دو رویداد در هفته اول آبان ماه بر تنشهای روابط ایران و عربستان افزود. اولین رویداد، حمله موشکی حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن به فرودگاهی در حومه ریاض بود. در پی آن، عربستان اعلام کرد که این موشک از جمله موشکهای دوربردی است که رژیم ایران در اختیار حوثیها قرار داده است و جمهوری اسلامی را به “تعرض مستقیم نظامی” علیه عربستان متهم کرد. عربستان در پاسخ به این حمله، راههای دریایی، هوایی و زمینی به یمن را به بهانه ممانعت از رسیدن سلاح به شورشیهای حوثی بست. هر چند یک هفته بعد، بر اثر فشارهای بینالمللی، نماینده عربستان در سازمان ملل روز ۲۲ آبان در پیامی توئیتری اعلام کرد که بنادر این کشور، تحت تدابیر شدید امنیتی برای ممانعت از ورود سلاح به کشور، برای ورود کمکهای انساندوستانه باز خواهد شد.
این حمله، واکنش کشورهای مختلف را برانگیخت. آمریکا که از مهر ماه، سپاه پاسداران را به دلیل حمایت از “گروههای تروریستی” حزبالله، حماس و طالبان در لیست تحریمها قرار داده بود، در بیانیهای که از سوی کاخ سفید صادر شد، سپاه پاسداران را مسئول ارسال موشک به یمن و ناامنی منطقه معرفی کرد و خواستار تحقیق سازمان ملل در این باره شد. به این ترتیب کابینه ترامپ بهانهی دیگری به دست آورد تا به خواست خود یعنی فشار بر جمهوری اسلامی و اصلاح احتمالی قرارداد برجام نزدیکتر شود.
سیسی، رئیس جمهور مصر، ضمن اشاره به “بیثباتیها” و “چالشهای” کنونی در منطقه، گفت: “ما نیازی به مشکلات تازه با شرکت ایران یا حزبالله نداریم تا چالشهای منطقه بیشتر شود.. وی خواهان دیالوگ و یافتن راه حل دیپلماتیک برای حل تنشها شد، اما در عین حال، از ایران خواست از دخالت در امور کشورهای دیگر خودداری کند و ضمن اعلام حمایت از عربستان، امنیت منطقه خلیج را “خط قرمز” خواند. اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، “طولانی شدن بحران خلیج فارس را به ضرر همه طرفها” دانست. سران جمهوری اسلامی، اتهام عربستان را انکار کردند و مدعی شدند که حوثیها توانستهاند بدون کمک ایران، برد موشکها را افزایش دهند.
ماکرون، رئیس جمهور فرانسه که در برابر فشارهای ترامپ، همچنان از پایبندی به قرارداد برجام حمایت میکند، بر لزوم “قاطعیت” در برابر “اقدامات منطقهای و برنامه موشکی ایران” تأکید کرد.
رویداد دوم، استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان، بود. استعفایی که یک روز پس از ملاقات با علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالمللی خامنهای و آن هم در ریاض و از طریق شبکه “العربیه” اعلام شد. حریری که خود مورد حمایت عربستان است، علت استعفایش را “مداخلات ایران در لبنان” از طریق نیروی اسلامگرای دستنشانده ایران یعنی حزبالله بیان کرد. از آن سو رئیس جمهور لبنان، میشل عون از طرفداران ایران و دولت سوریه است. تاکنون لبنان بر اثر یک توافق نانوشته بین ایران و عربستان از پیامدهای جنگ سوریه به دور مانده بود، اما اکنون با استعفای حریری و دلایل این استعفا این احتمال میرود که این کشور نیز در بحران فرو برد. گرچه اسرائیل هفتههاست که مواضع حزبالله در سوریه را بمباران میکند، و نخستوزیر این کشور احتمال حمله نظامی به مواضع حزبالله در لبنان را رد نکرده است، اما با وجود تشویقهای ترامپ به اتخاذ مواضع شدیدتر از سوی عربستان و اسرائیل، با توجه به پیامدهای وخیم آغاز جنگ، هنوز دولت اسرائیل دست به اقدامی نزده است.
گفته میشود عربستان در نظر دارد هر چه زودتر به جنگ در یمن خاتمه دهد. از اینروست که علاوه بر تشدید اقدامات نظامی در یمن درصدد ایجاد صفبندی در برابر ایران و یافتن متحدان دیگری در منطقه است. هفته گذشته محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، پس از دیدار با سیسی، در سفری غیرمنتظره، در ریاض با پادشاه و ولیعهد عربستان ملاقاتی داشت. گفته میشود در این دیدار، عربستان از عباس خواسته است که از نزدیکی به ایران اجتناب کند و ارتباطات فتح با حزبالله را قطع کند.
