دولت جمهوری اسلامی فقط مردم معترض را در خیابان و زندان به قتل نمیرساند. رد پای جنایات دولت در همه جا هست. از حوادثی که در جریان کار برای کارگران رخ میدهد تا بیتفاوتی در برابر عواقب فاجعهبار ریزگردها و زلزله. همهی این جنایات نتیجهی سیاستهای دولتیست که علیه مردم است و تنها با سرنگونی آن، مردم از شر عواقب سیاستهای جنایتکارانهی آن خلاصی مییابند.
هنگامی که هجوم ریزگردها به شهر اهواز میزان آلودگی هوا را به ۶۶ برابر حد مجاز افزایش داده بود، تیتر اصلی اغلب روزنامههای چهارشنبه ۴ بهمن به موافقت خامنهای با برداشت ۱۵۰ میلیون یورو از صندوق ذخیره ارزی برای مقابله با ریزگردها اختصاص یافت. اما تیتر خبر یک چیز بود، متن خبر چیزی دیگر. خامنهای که با برداشت تنها ۱۵۰ میلیون یورو برای مقابله با ریزگردها و اختصاص ۱۰۰ میلیون یورو برای زلزلهزدگان موافقت کرده بود، همچنین ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون یورو از منابع “صندوق توسعه ملی” را به نیروهای نظامی اختصاص داده بود. یعنی ده برابر آنچه که در مجموع به زلزلهزدگان و معضل ریزگردها اختصاص یافت!! از سوی دیگر ۱۵۰ میلیون دلار نیز به صداوسیما اختصاص داده شد، دستگاهی که تمام بودجهی آن صرف توجیه سیاستهای جنایتکارانهی جمهوری اسلامی و دروغپردازی علیه مردم است یعنی برابر با پولی که برای مقابله با ریزگردها اختصاص داده شده!! این است جمهوری اسلامی! حال از این نیز بگذریم که همین مبلغ ناچیز نیز به دلیل فساد گسترده و بوروکراسی حاکم در عمل به این امور اختصاص داده نخواهد شد.
براستی آنچه را که امروز در مناطق زلزلهزدهی استان کرمانشاه میگذرد چه میتوان نامید؟! کدام کلمه قادر است ابعاد این فاجعه را بیان کند؟! از ۲۱ آبان (زلزله کرمانشاه) تا امروز، همچنان مردم بسیاری از بدیهیترین نیازهای انسانی همچون سرویسهای بهداشتی بیبهرهاند، آنهم در حکومتی که هر سال به هنگام “راهپیمایی اربعین” بیش از ده روز تمامی نیازهای به گفتهی خودشان “۳ میلیون زائر” را همهگونه فراهم میکنند، “زائرانی” که خیلیهایشان برای رفتن به “کربلا” از همین مناطق زلزلهزده همچون سرپل ذهاب، قصرشیرین و اسلامآباد غرب گذر میکنند. آن وقت ماموران جمهوری اسلامی به دلیل عدم پرداخت قبوض برق، برق مردم زلزلهزده را قطع میکنند!!!
به گفتهی اکبر سنجابی فرماندار سرپل ذهاب یعنی عالیترین مقام دولت جمهوری اسلامی در شهر، هم اکنون ۶۰ درصد زلزلهزدگان در سرمای سخت زمستانی در این مناطق، زیر چادر زندگی میکنند. چادرهایی که نه قدرت مقابله با باد و سوز سرما را دارند، نه مانع نفوذ آب هستند و به همین دلیل پتوها و زیراندازهایشان کپک زدهاند. حتا همان تعداد کانکسهایی که در اختیار مردم قرار دادند به دلیل کیفیت بسیار پایینشان در برابر سرما و باران مقاوم نیستند. به غیر از خودکشی در میان جان بدربردگان زلزله که فیلمهای بسیاردردآوری از آنها در شبکههای اجتماعی منتشر شده، تاکنون تعدادی از جمله دو کودک (تا آنجا که اخبارش منتشر شده است) در اثر سرما جان خود را از دست دادهاند.
محمد ۴ ماهه و سارینا ۲ ساله دو کودکی هستند که در اثر سرماخوردگی و عفونت ریه به دلیل نبودن امکانات کافی و زندگی در چادر، جان خود را از دست داده و دولت جمهوری اسلامی مسئول مستقیم این جنایت است.
