بحرانی ژرف که تظاهر به وحدت را نیز ناممکن کرده است

جمهوری اسلامی، این روزها در گرداب بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فرو رفته است. بحران هایی که به شدت بر گلوی نظام چنگ انداخته و مدام هم فشرده تر می شود. بحران هایی چند وجهی که جناح ها و مجموعه هیات حاکمه ایران را به انشقاق و سردر گمی کشانده است. این بحران چند وجهی که از مدت ها پیش در ابعاد اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته است، اکنون به نحو کم سابقه ای در زمینه سیاسی نیز طبقه حاکم و نهادهای آن را به چالش گرفته است. نمونه مشخص آن، موضوع طرح سئوال از روحانی، رئیس جمهوری ایران توسط نمایندگان مجلس ارتجاع بود. نمایندگانی که با طرح پنج سوال رئیس کابینه “تدبیر و امید” را برای پاسخگویی به وضعیت نابسامان و بحرانی حاکم بر جامعه، به مجلس کشاندند.

بدین منظور، حسن روحانی روز سه شنبه ششم شهریور (۲۸ اوت) به اتفاق جمع کثیری از اعضاء کابینه وارد مجلس شورای اسلامی شد. روحانی اگرچه با هدف پرکردن شکاف موجود میان دو نهاد اجرایی و قانونگذاری وارد مجلس شد، اما نتیجه این نشست بر خلاف انتظار او، تعمیق بحران سیاسی، تشدید شکاف در درون حاکمیت و کشیده شدن دامنه این بحران سیاسی به تمام سطوح جامعه بود. آنچه سبب دامن زدن به این بحران سیاسی در متن جامعه شد، بیان جملاتی بود که روحانی در شروع سخنان خود به آن اشاره کرد. اعلام خبر دیدار با خامنه ای پیش از ورود به مجلس و توصیه های او، از جمله نکاتی بودند که روحانی مجلسیان را نسبت به رعایت آن هشدار داد. او گفت: “همه باید با بهترین کلام، بهترین سخن، نیکوترین جملات را نسبت به هم به کار ببریم. امیدواریم توصیه هایی که مقام معظم رهبری نسبت به همین جلسه به من فرمودند، بتوانم نکات مورد نظر ایشان را دقیقا مراعات کنم.”

جان کلام و هدف روحانی از حضور در مجلس را نیز باید در همین توصیه خامنه ای دید. اینکه این توصیه ها چه بودند، تا کنون مشخص نشده است، اما، با توجه به سرمقاله کیهانِ وابسته به خامنه ای که صبح روز سه شنبه ساعاتی پیش از ورود روحانی به مجلس منتشر شد، می توان تا حدودی به توصیه و احیانا هشدار خامنه ای پی برد.

کیهان طی یادداشت شدیدالحنی سرنوشت بنی صدر را به روحانی یادآوری کرد. حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای با هشدار به روحانی نوشت، هرگونه “افشاگری” احتمالی از طرف رئیس جمهور می تواند به مثابه “انتحار و خودزنی و به هم ریختن کشور” و یا “خراب کردن پل های پشت سر” باشد. کیهان همچنین از درخواست طرفداران روحانی که از او خواسته بودند تا حضور در مجلس را به فرصتی مغتنم برای کابینه خود تبدیل کند، به مثابه “پوست خربزه زیر پای رجال گذاشتن و قربانی گرفتن” از آنان یاد کرد.

با چنین فضایی که خامنه ای و روزنامه کیهان برای روحانی ترسیم کرده بودند، معلوم بود که او نه برای پاسخگویی “شفاف” به سئوالات نمایندگان در مجلس ارتجاع حضور یافته و نه جهت افشاگری و ایجاد فرصتی مغتنم برای کابینه خود. او حضور یافته بود تا فقط پیام وحدت خواهی و هشدارهای خامنه ای را به گوش نمایندگان برساند، شرایط ویژه حاکمیت را به آنان یادآوری کند و خطاب به دوستان و دشمنان نظام بگوید: “فکر نکنند که امروز آغاز شکافی بین دولت و مجلس است، چرا که این تصور کاملا اشتباه است.”

