علی ربیعی، عنصر امنیتی درجه اول رژیم که وزیرکار روحانیست، در یک برنامه تلویزیونی بنام “صبح بخیر ایران” در شبکه یک سیما، به توضیح و تشریح عملکرد صد روزه وزارتکار پرداخت و “تسنیم” مورخ ۱۲ آذر، مشروح اظهارات وی را بچاپ رساند.
علی ربیعی البته در همان آغاز سخنان خود تاکید نمود که او، هم وزیر “امنیت سرمایه” است که به آن “افتخار” میکند و هم به اصطلاح وزیر کارگران و افراد جویای کار!
کارگران البته میدانند که علی ربیعی در طرح این ادعا که وزیر کارگران و افراد جویای کار است، تا چه حد راست میگوید و صد البته که مهم نیست علی ربیعی در مورد خودش چه میگوید، مهم این است که کارگران در مورد این عنصر امنیتی و کارگزار سرمایه، چه قضاوتی دارند. کارگران در مخالفتهای همیشگی با برنامهها و تلاشهای ضدکارگری وی از جمله مخالفت با تلاشهای وی برای تغییر قانون کار، مخالفت شدید و گسترده با طرح کارورزی و یا مساله تعیین حداقل دستمزد در زیر خط فقر، قضاوت خود را کردهاند.
اما صرفنظر از این موضوع، ببینیم عملکرد صد روزه وزارتکار ربیعی چی هست؟
وی میگوید “ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری، رفع فقر و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی چهار برنامه مهم وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۹۶ است.”
علی ربیعی بجای آنکه روی اصل موضوع متمرکز شود و عملکرد صد روزه وزارتکار و جوانب آن را روشن سازد، از همان آغاز، از این موضوع طفره میرود. اینکه برنامه وزارتکار در سال ۹۶ چی هست، چه ربطی به عملکرد صد روزۀ این وزارتخانه و رئیس آن دارد؟ اینکه در زمینههای فوق چه کارهایی انجام شده است؟ به چه میزان و چندتا شغل ایجاد شده است یا بیکاری را چگونه و چقدر کاهش داده است، فقر را چگونه و به چه طریقی مرتفع ساخته و از آسیبهای اجتماعی چگونه پیشگیری نموده است، اینها نکاتی است که ربیعی باید بطور مستند آن را نشان دهد. ربیعی اما در این موارد حتا یک کلمه هم نمی گوید!
باورکردنی نیست، ربیعی قرار بود عملکرد صد روزه وزارت کار را بیان کند و آن را مستند سازد. “تسنیم” نیز سخنان وی را تحت همین عنوان درج کرده است، اما وزیرکار بهرغم آنکه زیاد حرف میزند و روده درازی میکند، اما خواننده متن سخنان وزیر، نشانی از عملکرد وزارتخانۀ تحت مسئولیت وی مشاهده نمیکند. او میگوید:
“رئیسجمهور در برنامههای سال ۹۶ کاهش فقر و گسترش اشتغال را در صدر برنامههای خود قرار داده است.”
خوب که چی؟ وزارتکار در این مدت چکار کرده؟ عملکرد آن چه بوده است؟
وزیرکار به طرز آشکاری از ورود به این عرصه تن میزند، میگوید: “ما نیز این امور را در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دنبال میکنیم.”
همین؟
این شد عملکرد وزارتکار در زمینۀ ایجاد اشتغال و کاهش فقر؟
واقعیت این است که دست وزیرکار دراین زمینهها، بکلی خالیست! کاری انجام نشده که بخواهد آن را بازگو کند! همۀ هنر وی به این خلاصه شده که موضوعاتی از قبیل اشتغال و کاهش فقر و امثال آن را در وزارتخانهاش دنبال کند.
وی در زمینه اشتغال میگوید “خبرهای خوبی در راه است”
اینکه تاکنون چه بر سر اشتغال آمده، هیچ صحبتی از آن نیست. همه صحبت وی در زمینه اشتغال به این خلاصه شد که بگوید “بخش دیگری از برنامههای ما ایجاد فرصتهای برابر با معلولان است.”!
