با آغاز تعطیلات نوروزی، کشمکش و نزاع لفظی میان “اصول گرایان” که در آستانه سال ۹۰ برسرِ نحوۀ برخورد به نوروز و جشنهای نوروزی حاد شده بود، فروکش نمود.
محمود احمدی نژاد در ادامه سیاستهای پیشین خود ونحوۀ پیشبرد این سیاستها که مشخصۀ اصلی آن بی اعتنائی به رقبای خود در مجلس و دستگاه قضائی و یا در میان روحانیون میباشد، ازمدتها قبل نیرو و هزینۀ زیادی را برای برگزاری هرچه گستردهتر مراسم نوروز اختصاص داده و حول این موضوع تبلیغات زیادی براه انداخته بود. دولت در نظر داشت در تهران، تخت جمشید شیراز و نیز در خارج از کشور، بطور مفصل جشنهای نوروزی، البته به سبک اسلامی را برگزار نماید!
طرح موضوع برگزاری جشن نوروز توسط مقامات دولتی، به خودی خود کافی بود تا بار دیگر صدای اعتراض برخی از رقبا و مخالفین احمدی نژاد، نسبت به رویکرد دولت او به ایرانیگری و تمدن ایرانی بلند شود و نزاع چند سالۀ میان گروهای موسوم به اصولگرا را تشدید کند. اینها، با استناد به معیارهای اسلام و حکومت اسلامی و نظریه پردازان آن که؛ در اسلام تنها اعیاد مذهبی نظیر عید فطر و غدیر و قربان و امثال آن جشن گرفته میشود و جشن نوروز متعلق به غیر مسلمانان و کافرها و مشرکین بوده است، به اعتراض و مخالفت با تصمیم دولت برخاستند.
یکی از آخوندهای قم بنام حجت الاسلام شریفیان با توسل به قرآن و تعالیم آن، برپائی جشن و سرور به بهانۀ نوروز رامغایر رسالت دین و منافی تکلیف اسلامی دانست و آن را همردیف جشنهای “نامشروع” پهلوی شمرد و خواستار لغو آن گردید. احمد علم الهدی نمایندۀ خراسان رضوی در مجلس خبرگان، توجه به نوروز را اقدامی نادرست و آن را مغایر ارزشهای اسلامی خواند. توکلی نمایندۀ اصولگرای مجلس، خواستار آن شد که احمدی نژاد از برگزاری جشن نوروز جلوگیری کند. وی که میدانست احمدی نژاد به حرفهای نمایندگان مجلس توجهی نمی کند و برای آن ارزشی قائل نمیشود، سعی کرد برخی از سخنان خامنهای را چاشنی استدلال خود نماید تا بلکه توصیه وی نیز موثر واقع گردد. توکلی به بهانۀ تاکید خامنهای بر “همبستگی جمهوری اسلامی با ملتهای مسلمان بویژه مردم کشورهائی که از سوی حکام خودکامۀ خود به خاک و خون کشیده میشوند” از احمدی نژاد خواست از برگزاری جشن نوروز به صورت رسمی پرهیز کند. وی گفت: انجام این توصیه، هم به نفع ایشان است و هم به نفع مصالح ملی و افزود “من از احمدی نژاد میخواهم برای حفظ موقعیت و آبروی خود از برگزاری جشن جلوگیری کند”. علاوه بر این ها، برخی دیگر از اصولگرایان نیز سخنان اعتراضآمیز مشابهی بر زبان راندند.