پدر محمد میگوید که درخواست آنها برای دریافت کانکس رد شده و تنها چادر آنها نیز نه کمک دولتی که از کمکهای مردمی بود. به گفتهی وی در اثر زلزله تنها در این روستا ۸۴ نفر جان خود را از دست دادهاند.
سارینا نیز در وضعیت مشابهی جان خود را از دست داد. به گفتهی پدر سارینا، آنها نیز از کانکس محروم بودند و سارینا پس از سرما خوردگی در اثر عدم وجود امکانات حالش بدتر شد تا اینکه در ۲۷ دی ماه در اثر شدت بیماری بیهوش و در ۲۸ دیماه جان خود را از دست داد. این همه در حالیست که هوشنگ بازوند استاندار کرمانشاه با وقاحت تمام روز چهارم بهمن مرگ زلزلهزدگان را در اثر سرما تکذیب کرده و گفت: “صددرصد مطمئنم هیچ کس در مناطق زلزلهزده بر اثر سرما فوت نشده است” براستی این همه وقاحت و بیشرمی را مقامات جمهوری اسلامی از کجا آوردهاند که به این راحتی دروغ میگویند؟!! فاجعه بهگونهای است که صدای برخی از حاکمان نیز درآمده است. بهنحوی که احمد صفری نماینده کرمانشاه در مجلس حکومت اسلامی با انتقاد از صداوسیمای جمهوری اسلامی میگوید: “صداوسیما به گونهای پوشش میدهد که انگار همه چیز در مناطق زلزلهزده برقرار است”. همان صداوسیمایی که ۱۵۰ میلیون یعنی بیشتر از میزان کمک به زلزلهزدگان از “صندوق توسعه ملی” به جیب زده است.
فقط یک رقم بسیار کوچک از چپاول و فساد حاکم را در نظر بگیرید. براساس اخبار منتشره، معاونت فرهنگی شهرداری در سالهای اخیر بیش از هزار میلیارد تومان در اختیار مساجد، حسینیهها و مداحها قرار داده است!! پولی که با آن میشود ۱۵۰ هزار کانکس تهیه کرد!!
وضعیت فاجعهبار ریزگردها و آلودگی هوا یک نمونه دیگر از نتایج سیاستهای دولتیست که علیه مردم است. ریزگردها و آلودگی هوا مشکل امروز و دیروز نیستند، مشکل سالهاست اما به دلیل آنکه در عمل دولت کاری برای مقابله با آن نمیکند، امروز بسیاری از استانهای کشور بهویژه خوزستان و سیستان و بلوچستان با مشکل ریزگردها روبرو هستند و آلودگی هوا تمام شهرهای بزرگ کشور را در خود غرق کرده است. خشک شدن و یا روبه خشک شدن دریاچه هامون، و تالابهای عظیمی هم چون هورالعظیم و شادگان در خوزستان که جنگ، مصرف بیرویه آب، بیتوجهی به محیط زیست و استخراج نفت تاثیر ویرانگری در آن داشتهاند یکی از عوامل مهم افزایش ریزگردها هستند که نتیجهی سیاستهای جمهوری اسلامی است. خشک شدن دریاچه ارومیه که به رغم وعدههای “روحانی” در دو سال اخیر از حجم آن کاسته شده، یکی دیگر از معضلاتی است که ممکن است به یک فاجعه بزرگ تبدیل شود. آلودگی هوا نیز دقیقا همین مساله است. استفاده از بنزین بی کیفیت، ترافیک سرسامآور و تولید ماشینهایی که در تمام دنیا از رده خارج شدهاند، از جمله دلایل آلودگی هوا هستند، ماشینهایی که به قیمتهای آنچنانی به فروش میرسند و معلوم هم نیست که سود آنها به جیب کدام ارگان نظامی یا مذهبی ریخته میشود!!
