یک روز بعد از اعلام رسمی تحریم های ثانویه دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران طی سخنانی جداگانه مردم ایران را “صاحبان اصلی کشور” خواندند و از آنان برای مقابله با تحریم ها یاری خواستند.
اسحاق جهانگیری روز سه شنبه ۱۵ آبان در مراسم تودیع و معارفه وزیر صنعت، معدن و تجارت با گفتن اینکه دولت نباید تمام مسائل نگران کننده را برای مردم بازگو کند، اعلام کرد: مردم صاحبان اصلی کشور هستند و عبور از این شرایط سخت بجز با همکاری مردم امکان پذیر نیست. ما نیازمند همکاری و مشارکت مردم هستیم.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در همین روز، با انتشار یک کلیپ ویدئوئی خطاب به مردم ایران گفت: دولت این وظیفه را دارد چه با همراهی دیگران و چه بدون همراهی دیگران، زمینه را برای زندگی راحت مردم فراهم کند.”
این اولین بار نیست که هیات حاکمه ایران از سر استیصال و نیاز به توده های سرکوب شده، از آنان به عنوان”صاحبان اصلی کشور” یاد می کند. جمهوری اسلامی هر بار که در “شرایط سخت” قرار می گیرد، یادش می آید که در ایران مردمی هم وجود دارند، مردمی که به دروغ “صاحبان اصلی کشور” خوانده می شوند. همان مردمانی که طی چهاردهه توسط جمهوری اسلامی سلاخی شده اند، زندان و بند را تجربه کرده اند، سال از پی سال رنج برده و فقیر و فقیرتر شده اند. مردمی که طی ۴۰ سال حاکمیت ارتجاعی اسلامی به هیچ گرفته شدند و حتا یک روز هم در امنیت و آسایش بسر نبرده اند، توده های به تاراج رفته ای که شب ها با کابوس دستگیری و شکنجه و زندان سر به بالین گذاشته اند و روزها در هر کوی و برزن با تحقیر و توهین ماموران امنیتی، گشت ارشاد و گله های حزب اللهی مواجه بوده اند. مردمی که در تمامی سال های به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی سهم شان از آسایش و رفاه، از شادی و لبخند، جز حسرت و اشک و آه چیز دیگری نبوده است. اما اکنون، همان مردمی که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران طی ۴ دهه اینچنین با بی رحمی تمام سرکوب شده اند و همواره در بی حقوقی محض زندگی کرده اند، به یکباره “صاحبان اصلی کشور” اطلاق می شوند. بر اساس نیاز طبقه حاکم به آنان، یک شبه به مردمانی عزیز تبدیل می شوند که دولت جمهوری اسلامی وظیفه دارد زمینه را “برای زندگی راحت” آنان فراهم کند. شرمتان باد که اینگونه توده های سرکوب شده را به سُخره گرفته اید.
ادعای فریبکارانه “مردم صاحبان اصلی” کشورند، البته اولین بار نیست که توسط دست اندرکاران حکومتی بیان شده است. پیش از این نیز رهبران جمهوری اسلامی خصوصا خامنه ای و روحانی در هر دوره “انتخاباتی” که رژیم نیازمند رای مردم بود، از آنان به عنوان “صاحبان اصلی کشور” نام برده اند. اکنون نیز که جمهوری اسلامی با یکی از بحرانی ترین شرایط دوران حیات خود مواجه است، ظاهرا این وظیفه بر دوش جهانگیری و ظریف گذاشته شده است تا توده های غارت شده را “صاحبان اصلی کشور” خطاب کنند.