اما آنچه در نظر اینها ضد ارزش نامیده میشد و مایه آبرو ریزی نظام بود، از نظر دولت، ارزشهای اسلامی بود و مایه اعتبار و آبروی نظام! لذا گوش شنوائی برای این فریادهای ضعیف اعتراض آمیز که به ضجّه و شکایت شباهت بیشتری داشت تا مخالفت و اعتراض جدی، وجود نداشت. برعکس دارودسته احمدی نژاد که پشتشان به حمایتهای رهبر حکومت اسلامی گرم بود، آماده بودند تا از طرح و برنامه دولت به شدت دفاع کنند و مخالفین را سرِجای خود بنشانند. وقتی خامنهای در سخنان خود در روز اول فروردین سال ۹۰ در مشهد گفت “عید نوروز ایرانی برای همۀ ما مردم ایران و نیز مسلمانانی که در کشورهای دیگر عید نوروز را میشناسند و گرامی میدارند، فرصت مغتنمیست برای اینکه از این روز و از این مناسبت در سمت و سوی حرکت اسلامی استفاده کنیم” او در واقع تکلیف را یک سره و خط و مشی رسمی دولت دربارۀ نوروز و جشنهای نوروزی را مشخص کرد. خامنهای در این سخنرانی چنین ادعا کرد که بیشتر مردم هنگام تحویل سال، در مراکز دینی جمع میشوند و در مساجد و زیارتگاهها به ذکر و دعا میپردازند. که البته این ادعا، ادعائی کذب و تحریفیست آشکار و بی ربطیِ آن به واقعیت، نیاز به اثبات ندارد. البته ممکن است معدود خانوادههایی از قماش خانواده خامنهای ، چنین میکردهاند و یا چنین کنند، اما تا آنجا که به خانوادههای مردم عادی برمیگردد، اغلب آنها زمان تحویل سال سعی میکنند دور هم جمع شوند و به دید و بازدیدهای نوروزی میپردازند. از این موضوع بگذریم و برگردیم سر اصل مساله .
خامنهای در سخنان خود به صراحت تاکید نمود که جمهوری اسلامی برای پیشرفت دین و استقرار احکام و معارف و اخلاق اسلامی، میتواند از نوروز و جشن نوروز بهره برداری کند!
به دنبال آن تعدادی از مسئولین دولتی و نزدیکان احمدی نژاد، به شرح و بسط حرفهای خامنهای پرداختند و در دفاع از طرح دولت و توجه به عید نوروز، برگزاری جشن نوروز و اسلامی و الهی خواندن آن، در حمله به رقبای”اصولگرا” و مخالفین خلع سلاح شده ی خود تا آنجا پیش رفتند که آنها را غیر اسلامی و غیر ایرانی خواندند. دارودسته احمدی نژاد، ضمن دفاع از مضمون حرفهای خامنهای و یورش به مخالفین برگزاری جشن دولتی نوروز، اهداف حکومت اسلامی از استفاده ابزاری از نوروز را نیز کم و بیش بر ملا ساختند.
شهباز یزدانی معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی در گفتگو با مهر گفت: “نوروز میراث گرانبهای ماست که گره عمیقی با اسلام و مذهب خورده است و کسانی که مخالف برگزاری آن هستند، نه تنها اسلامی بلکه ایرانی هم نیستند” وی افزود “نوروز میراث سه هزار ساله است و میتواند در مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان موثر باشد”.
۳٢ سال پس از استقرار حکومت اسلامی،۳٢ سال پس از پر و بال دادن به عید فطر و قربان و غدیر و نظیر آن،۳٢ سال مخالفت با نوروز و آئینهای دیگری نظیر چهارشنبه سوری و سیزده بدر، به عنوان آئینها و مراسم “شرک آلود” و خلاف تعالیم اسلام و قرآن، ناگهان کاشف به عمل میآید که نوروز میراثی است گرانبها که در “درون اسلام قرار گرفته و باید از آن مراقبت کرد و “جشن نوروز یک جشن بزرگ الهی است” و “اسلام نه تنها نوروز را تایید کرده است، بلکه به عنوان یک سنت حسنه بر برپائی جشن نیز تاکید نموده است” [فارس-۴/۱/۹۰]
محمد حسن صالحی مرام معاون ارتباطات و اطلاع رسانی رئیس جمهور، ضمن دفاع از نظرگاههای فوق، درعین حال پنهان نساخت که در پشت این تاکتیک و رویکرد جمهوری اسلامی به نوروز و جشن نوروز، اهداف سیاسی معینی قرار گرفته است. وی در این باره گفت “با توجه به آنکه دنیای امروز دنیای ارتباطات است، باید ارزشهای والا و الهی را در قالب زیبا و مناسب عرضه کنیم تا جوانان کشورمان فرهنگ و سنن خود را با دید بهتری انتخاب کنند”. این همان حرفهای خامنهای است که میگوید از نوروز و مراسم نوروزی باید به مثابه ابزاری برای پیشبرد اهداف دینی و اسلامی حکومت استفاده نمود. صالحی مرام چنین ادعا کرد که “دین اسلام دین شادی است و برای جوانان باید احساس شادی و نشاط ایجاد کرد و با برگزاری جشن نوروز – البته در چارچوب فرهنگ اسلامی- جوانها احساس میکنند میتوانند شاد زندگی کنند“!