روحانی صد البته، به این وظیفه خود عمل کرد، تا جایی که با تحسین و تمجید شخص خامنه ای مواجه شد. او برای عادی جلوه دادن اوضاع کشور، تا بدان جا پیش رفت که اعتراضات وسیع جوانان و توده های زحمتکش را از دیماه ۹۶ به این طرف، نه نارضایتی عمیق توده ها از حاکمیت، که آن را صرفا در حد تغییر تصور “ملت” توصیف کرد. او برای سرپوش گذاشتن بر بحران حکومتی و ناتوانی دولت در پاسخگویی به نیازهای اولیه جامعه با وقاحتی کم نظیر همه تقصیرها را به گردن “ملت” انداخت و گفت: معتقدم اِشکال از ترسیم ملت ایران نسبت به آینده ایران است که ناگهان طی هشت ماه گذشته دچار تغییر شد.

با این همه و به رغم تلاشی وافر که روحانی در وارونه جلوه دادن واقعیت های فلاکت بار جامعه از خود بروز داد و در این مسیر تمام شارلاتانیزم آخوندی خود را به کار گرفت تا بحران حکومتی موجود را به رنگ و لعاب وحدت درآمیزد، نتیجه اما کاملا برعکس شد.

خروجی جلسه پاسخگویی روحانی به سوالات نمایندگان مجلس، بجای تظاهر به وحدت درونی، با تشدید بحران سیاسی و تعمیق بیشتر کشمکش ها همراه شد. به جای کتمان حقیقت، حقایق بیشتری در متن جامعه جاری و توده ها نسبت به دغلکاری مجموعه هیات حاکمه ایران درک روشنتری یافتند. در واقع سخنان روحانی و مجموعه شرایط حاکم بر جمهوری اسلامی اکنون به صد زبان فریاد می زنند که، بحران سیاسی موجود، عمیق تر از آن است که صرفا با اتکاء به توصیه های خامنه ای و یا با تکرار یک سری اوهام و شعارهای دروغین روحانی بتوان بر آن سرپوش گذاشت و نظام غرقه در بحران را به نمایش ظاهری وحدت رسانید.

قانع نشدن نمایندگان از سخنان روحانی و پیامد آن خواست برخی از نمایندگان برای ارجاع سوالات به قوه قضائیه، نخستین نشانه های آشکار شعله ورتر شدن آتش بحران سیاسی موجود در درون هیات حاکمه ایران بود. حسن روحانی که با هدف نمایش اقتدار نظام به “دشمن” و پرکردن شکاف موجود در میان دو نهاد اجرایی و قانونگذاری وارد مجلس شده بود، اکنون با شرایطی دشوارتر و ابهامات بیشتری نسبت به ادامه کاری خود و کابینه اش مواجه است.

نتیجه این نشست البته، فقط تعمیق بحران سیاسی موجود و پیامد آن تشدید کشمکش های درونی هیات حاکمه نبود. حسن روحانی با تصویری که از خود به نمایش گذاشت، اکنون در جمع نیروهای مدافع خود نیز مفتضح تر از پیش شده است. از روز ششم شهریور تا به امروز، روزی نیست که رئیس کابینه “تدبیر و امید” مورد عتاب مدافعان اعتدال‌گرا و “اصلاح طلب” خود قرار نگرفته باشد.

جدای از شبکه های اجتماعی که طی هفته گذشته به صورت همه جانبه روحانی و ریاکاری او را به سخره گرفتند، مجموعه نیروهای به اصطلاح میانه و معتدل و اصلاح طلب طرفدار روحانی نیز، او را مورد شماتت و نکوهش قرار داده اند.

