یک اقدام جدی و عملی از طرف جمهوری اسلامی جهت کشاندن طرف مقابل به پای میز مذاکره، هم اکنون کارکردش را از دست داده است.

سال های متمادی است که جمهوری اسلامی با همین ترفند، طرف های درگیر با مناقشه اتمی ایران را در مسیر مذاکره سر دوانده است. هر بار که تنش و تضادهای موجود میان جمهوری اسلامی و قدرت های غربی بر سر مناقشه اتمی ایران حاد شده است، جمهوری اسلامی با طرح موضوع مذاکره، در جهت فرصت سازی برای خود اقدام کرده است. این سیاست جمهوری اسلامی، دیر زمانی است که برای مسئولان سازمان انرژی اتمی، اتحادیه اروپا و نیز کشورهای طرف مذاکره با جمهوری اسلامی شامل آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان موسوم به  گروه پنج بعلاوه یک، دیگر رو شده است. لذا، بعید به نظر می رسد بدون یک اقدام عملی جدی مبنی بر عقب نشینی جمهوری اسلامی از مواضع گذشه اش، اتحادیه اروپا و گروه پنج بعلاوه یک، مجددا حاضر به یک مذاکره جدی با جمهوری اسلامی شوند.

اما آنچه در نماز روز جمعه ١۴ بهمن و در خطبه های بلند بالای خامنه ای حائز اهمیت بیشتر است، افاضات او در مورد وضعیت داخلی کشور بود. خامنه ای آن چنان از وجود آرامش، ثبات، امنیت و گسترش شادی و نشاط در جامعه بحران زده ایران سخن گفت، که انگار این احمدی نژاد است که عبا و عمامه بر تن کرده و در لباس خامنه ای در حال هذیان گویی است.

خامنه ای در دروغ بافی های خود، تا بدان جا پیش رفت که از اساس منکر هرگونه بحران اقتصادی و سیاسی در ایران شد. او در این رابطه گفت: بزرگ کردن مسائل کوچک و القای بی مبنای وجود بحران در کشور، از جمله روش های دشمنان برای مایوس کردن ملت از انتخابات مجلس است. خامنه ای در ادامه این دروغ پردازی ها، با وقاحتی به سبک و سیاق احمدی نژاد اعلام کرد: در کشوری که کاملا آزاد و امن است و دستگاه ها و مردم در حال کار و تلاش هستند، بحرانی وجود ندارد. اما، دشمنان و غافلان مدام از آن حرف می زنند.

این ولی مسلمین است که اینگونه یاوه سرایی می کند یا احمدی نژاد است که در حال هذیان گویی ست. پیش از این، چنین به نظر می رسید که انکار این همه بحران های سیاسی و اجتماعی که به ویژه از زمان انتخابات سال ٨٨ در ایران تشدید شده و هم اکنون جمهوری اسلامی را تا مرز فروپاشی پیش برده است، فقط و فقط از عهده شارلاتانی همچون احمدی نژاد بر می آید. اما خامنه ای در همین خطبه های ١۴ بهمن نشان داد، آنچه احمدی نژاد از شارلاتانیزم  به همراه دارد بر گرفته از باورهای مذهبی جمهوری اسلامی و نیز آموخته هایش از شارلاتان بزرگتری به نام ولی فقیه است.

 اصلا بحرانی در مملکت وجود ندارد. همه چیز در امن و امان است. کشور لبریز از شادی، نشاط سازندگی و پیشرفت است. این لپ کلام و هذیان گویی های خامنه ای در خطبه های نماز جمعه بود.

جنگ قدرت میان باند خامنه ای و دارو دسته احمدی نژاد بر سر برکناری مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی که منجر به بست نشینی یازده روزه احمدی نژاد در خانه شد، طرح بحث هایی از قبیل استعفاء احمدی نژاد و حتی بعضا برکناری او از مقام ریاست جمهوری که طی یک چندین ماه گذشته به کرات از طرف جناح های رقیب دامن زده شده است، نه تنها بحران نیست، بلکه تبلیغات بی اساس دشمنان جمهوری اسلامی است!

مناقشات هر روزه مجلس ارتجاع با هیئت دولت و کشمکش های میان جناح های مختلف اصول گرایان درون رژیم بر سر تصاحب کرسی های بیشتر مجلس، بحران نیست بلکه، به زعم ولی فقیه خیالپردازی های دشمنان زخم خورده رژیم است. اینکه باند احمدی نژاد و نیروهای طرفدار خامنه ای همه روزه  پرونده های اختلاس، دزدی، جعل مدارک و فساد مالی یکدیگر را بر ملا می کنند، همه تبلیغاتی ست که توسط غافلان در روزنامه ها و سایت های رژیم منتشر می گردند. کشف گروه به موسوم به انحرافی که به زعم باندهای جناح خامنه ای، نیمی از قدرت حاکمه را نیز در دست دارند، نه کشف خامنه ای بلکه، تبلیغات نیروهای معاند در جامعه است که از طرف غافلان نیز تکرار می شود. به زعم رهبر جمهوری اسلامی ایران، کشمکش های موجود درون قدرت حاکمه برای حذف و یا جلوگیری از قدرت گیری بیشتر”گروه انحرافی” نیز، نه تنها نشانی از بحران نیست بلکه، زائیده تخیلات دشمنان نظام است. پخش شب نامه های گسترده طرفداران دولت احمدی نژاد  و جبهه پایداری به زعامت مصباح یزدی علیه محمد رضا کنی رئیس مجلس خبرگان، علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع اسلامی و دیگر نیروهای منتسب به باند خامنه ای که هم اکنون بزرگترین چالش جنگ قدرت میان مجموعه اصول گرایان درون نظام است، نه تنها بحران نیست بلکه، به زعم خامنه ای عین  آرامش درونی هیئت حاکمه است.