به راستی حاکمان جمهوری اسلامی با کدام پیشینه حکومتی به خود اجازه داده اند تا تودههای کارگر و زحمتکش سرکوب شده، مردم به یغما رفته، کشتار شده و به عبارت دیگر همان هیچ بودگان جامعه را صاحبان اصلی کشور بخوانند. وزرا و دست اندرکاران کابینه روحانی که طی ۵ سال گذشته بجر فقر و فلاکت روزافزون، ارمغان دیگری برای کارگران و توده های زحمتکش ایران نداشته اند، چگونه و با کدام عملکرد اقتصادی و اجتماعی مدعی شده اند دولت وظیفه دارد زندگی راحتی را برای مردم ایران فراهم سازد؟ به راستی این همه شارلاتانیزم و دغلکاری مقامات جمهوری اسلامی از کجا نشات گرفته است؟
برای اثبات دروغ بافی های مشمئز کننده حاکمان جمهوری اسلامی، نیازی نیست به دهه ۶۰ و کشتارهای خونین آن سال ها برگردیم و آنگاه با صدای بلند بانگ برکشیم، ای قاتلان، ای جلادان و ای کشتارکنندگان مردم ایران، شرمتان باد که با چنین پیشینه ای از زندان و شکنجه و با چنین کارنامه ای از کشتارهای جمعی زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، اکنون که به روزهای استیصال رسیده اید، به سوی همان مردمان سرکوب شده ، همان مردمان به غارت رفته و همان مردمان تحقیر شده دست نیاز دراز می کنید و با تکرار یک دروغ تاریخی از آنان به عنوان “صاحبان اصلی کشور” یاد می کنید. همان مردمی که در حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی حتا یک روز هم “صاحبان اصلی کشور” نبوده اند.
برای نشان دادن شارلاتانیزم ناب طبقه حاکم، نیاز چندانی نیست تا بر وقایع خونبار سال ۸۸ متمرکز شویم. سالی که صدها نفر از جمله ندا آقاسلطان در خیابان ها کشتار شدند، هزاران نفر به بند کشیده شدند و بسیاری نیز در بازداشتگاه های مخوف جمهوری اسلامی سلاخی شدند. ماجرای بازداشتگاه کهریزک هرگز از یاد توده های مردم ایران نرفته است. بازداشتگاهی که در آن تعدادی از دستگیرشدگان مورد تجاوز قرار گرفتند، تنی چند از آنان همانند امیر جوادی فر، محسن روح الامینی، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی زیر شکنجه به قتل رسیدند و رامین پوراندر جانی، پزشک وظیفه و یگانه شاهد بازداشتگاه کهریزک نیز توسط ایادی سعید مرتضوی – دادستان وقت تهران- با عنوان جعلی خودکُشی به قتل رسانده شد. شرمتان باد که با چنین کارنامه ای از جنایت و کشتار، با چنین پیشینه ای از دزدی، غارت و چپاول حاصل دسترنج کارگران، اکنون که کفگیرتان به ته دیگ خورده، اکنون که از سر استیصال نیازمند همان مردمان به تاراج رفته شده اید، از آنان به عنوان “صاحبان اصلی کشور” یاد می کنید.
برای اثبات ماهیت ارتجاعی و ضد مردمی تان و برای نشان دادن فقر و فلاکتی که بر کارگران و توده های زحمتکش ایران تحمیل کرده اید، نیازی به کارنامه کابینه های گذشته نیست. نگاهی گذرا به عملکرد ۵ ساله همین کابینه به اصطلاح “تدبیر و امید” کافی است، تا همه بدانند که کارگران و توده های مردم ایران طی همین ۵ سال اخیر تا چه حد از زندگی ساقط و روز از پی روز فقیر و فقیرتر شده اند. چه تعداد از کارگران، معلمان، روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی طی همین مدت به زندان و بند کشیده شدند. چه تعداد از کارگران و معلمان پیشرو صرفا به جرم دفاع از حقوق معوقه شان، به جرم اعتراض به بی حقوقی شان، به جرم اینکه فقط خواهان برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه بوده اند، از کار اخراج و یا به زندان و حبس محکوم شدند و چه تعداد دیگری از آنان، زخم شلاق بیدادگاه های جمهوری اسلامی بر گرده شان نشسته است. فقر و فلاکتی که در همین دوره ریاست جمهوری روحانی بر کارگران وعموم توده های زحمتکش ایران تحمیل شده است، در هیچ دوره ای سابقه نداشته است.