علی ربیعی واقعا شعور مردم را دستکم گرفته است. او خیال میکند با این بندبازیها میتواند بیکاری میلیونها کارگر بیکار و جوان جویای کار و بیبرنامگی کابینۀ روحانی و وزارتکار آن را لاپوشانی کند. به همین خاطر است که کلامی در این مورد که با ده میلیون بیکار، مستقل از اینکه چه تعدادی “معلول” باشند یا نباشند، تاکنون چه کرده است و یا چه خواهد کرد! نمیگوید با صدها هزار جوانی که سالانه وارد بازار کار شده و میشوند چه کرده است و یا چه خواهد کرد؟ در بهترین حالت بیشترترجیح می دهد البته آن هم به صورت کلی، از این حرف بزند که چه خواهد شد ! وبنابراین طبق معمول تکلیف بیکاران و جویندگان کار را به آیندۀ نامعلوم حواله میدهد. وی که پیوسته تکرار کرده است “با پاشیدن پول اشتغال ایجاد نمیشود” اما نگفته و نمیگوید چه گام عملی برای ایجاد اشتغال برداشته است. فقط به این کفایت میکند که بگوید “در زمینه اشتغال منابع خوبی در حال ورود است”
ناگفته روشن است که این کلی گوئی ها ومبهم گوئیها هیچ دردی را دوا نمی کند وبا این حرف ها حتا یک بیکارهم صاحب شغل نمیشود!
کارنامه وزیرکار و کل کابینه روحانی در زمینه ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری بکلی خالیست! تمام هنر علی ربیعی در این زمینه، تصویب و اجرای طرح رسوای به اصطلاح کارورزی و اشتغال جوانان بوده است. این طرح در واقع طرح تغییرنام یافته “استاد شاگردی” است که دولت در دوره احمدینژاد در صدد تصویب و اجرای آن برآمد. اما بدلیل مخالفت شدید و گسترده کارگران و تشکلهای کارگری از دستورکار خارج و به بایگانی سپرده شد، تا اینکه به کوشش همین علی ربیعی از زیر خروارها خاک بیرون آورده شد و تصویب و بمرحله اجرا گذاشته شد. برطبق مفاد این قانون همانطور که همگان میدانند، دانشآموختگان دانشگاهها تحت عنوان کارورز یا کارآموز در اختیار سرمایهداران قرار میگیرند. کارآموز درحالیکه از هرگونه حق و حقوقی از بیمه گرفته تا قرارداد کار و دریافت دستمزد و مزایای رسمی محروم است، برای کارفرما بصورت مجانی کار میکند و در پایان دوره کارآموزی نیز هیچ تضمینی برای استخدام وی وجود ندارد. این طرح در واقع تامین نیروی کار مجانی و سازماندهی استثمار حداکثری و طرح بیگاری جوانان و دانشآموختگان دانشگاههاست که سخت مورد استقبال و علاقه سرمایهداران است. بدیهیست که سرمایهداران نیروی کار مفت و مجانی را بر نیروی کار ارزان شاغل ترجیح میدهند و این نیروها را جایگزین میکنند. بدینترتیب طرح یاد شده، نه فقط شغلی ایجاد نمیکند، که موجب اشتغالزدایی از کارگران فعلا شاغل نیز میشود.
وزیرکار بعد از حل مساله اشتغال و بیکاری، در زمینه تورم و تاثیر آن بر فقرا و کاهش قدرت خرید مردم نیز به اظهار فضل پرداخته میگوید “متوسط تورم همواره برای فقرا بیشتر است و روی قدرت خرید افراد تاثیرات عمیقتری دارد.”!