علاوه بر این اظهار نظرها و استدلالهای به غایت نازل که در آن شعور و آگاهی جوانان به هیچ گرفته شده است، برخی دیگر از مسئولین دولتی نیز ضمن دفاع از برگزاری جشنهای دولتی نوروزی ، از ایجاد همبستگی منطقهای، جذب جوانان و دلگرم کردن آنها، مقابله با سیاست منزوی ساختن جمهوری اسلامی، به عنوان اهداف و مزایای این سیاست یاد نمود و یک نماینده مجلس نیز خطاب به دولت گفت، “برپائی جشن نوروز باید بستری برای انتقال و صدور پیام انقلاب اسلامی باشد”!
مدافعین برگزاری مراسم دولتی جشن نوروز، البته به مخالفین اصولگرا اطمینان میدادند که برگزاری جشن نوروز به معنای غفلت دولت از امور مذهبی نیست و برای اثبات توجه دولت به این امور و توجه آن به دغدغه روحانیون و محافل مذهبی، چنین استدلال میکردند که “این دولت، خودش را دولت امام زمان میداند” و افزون بر آن “افزایش چند برابری بودجه جهت اجرای مناسک و مراسمهای مذهبی و حاکم کردن فرهنگ قرآنی در جامعه” موید توجه دولت به امور مذهبی است!!
به هر رو اگر در قضیه رحیم مشائی و طرح تمدن ایرانی به جای تمدن اسلامی، مدتی طول کشید تا انبوه مخالفین و معترضین “اصول گرا” آرام بگیرند، این بار اما از همان آغاز، معلوم بود که این مخالفتها، چندان جدی و قابل توجه نیست و به زودی خاموش میشود و خاموش گردید! بسیاری از “اصول گرایان” و آخوندهای مخالف این سیاست که دور پیشین جزء معترضین بودند، از آنجا که موضع خامنهای را میدانستند و در حمایت رهبر حکومت اسلامی از دولت احمدی نژاد تردیدی نداشتند، در برابر این مساله مهر سکوت بر لب زدند. آنها که پیش از این تصور میکردند داستان جایگزینی مکتب ایران به جای مکتب اسلام به شخص مشائی خلاصه میشود و از همین رو خواستار برکناری و عزل وی توسط احمدی نژاد بودند، به تجربه دریافته بودند که طرف حساب آنها نه فرد رحیم مشائی، که احمدی نژاد و دارو دسته او است که از حمایت همه جانبه رهبر حکومت اسلامی نیز برخوردار است. ازاینرو نمیتوانستند اعتراض و مخالفت کنند و نکردند!
بنابراین جشن دولتی نوروز باید برگزار میشد و برگزار شد. البته نه در آن شکل گستردهای که پیش از آن تبلیغ و برایش برنامه ریزی شده بود. از مجموع ۳۰ کشوری که رؤسای این کشورها یا وزرای خارجه آنها دعوت شده بودند تنها رؤسای جمهور پنج کشور افغانستان، عراق، تاجیکستان، ترکمنستان و ارمنستان به جمهوری اسلامی پاسخ مثبت دادند و در این مراسم شرکت کردند به اضافۀ مقاماتی از چهار کشور قطر، عمان، آذربایجان و قرقیزستان! جشن دولتی نوروز اگر چه با مخارج هنگفت اما بی سر و صدا در تهران برگزار گردید.
اما آیا دولت جمهوری اسلامی با برگزاری جشن نوروز به اهداف خویش نائل گشت؟ پاسخ این پرسش قطعاً منفیست و به جرأت میتوان گفت ترفند دولت احمدی نژاد و حامی آن خامنهای، هیچگونه دستاوردی برای رژیم در بر نداشت و هیچیک از اهدافی که پیرامون آن صحبت میشد متحقق نگردید و نمیتوانست متحقق گردد!