مصطفی تاجزاده، رای منفی نمایندگان را نشانه “جری شدن رقیب” و “ناامیدی” مردم خواند. علی شکوری راد، دبیر کل حزب اعتماد ملت، بر رویکرد عدم پاسخ دهی مشخص روحانی به هر سوال انتقاد کرد، عبدالله ناصری فعال اصلاح طلب و مدیر عامل پیشین ایرنا، او را به “از دست داد سرمایه عظیمی” متهم کرد، احمد زیدآبادی، از حضور روحانی به عنوان “نمایش تصویری دل خوشکنک از اوضاع” یاد کرد، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: روحانی وارد مسائل پشت پرده نشد و مطمئن بود با این روش می تواند از گردنه مجلس عبور کند. تصوری که در پایان جلسه معلوم شد درست نبود و نمایندگان نعل وارونه زدند. حزب کارگزاران سازندگی وابسته به خط فکری رفسنجانی با صدور یک بیانیه رسمی اعلام کرد: حضور روحانی در مجلس و پاسخ های او، نه نمایندگان را قانع کرد و نه ملت را راضی. این حزب همچنین با توجه به ناکارآمدی کابینه روحانی، خواهان یک خانه تکانی در دولت و “اصلاحات راهبردی” در کابینه به لحاظ “سیاست گذاری و اجرا” شد.

موارد فوق، فقط نمونه هایی از واکنش طرفداران روحانی در درون جامعه است. در واقع جدای از بحران حکومتی، حسن روحانی اکنون با بحران مشروعیت در بین طرفداران خود نیز مواجه شده است. در وضعیت کنونی که جامعه از هر طرف دچار نابسامانی های شدید اقتصادی و اجتماعی است و بحران سیاسی بر گلوی هیات حاکمه ایران چنگ انداخته است، در شرایطی که نقش “اصلاح طلبان” و تاریخ مصرف آنان در توهم زایی توده ها دیگر تمام شده است، بخش هایی از حاکمیت از جمله طرفداران پیشین روحانی به این سیاست روی آورده اند تا همه کاسه کوزه های وضعیت موجود را سر روحانی و کابینه اش بشکنند. آنان بر این پندارند که با چنین سیاستی قادرند به مردم بقبولانند که مجلس و جناح هایی از حاکمیت در صدد پیدا کردن راه حلی برای معضلات جامعه هستند و با توهم پراکنی، می‌توانند جمهوری اسلامی را از مخمصمه بحران نجات دهند .

اقداماتی همانند آنچه در جلسه پرسش نمایندگان از حسن روحانی در روز  ششم شهریور رخ داد، نمونه ای از پیشبرد چنین سیاستی بود که آنان در پیش گرفته اند. غافل از اینکه اقداماتی از این دست و اقداماتی نظیر عزل و نصب وزیران و حتا فراتر از آن استیضاح کابینه روحانی، نه تنها راه به جایی نخواهد برد، بلکه به دلیل بحران ژرفی که هم اکنون جمهوری اسلامی در آن دست و پا می زند، هر گونه اقداماتی از این دست، اوضاع را برای طبقه حاکم بحرانی تر خواهد کرد.

بحران سیاسی موجود که برخاسته از تضاد عمیق منافع کارگران و زحمتکشان با طبقه حاکم است، اکنون آنچنان حاد شده است که دیگر حکومت قادر نیست به شیوه های گذشته بر مردم حکومت کند و صد البته توده ها نیز دیگر نمی خواهند بیش از این به وضعیت موجود تن در دهند. لذا، در چنین شرایطی هر اقدام به ظاهر وحدت طلبانه نتیجه معکوس داشته و در عمل به تعمیق شکاف، تشدید بحران و گسترش هر چه بیشتر نزاع در میان جناح های رژیم منجر خواهد شد.

بحران موجود یک بحران انقلابی است و راه حل آن نیز در گرو تحقق یک انقلاب اجتماعی است. انقلابی که جمهوری اسلامی و تمام کثافات آن را جاروب کند و بر ویرانه های آن حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان را مستقر سازد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۸ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.