انسان بعد از شنیدن این جمله منتظر است ببیند وزیرکار برای کاهش تورم و کاهش تاثیرات منفی آن بر زندگی فقرا و یا در زمینه افزایش قدرت خرید مردم چه کارهایی انجام داده است و عملکرد وزارتکار و رئیس آن در این موارد چه بوده است! این انتظار اما بیفایده است، وزیرکار مطلقا قرار نیست وارد این عرصه شود. او اما موضوع را طبق معمول دنبال میکند. میگوید “وزارتکار دائما این فاکتورها را اندازهگیری میکند و افزایش قدرت خرید را به عنوان یک سیاست دنبال میکند.”
بخش بعدی سخنان ربیعی که در ضمن قسمتاعظم حرفهای وی را نیز تشکیل میدهد، حولوحوش بازنشستگان و صندوقهای بازنشستگی بود. ربیعی در این زمینه گفت “در سال ۹۲ و همزمان با آغاز کار در وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، مطالعه دربارۀ صندوقها را آغاز کردم. چهار سال پیرامون موضوع صندوقها بحث کردیم و امروز گفتمان چالشهای صندوقها به گفتمان اصلی حوزه سیاستگذاری تبدیل شده است و بر این اساس برنامهریزی میکنیم.”
پساز این قرار معلوم دست وبال وزیرکار چندان هم خالی نیست! او مسائل را فقط دنبال نکرده است بلکه ۴ سال پیرامون موضوع صندوقها بحث هم نموده و گفتمان فلان به گفتمان بهمان تبدیل شده است!
میبینید که وزیرکار، بیکار نیست! شما از وزیرکار عملکرد او را به فرض در مورد بازنشستگان طلب میکنید، بفرمایید این هم عملکرد! عملکرد نه فقط صد روزه که چهار ساله! وزیرکار چهار سال در مورد صندوقهای بازنشستگی مشغول بحث بوده است و این عملکرد کمی نیست!
وزیرکار که بخش اعظم سخنان خود را به موضوع بازنشستگان اختصاص داده اعتراف میکند که “بسیاری از این افراد با حداقلها و در زیر حداقلهای مزد در حال زندگی هستند” و بعد درحالیکه شما منتظرید ببینید وزیرکار و دیگر همپالگیهای وی در کابینه روحانی، چه اقداماتی برای بهبود شرایط زندگی و افزایش دریافتی بازنشستگان انجام دادهاند میگوید افزایش قدرت خرید این افراد را در دستور کار خود قرار دادیم.”
این یعنی آنکه فعلا کاری در مورد افزایش قدرت خرید بازنشستگان انجام نشده، اما وزیرکار موضوع را دنبال میکند و در نظر دارد دریافتی بازنشستگان به تدریج اضافه شود!
میلیونها بازنشستهی زحمتکش اگر هماکنون زیر حداقل دستمزد و زیر خط فقر زندگی میکنند، نگران نباشند، چون وزیرکار موضوع را در وزارتخانه خود دنبال میکند و علاوه بر این مژده میدهد که تدابیری نیز برای پرداخت وام به ۳۰۰ هزار نفر از بازنشستگان کشوری اندیشیده است و درنظر دارد به هر نفر ۴ میلیون تومان وام بپردازد!
این است تمام هنر و ابتکار وزیرکار برای بهبود وضعیت بازنشستگان و افزایش دریافتی آنها! وزیرکار کارنامهاش که خالیست در این زمینه بماند، برنامهاش هم وام ۴ میلیون تومانی به ۳۰۰ هزار تن از بازنشستگان است همین و بس!
وزیرکار البته در میان همه این بذل و بخششها، چنین اعتراف میکند که در حال حاضر ۶ میلیون ایرانی بیمه بازنشستگی ندارند وبلافاصله اضافه میکند که “رئیسجمهور و بنده نگران این افراد هستیم و درحال دنبال کردن برنامهای هستیم که بتوانیم سالمندی بدون معلولیت و سالم را داشته باشیم”!
چنانکه میبینید در مورد این ۶ میلیون هم جای هیچگونه نگرانی نیست چرا که هم رئیسجمهور و هم شخص وزیرکار درحال دنبال کردن برنامهای هستند که این موضوع هم به خیروخوشی تمام شود.