اولاً بر خلاف ادعای مسئولین دولتی باید اشاره کرد که نوروزو جشن نوروزهیچ ربطی به اسلام ندارد و هر کس این را میداند که قرنها پیش از آنکه اسلامی وجود داشته باشد، نوروز و آئین نوروزی وجود داشته است و بهرغم آنکه هزار و چهار صد سال از عمر اسلام میگذرد، اما نوروز، اسلامی یا اسلامیزه نشده و نخواهد شد همانطور که آئین چهارشنبه سوری و سیزده بدر اسلامی نشده و نخواهد شد.
ثانیاً خامنهای و دارودسته احمدی نژاد بر این خیالاند که میتوانند از نوروز و جشنهای نوروزی در جهت پیشبرد اهداف و برنامههای اسلامی و ارتجاعی خود سود جویند و به فرض، برگزاری جشنهای نوروزی را، دلیلی بر طرفداری حکومت اسلامی از جوانان و پیشرفت و شادی آنها جلوه دهند، اما در همان حال از همین طریق خرافات مذهبی را در بین آنها رواج دهند و به آنها حقنه کنند!
اما این نیز جز خام خیالی رژم وسران آن نیست . میلیونها جوان ایرانی که هر روز شاهد سرکوب و بی حقوقی خود هستند، اوین و قزل حصار و کهریزک و تجاوز و شکنجه را شاهدند، از ابتدائیترین امکانات تفریحی و آزادیهای سیاسی محروماند، در معرض بدترین و خشنترین تبعیضات جنسیتیاند و حتا اجازه انتخاب لباس و پوشش خود را ندارند و از همه مهمتر بیکار و سرگردانند و آینده شغلیشان به غایت تیره و تار است، فریب این ظاهر سازی حکومت اسلامی را نخواهند خورد. سران حکومت اسلامی که در خام خیالی و خام فکری غوطه میخورند، دانش و آگاهی و شناخت و عقل جوانان ما را دست کم گرفتهاند. جوانان شجاع ما مکرر نشان دادهاند که از حکومت اسلامی نفرت دارند و بنابراین فریب تلاشهای مذبوحانه دولت و حرفهای نازل مقامات حکومتی را نمیخورند. حکومت اسلامی، ۳٢ سال پس از استقرار، دیگر نمیتواند چهره واقعی خود را پنهان سازد وحتا متبحرترین آرایشگران نیز قادر نیستند چهرۀ پلید رژیم را بزک کنند.
ثالثا، انزوای رژیم جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای مقامات دولتی با این گونه تلاشهای بکلی بی ثمر برطرف نخواهد شد . بهرغم حضور رؤسای جمهور پنج کشور افغانستان و عراق و ترکمنستان و تاجیکستان و ارمنستان، و به رغم صرف هزینههای سرسام آور در برگزاری جشن دولتی، انزوای سیاسی رژیم جمهوری اسلامی به قوت خود باقی خواهد ماند. هر کس این را میداند که مناسبات این کشورها، با آمریکا و یا اروپا بسیار نزدیکتر است تا با جمهوری اسلامی، نه افغانستان نه عراق و نه آن سه کشور دیگر و نه حتا کلّ کشورهای منطقه، نمیخواهند و نمیتوانند و در چنان موقعیتی نیستند که به فرض با جمهوری اسلامی وارد نوعی از اتحاد و همبستگی منطقهای در برابر آمریکا و اروپا شوند. بنابراین روشن است که تلاشهای رژیم جمهوری اسلامی برای بیرون آمدن از انزوای سیاسی از قبل محکوم به شکست بود. گفتنیست که جمهوری اسلامی وزیر خارجه سوریه را نیز به این جشن دعوت کرده بود، اما وزیر خارجه سوریه که در کنار دار و دسته بشار اسد، دیکتاتور حاکم بر این کشور، مشغول کشتار و سرکوب مردم سوریه بود، نمیتوانست دعوت دوست و هم پیمان نزدیک خود را لبیک بگوید! نیازی به ذکر این موضوع نیست که اگر اوضاع سوریه بر همین منوال سپری گردد و اعتراضات تودهای در این کشور عمق و گسترش بیشتری پیدا کند، در آن صورت جمهوری اسلامی باید منتظر آن باشد که این یگانه دولت دوست و متحد خود را نیز از دست بدهد و در انزوای بازهم بیشتری قرار بگیرد!