اما جمهوری اسلامی در تمام این سالها و به رغم وجود منابع مالی عظیم ناشی از صادرات نفت و فرآوردههای نفتی، فقط حرف زده و وعده داده است و مگر نه اینکه سال به سال وضعیت در حال بدتر شدن است؟ هم اکنون ۱۴ استان کشور به دلیل کاهش سفرههای آب زیرزمینی در اثر سیاستهای فاجعهبار جمهوری اسلامی با مشکل “فروچالهها” روبرو هستند. در شهر ابرکوه در استان یزد ۳۵ فروچاله بوجود آمده که عمق برخی از آنها به ۳۰ متر و قطرشان به ۵۰ تا ۸۰ متر میرسد. حتا استانهایی همچون همدان، آذربایجان شرقی و غربی، اردیبل و گلستان با این معضل روبرو شدهاند. براساس آمارهای رسمی که معمولا از واقعیت بسیار دور هستند، سالانه ۳۳ هزار و پانصد نفر در ایران در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند و این علاوه بر کسانی است که در اثر آلودگی و ریزگردها به بیماریهای سخت دچار میگردند.
اما دولت جمهوری اسلامی به جای آنکه پول نفت را خرج رفع این معضلات کند، خرج دستگاه نظامی و مذهبی و سرکوب خود میکند. نگاهی به بودجهای که هر سال تصویب و اجرا میشود، بیانگر همین واقعیت است. در همین بودجه پیشنهادی سال ۹۷ شاهد افزایش شدید بودجه سپاه پاسداران هستیم، اما بودجه در نظر گرفته شده برای کمک هزینه تغذیه مدارس تنها ۱۱ درصد مورد نیاز آن است!! بسیاری از دانشآموزان فاقد کمترین امکانات هستند و حتا تعدادی از کلاسها در کپرها و یا در هوای آزاد برگزار میشود. بودجه به اصطلاح بیمه سلامت به گفتهی مقامات دولتی در بهترین حالت تنها ۵۰ درصد هزینههای آن را تامین میکند. یارانهی نقدی میلیونها نفر نیز امسال قطع شده و یا در سال آینده قطع خواهد شد و هم زمان از سوبسید نان در بودجه سال ۹۷ کاسته شده است. آن وقت آخوندها با وقاحت تمام در “نمازهای جمعه” خواستار افزایش بیشتر بودجه حوزههای علمیه میشوند!!
منابع “صندوق توسعه ملی” که در سال ۸۹ جایگزین حساب ذخیره ارزی (که در سال ۷۸ تاسیس شد) گردید، در ظاهر قرار بود برای توسعه اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. اما واقعیت این است که این صندوق تنها با هدف کلاه گذاشتن بر سر مردم تاسیس گردید.
اول این که موجودی “صندوق توسعه ملی” همان زمان از سوی احمدینژاد رئیسجمهور وقت محرمانه اعلام شد، یعنی حسابی که متعلق به مردم است اما مردم نه تنها حق ندارند هیچگونه نظارتی بر آن داشته باشند که حتا از موجودی آن نیز بیخبر هستند. از همین روست که وقتی روحانی به صندلی ریاستجمهوری تکیه زد، به یکباره اعلام کرد که حساب صندوق خالی است!!! اما به بهانهی این صندوق همه ساله میزان بالایی از درآمد نفتی به حساب آن ریخته میشود که برای نمونه سال گذشته این میزان ۳۲ درصد درآمد نفتی بود و هیچ کس نمیداند که در طول این سالها چه بر سر پولهایی آمده که در حساب ذخیره ارزی و سپس به صندوق توسعه ملی واریز شده است؟!! بدون تردید “صندوق توسعه ملی” یکی دیگر از راههای چپاول دسترنج کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه توسط حاکمان است. راهی که به راحتی سالانه میلیاردها دلار به جیب میریزند و قرار هم نیست به کسی بابت آن که میبایست هم اکنون حداقل ۲۰۰ میلیارد دلار موجودی میداشت، پاسخ دهند.
دولت جمهوری اسلامی دولت دزدان، دولت راهزنان، دولت آدمکشان است، این دولت دستش به خون آلوده است و تنها راه برای حل معضلات بیشماری که نتیجهی سیاستهای این دولت است، سرنگونی آن است. هیچ راه حل دیگری نیست، این را امروز مردم به خوبی فهمیدهاند. اما نکته مهم دیگر این است که جمهوری اسلامی ثابت کرد که کارگران و زحمتکشان تنها با به دست گرفتن قدرت به این معضلات پایان خواهند داد و نباید به هیچ کس جز نیروی خود اعتماد کنند. فقط حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان.
نظرات شما