و اما در مورد بازنشستگان که علی ربیعی عضو ارشد امنیتی – اطلاعاتی رژیم آدمکش جمهوری اسلامی در مورد آن روده درازی میکند همین بس که گفته شود، میلیونها تن از بازنشستگان در سرتاسر کشور، که بعد از ۳۰ سال کار، به امید آنکه در سنین پیری بتوانند با حقوق بازنشستگی زندگی آرام و بیدردوسری داشته باشند، بدون استثناء همهشان زیر خط فقر زندگی میکنند و دریافتی اکثریت آنها بین یک تا دو میلیون تومان است. ۶۰ درصد از ۵/ ۳ میلیون نفر بازنشسته تامین اجتماعی حداقلبگیر هستند. بازنشستگان تامین اجتماعی و بازنشستگان کشوری از جمله بازنشستگان فرهنگی خواهان بهبود شرایط زندگی و همترازسازی دریافتی با شاغلان هستند و بدینمنظور بارها و بارها دست به اعتراض و تجمع سراسری زدهاند که تحت فشار همین اعتراضات مکرر، مجلس نیز قانونی را برای همترازسازی دریافتی بازنشستگان کشوری و لشگری با شاغلان از تصویب گذرانده است. اما کابینۀ روحانی و همین جناب وزیرکار، به بهانۀ کمبود بودجه از اجرای آن طفره رفتهاند. بازنشستگان زحمتکش که تاکنون اعتراضات متعددی را در این زمینه سازمان داده و برگزار نمودهاند، روز ۱۹ آذر نیر یک تجمع اعتراضی سراسری با همان خواست ها در برابر مجلس برگزار کردند!
بنابراین عملکرد وزیرکار بهقدر کافی روشن و کارنامۀ وی نیز چون کل کابینۀ روحانی سیاه است! هرجا پای منافع طبقه سرمایهدار و “امنیت سرمایه” در میان باشد، ربیعی و همه کارگزاران حکومتی آماده خدمت و بریزوبپاشاند. همۀ امکانات برای تامین منافع این طبقه فراهم است و هیچ مشکلی در تهیه و تامین بودجه آن نیست! هر ساله میلیاردها تومان صرف دستگاه انگل روحانیت و موسسات رنگارنگ مذهبی میشود، میلیاردها دلار حاصل دسترنج کارگران و ثروتهای جامعه به جیب گروههای اسلامگرا در سراسر جهان سرازیر میشود و یا در سوریه و لبنان و یمن و عراق، صرف امیال و سیاستهای جاهطلبانه و پاناسلامیستی مرتجعین حاکم میشود، میلیاردها تومان دیگر از طریق دزدی و اختلاس و حقوقهای نجومی به جیب مقامات فاسد دولتی می رود، اما حرفی ازکمبود بودجه نیست! ولی زمانیکه پای منافع کارگران در میان باشد، پای منافع بازنشستگان در میان باشد، پای منافع معلمان و پرستاران در میان باشد و پای افزایش دستمزد و حقوق کارگران و زحمتکشان در میان باشد، هزار و یک مشکل به میان کشیده میشود و قبل از همه بودجهای برای آن نیست!؟ چطور برای هزینههای سرسامآور مداخله نظامی در سوریه و یمن و عراق و لبنان و همه آن موارد دیگری که به آن اشاره شد، بودجه هست، اما برای افزایش دستمزد کارگران و حقوق معلمان و پرستاران و بازنشستگان به بالای خط فقر بودجه نیست؟!
درهرحال نقش و ماهیت ضدکارگری علی ربیعی، این مهره خوش خط و خال و کارگزارسرمایه و عضو ارشد امنیتی- اطلاعاتی و وزیرکار رژیم برای کارگران و عموم زحمتکشان روشن است، مستقل از آنکه این شارلاتان زبده در تلویزیون جمهوری اسلامی چه لاطائلاتی به هم ببافد و عملکرد صد روزۀ وزارت خود را بگوید یا آن را کتمان کند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۵۵ در فرمت پی دی اف
نظرات شما