رابعاً در مورد حرفهای بی پشتوانه و ادعای صدور انقلاب اسلامی و امثال آن نیز باید گفت زمان این دعاوی و تهدیدات توخالی مدتهاست که سپری شده است. شرایط سیاسی هم در ایران و هم در مقیاس جهانی به کلی تغییر کرده است. شرایط فعلی، شرایطی نیست که جشن نوروز “بستری” باشد بمنظور آنکه جمهوری اسلامی با توسل به آن انقلاب اسلامی صادر کند! مردم فقر زده و ناآگاهی که درگذشته، تا حدی تحت تأثیر تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی قرار میگرفتند تا حدود بسیار زیادی به ماهیت این تبلیغات و ماهیت رژیم جمهوری اسلامی پی بردهاند و نفوذ نسبی و اولیه جمهوری اسلامی در میان برخی از اقشار مردم منطقه نیز از میان رفته است. شورشها و جنبشهای اعتراضی مردم منطقه و تلاش حتا جریانهای اسلامگرا برای تبری جوئی از جمهوری اسلامی و خمینی موید آن است که حنای رژیم جمهوری اسلامی و تبلیغات آن در این کشورها رنگی ندارد.
میبینیم که دولت احمدی نژاد و حامی آن خامنهای در تحقق هیچیک از اهدافی که نوروز و جشن نوروز را مستمسک آن قرار داده بودند، توفیقی نیافته و نخواهند یافت. تاکتیک دولت احمدی نژاد، حتا ناآگاهترین بخش ناسیونالیسم ایرانی را نیز نتوانست جلب و جذب کند. اصولگرایان مخالف جشنهای دولتی نوروزی این اقدام را آبروریزی جمهوری اسلامی و نظام حاکم میدانستند، درحالیکه از نظر دارودسته حاکم، این تلاشی بود به منظور دست و پا کردن اعتبار و آبرو برای نظام.
واقعیت قضیه این است که نفرت و بیزاری شدید مردم از حکومت دینی، حکومت دینی را به آنجا کشانده است که با توسل به نوروز و کوروش و تمدن ایرانی و امثال آن، پایگاهی در میان برخی از اقشار مردم بجوید و چند صباحی بر عمر رو به اتمامِ حکومت اسلامی بیفزاید. این درست است که خامنهای درصدد سوءاستفاده ابزاری از نوروز در جهت اهداف حکومتیست و این موضوع را نیز صریحاً بر زبان آورده است، اما این تمام مسأله نیست. مسأله این است که تمام فشارها، محدودیتها، نفی و انکارها و”شرک آ لود” خواندن جشن نوروز و مراسمهای مشابه آن، برای ممانعت مردم از برگزاری آن و یا جایگزین نمودن آن با مراسم و اعیاد مذهبی بی نتیجه مانده است. مردم در برگزاری مراسم جشن نوروز عقب ننشستند. نوروز، عید مشرکین و کافران، به خواست و با تلاش حکومت، اسلامی نشد، اما این حکومت اسلامی ست که از معیارهای خود عدول می کند و در برابر مراسم شرک آلود، در برابر نوروز و دربرابر مردم عقب می نشیند.
مهمترین نکته اما منافع سیاسی و اقتصادیست که در پس تمام این جنجالها و نزاعهای لفظی خوابیده است. تلاشهای مداوم و دامنهدار دارودسته احمدی نژاد برای تسویه حساب قطعی با رقبای اصولگرای خویش و تقویت بیش از پیش موقعیت گروه خاص خود در ساختار حکومتی، ریشه در این منافع دارد. اداره و حفظ نظام حاکم با تمرکز تمام قدرت در دست این گروه و سلطه بلامنازع آن گره خورده است. رهبر حکومت اسلامی نیز این موضوع را دانسته است و بی چون و چرا از آن حمایت و پشتیبانی میکند و برای حفظ نظام اگر لازم آید، معیارها و موازین تاکنونی نظام را نیز زیر پا میگذارد!
نظرات شما