خیزش انقلابی و سلحشورانه جوانان، بیکاران، دختران خیابان انقلاب و عموم توده های غارت شده مردم ایران در دیماه ۹۶ در واقع پاسخ درخوری به همه بیدادگری های طبقه حاکم طی ۴ دهه گذشته بود. توده هایی که اینبار با اراده ای مصمم و با شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمام ماجرا” به میدان مبارزه ای علنی و همه جانبه با جمهوری اسلامی پا گذاشته اند تا با سرنگونی جمهوری اسلامی خود صاحبان اصلی و واقعی کشور شوند. دستگیری بیش از ۵ هزار نفر در اعتراضات دیماه، به رگبار بستن جوانان معترض در خیابان ها، به قتل رساندن ده ها نفر از دستگیرشدگان زیر بازجویی و شکنجه و روی آوری مجدد رژیم به ترور مخالفان سیاسی همه و همه بیانگر این است که در حاکمیت جمهوری اسلامی، کارگران، جوانان، زنان، معلمان، دانشجویان و عموم توده های زحمتکش ایران هرگز “صاحبان اصلی کشور” نبوده اند. در دوران ۴۰ ساله حاکمیت جمهوری اسلامی عموم توده های مردم ایران نه تنها سهمی از امنیت، آزادی، رفاه، تامین شغل و آسایش نصیبشان نبوده است، بلکه همان مردمی که به دروغ آنان را “صاحبان اصلی کشور” اطلاق کرده اید، برای بدست آوردن ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی و دموکراتیک شان، همواره به زندان و مرگ محکوم شده اند.
کارگران و توده های زحمتکش ایران به رغم توافق برجام و دستیابی دولت به صدها میلیارد دلار حاصل از نفت، نه تنها بهبودی در وضعیت معیشتی شان حاصل نشد، بلکه بازهم فقیر و فقیرتر شدند. اکنون اما، در شرایط تحریم های ثانویه و در وضعیتی که کارگران و توده های فقر زده مردم ایران در کشاکش ویرانگر سیاستهای ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولت امپریالیستی آمریکا گرفتار شده اند، وزیر خارجه جمهوری اسلامی با وقاحتی بی نظیر مدعی شده است: “دولت وظیفه دارد تا زمینه را برای زندگی راحت مردم فراهم کند.” همان مردمان لگدمال شده ای که طی ۴ دهه اسیر استبداد و کشتار جمهوری اسلامی بوده اند، همان مردم سرکوب شده و به غارت رفته ای که اکنون قربانیان واقعی تحریم نیز هستند. تحریم هایی که حاصل و نتیجه سیاست توسعه طلبانه و پان اسلامیستی جمهوری اسلامی و سیاست هژمونی طلبانه دولت آمریکا در منطقه بوده است.
تردیدی نیست که با بودن جمهوری اسلامی هیچ روزنه امیدی برای نجات توده های مردم ایران از وضعیت موجود متصور نیست. حتا اگر روزی جمهوری اسلامی بر سر سیاست توسعه طلبانه منطقه ای خود با آمریکا به توافق برسد، باز هم شرایط برای کارگران، زنان، معلمان و عموم زحمتکشان ایران تغییر چندانی نخواهد کرد. جمهوری اسلامی پیش از آنکه با آمریکا دشمنی داشته باشد، دشمن آشتی ناپذیر توده های مردم ایران است. کارگران و توده های سرکوب شده ایران برای اینکه صاحبان واقعی کشور باشند، برای اینکه بر سرنوشت خود حاکم گردند، راهی بجز سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان برایشان باقی نمانده است.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۷ در فرمت پی دی اف
نظرات شما