دزدی، اختلاس و فساد مالی که هم اکنون تمام تار و پود رژیم را در بر گرفته و حتا در ابعاد چند هزار میلیارد تومانی نیز در رسانه های داخلی رژیم بازتاب می یابد، نه تنها بحران گندیدگی رژیم نیست بلکه، عین رشد، تلاش و پیشرفت نظام است. فروپاشی سیستم پولی کشور، کاهش ٧٠ درصدی برابری ارزش ریال نسبت به دلار و دیگر ارزهای معتبر جهان طی کمتر از یک ماه و همزمان با آن، رشد ۴٠ درصدی تورم در جامعه نه تنها بحران نیست، بلکه طبق افاضات هذیان گونه ولی فقیه، این دشمنان و غافلانی از نوع عسکر اولادی مسلمان هستند که مدام از آن حرف می زنند. گرانی سرسام آور، گسترش دامنه خط فقر تا محدوده ۴٠ میلیون از جمعیت ایران، نیمه تعطیلی کارخانه های صنعتی و کاهش تولید و به دنبال آن افزایش روز افزون تعداد بیکاران تا مرز ٨ میلیون نفر، نه تنها نشانی از فلاکت زندگی کارگران و وخامت وضعیت اسف بار توده های مردم در جامعه نیست بلکه، به زعم خامنه ای از جمله “نقاط قوت و گسترش کیفی و کمی خدمات درجه اول به مردم در سراسر کشور” است.

اعمال آن همه خشونت و جنایت در جامعه که هر روزه در مطبوعات داخل کشور درج می گردد، گسترش اعتیاد، فحشاء و توزیع روز افزون مواد مخدر، سرکوب افسار گسیخته زنان و بی حقوقی مطلق آنان در کشور، سرکوب ابتدایی ترین آزادی های دموکراتیک و حقوق مدنی توده های مردم ایران، دستگیری و حبس کارگران و عدم پرداخت حقوق آنان تا ماه های متمادی، سانسور بی حد وحصر اندیشه و بیان، قلع و قمع کردن همه مطبوعات نیمه مستقل و منتقد رژیم و حتا نشریات بعضا منتقد باندهای درون رژیم، نه تنها سرکوب، اختناق و اعمال دیکتاتوری مطلق و عنان گسیخته نیست بلکه، به زعم دروغ پردازی های رهبر جمهوری اسلامی عین “مردم سالاری، از بین رفتن اختناق نفس گیر و حاکمیت فضای آزادی در جامعه” است.

باری، این ها فقط گوشه ای از افاضات و دروغ پردازی های خامنه ای در خطبه های نماز جمعه ١۴ بهمن بود.البته این یاوه سرائی‌ها برای مردم ایران تازگی ندارد. کارگران و توده های زحمتکش ایران، طی بیش از سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی به کرات شاهد اینگونه یاوه سرائی‌ها و دروغ پردازی های سران رژیم بوده اند. دروغ پردازی و تحمیق مردم، ریشه در ماهیت  دینی نظام جمهوری اسلامی دارد. خمینی که با انقلاب توده ها و قیام ٢٢ بهمن ۵٧ بر مسند قدرت نشست، با تکیه بر توهم عمومی مردم نسبت به رژیم اسلامی، به خود حق می داد تا همه خزعبلات ذهنی اش را به خورد توده های مردم نا آگاه بدهد. از آن زمان تا کنون، همه مسئولان ریز و درشت جمهوری اسلامی به فراخور موقعیت، مسئولیت و جایگاهی که در نظام داشته اند، تحریف حقایق و بیان دروغ پردازی های مشمئز کننده، بخشی از سیاست عملی آنان بوده است. با روی کار آمدن احمدی نژاد، دروغ پردازی به سیاست غالب کل نظام مبدل گشت. احمدی نژاد در پیشبرد سیاست دروغ و شارلاتانیزم، ظرفیت بی بدیلی از خود به نمایش گذاشت. دروغ پردازی و شارلاتانیزم احمدی نژاد، تا بدان جا گسترش یافت که صدای اعتراض نیروهای موثر در حاکمیت جمهوری اسلامی را نیز در آورد.

اما در این میان، مناقشات رو به تزاید باند خامنه ای با دارو دسته احمدی نژاد، از هم گسیختگی سیستم پولی کشور، بهم ریختگی هیئت حاکمه و در یک کلام تعمیق بحران های سیاسی و اقتصادی که هم اکنون نظام حاکم بر ایران را به مرز فروپاشی درونی رسانده است، به شدت خواب ولی فقیه را بر آشفته است. سخنرانی خامنه ای در نماز جمعه ١۴ بهمن، در واقع کابوس این آشفتگی درونی نظام است که از مرز دروغ پردازی گذشته و به هذیان گویی رسیده است.

متن کامل نشریه ۶۱۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.