در برابر این اقدامات، روحانی عربستان را به “دشمنی با مردم سوریه و عراق”، “تقویت داعش” و “دخالت در لبنان” متهم میکند. زیرا استعفای حریری و دلایل این استعفا، از نظر سران جمهوری اسلامی تحت فشار عربستان انجام گرفته است. ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز روز دوشنبه در نامهای به دبیر کل سازمان ملل، خواهان “گفتگوی واقعی برای یافتن راه حل سیاسی” برای جنگ داخلی یمن شد.
همچنین عربستان سعودی از کشورهای عضو اتحادیه عرب خواسته است تا در رابطه با “دخالتهای ایران در منطقه” نشستی فوری برگزار کنند. اما باید گفت هدف عربستان که از پشتیبانی کشورهای عربی منطقه، اسرائیل و آمریکا برخودار است، در مقطع کنونی، نه آغاز جنگ با جمهوری اسلامی، بلکه انزوای آن در منطقه و اعمال فشار جهت عقبنشینی ایران از پیگیری سیاست هژمونیطلبانه خود است. زیرا هر دو رژیم ارتجاعی به عواقب وخیم بروز جنگ برای دو کشور و منطقه واقفاند. تأکید سران کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی نیز بر یافتن راه حل سیاسی و عدم توسل به جنگ بر اثر وحشت از پیامدهای چنین جنگی است.
با آن که اکنون احتمال بروز جنگ مستقیم میان ایران و عربستان نمیرود، اما نباید از یاد برد که با دو رژیم ارتجاعی اسلامی روبروییم که برای دستیابی به اهداف خود به هر وسیلهای متوسل میشوند و آنچه نزد آنان بیارزش است، زندگی و امنیت مردم است.
جنگ، مرگ، ویرانی، گرسنگی، بیخانمانی حاکم بر سرنوشت تودههای مردم کشورهای منطقه حاصل دخالتهای دولتهای امپریالیستی و کشورهای ارتجاعی منطقه از جمله ایران و عربستان است. از وضعیت مصیبتبار مردم عراق و سوریه بسیار گفته شده است. درباره یمن نیز باید گفت، هفته گذشته، معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در امور بشردوستانه اعلام کرده بود ادامه این وضعیت به “بزرگترین قحطی که دنیا در دهههای اخیر به خود دیده، با میلیونها قربانی منجر خواهد شد.” به گفتهی یکی از مسئولان سازمان بهداشت جهانی، اکنون نزدیک به ۷ میلیون نفر در آستانه قحطی قرار دارند که ۲ میلیون نفر آنها کودکاناند. همچنین در ماههای اخیر ۹۰۰ هزار مورد ابتلا به وبا مشاهده شده است. و به گزارش سازمان ملل، جنگ داخلی یمن از مارس ۲۰۱۵ تاکنون ۸۵۰۰ کشته و نزدیک به ۴۹ هزار زخمی بر جای گذاشته است، که اکثر آنان غیرنظامی بودهاند.
جمهوری اسلامی، با پیگیری سیاستهای توسعهطلبانه و ماجراجویانهی خود هماکنون سالانه چندین میلیارد دلار از حاصل دسترنج مردم ایران را به کام دولتها و گروههای اسلامگرای منطقه سرازیر میکند تا به اهداف جاهطلبانه خود جامه عمل پوشد؛ این در شرایطی است که اکثریت کارگران و زحمتکشان ایران در فقری خانمانبرانداز زندگی را سپری میکنند. گرچه، در اوضاع کنونی، نه عربستان سعودی در موقعیتی است که بتواند آغازگر جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی شود، و نه رژیم حاکم بر ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیتی است که بتواند درگیر جنگ ویرانگر دیگری شود، اما ادامهی سیاستهای توسعهطلبانه و ماجراجویانه جمهوری اسلامی همواره میتواند خطرآفرین باشد و مستثنی از خواست طرفین نزاع کار به یک درگیری نظامی کشیده شود و باز هم این توده های مردم ایران هستند که بهای آن را باید پرداخت کنند. تشدید این نزاع حتی در محدوده سیاسی و یا جنگهای غیرمستقیم و نیابتی، هزینه های هنگفت سیاسی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت، که این نیز بر دوش کارگران و زحمتکشان ایران قرار خواهد گرفت. تجربه نزدیک به ۴۰ سال نشان داده است که تنها راه پایان بخشیدن به این کابوس، براندازی رژیمی است که برای مردم ایران و بسیاری از کشورهای منطقه مرگ و ویرانی به بار آورده است.
نظرات شما