جمهوری اسلامی در تمام عرصههای زندگی اجتماعی فاجعه به بار آورده وزندگی را بر عموم تودههای زحمتکش مردم ایران تباه کرده است. وضعیت بسیار وخیم مادی و معیشتی میلیونها بازنشسته مستمریبگیر، نمونه دیگری از فقر و تهیدستی است که سراسر جامعه ایران را فراگرفته است.
عموم بازنشستگان و مستمریبگیران تأمین اجتماعی و اکثریت بسیار بزرگ بازنشستگان کشوری و لشکری که تعداد آنها به حدود ۶ میلیون میرسد، در زیرخط فقر، به سر میبرند و در وضعیت اسفباری زندگی میکنند.
این جمعیت ۶ میلیونی، انسانهایی هستند که گویا قرار بود پس از ٣٠ سال کار در کارخانهها و مؤسسات دولتی ، بهویژه آموزشوپرورش و پرداخت حق بیمه، سالهای پایانی عمر خود را در آرامش و آسایش، بدون دغدغه تأمین معاش و برخورداری از امکانات درمانی و تفریحی ، به سر برند. اکنون اما با حقوقی که حتی تأمینکننده خوردوخوراک روزمره آنها نیست، به حال خود رهاشدهاند.
درحالیکه در طول چندین سال اخیر، با افزایش پیاپی قیمتها ، نرخهای تورم دورقمی که گاه به چهل درصد رسید و تنزل شدید ارزش پول رسمی کشور، دستمزد و حقوق حتی شاغلان پیدرپی کاهش یافت، حقوق اسمی گروه کثیری از بازنشستگان و مستمریبگیران، در محدوده ٢٠ سال پیش تقریبا ثابت باقی ماند. این وضع منجر به شکافی عمیق میان حقوق بازنشستگان با هزینههای واقعی گردید. خط فقر به ۴ میلیون رسید، اما هنوز، حقوق گروه کثیری بازنشسته و مستمریبگیر ۴٩۰ هزار تومان بود. مبارزه علیه این بیعدالتی وحشتناک، به ویژه در سال گذشته از سوی کارگران بازنشسته و معلمان تشدید شد. این مبارزه سرانجام، رژیم را وادار نمود که اندکی برحقوق بازنشستگان و مستمریبگیران بیافزاید. در اوایل سال جاری، مقامات دولتی اعلام نمودند:
“با هدف تقویت قدرت خرید و بهتر شدن وضعیت معیشت حداقل بگیران تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری، ۵/١۴ درصد به میزان حداقل مستمری و ۱۲ درصد نیز به سایر سطوح اضافه شود و آن دسته از مستمریبگیران که رقم دریافتی آنها کمتر از ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان باشد، سازمان تأمین اجتماعی مکلف است، تا حداقل مستمری را به مرز یک میلیون و صد هزار تومان برساند.” این حداقل برای بازنشستگان کشوری یکمیلیون و ١۵٠ هزار تومان اعلام شد. همچنین وعده افزایش پلکانی حقوق در چند سال آینده داده شده، تا گویا یکی از خواستهای بازنشستگان کشوری در آیندهای نامعلوم محقق گردد.
اما شکاف عمیقتر از آن است که این افزایش ناچیز، معضلی جدی از معضلات بزرگ بازنشستگان و حداقلی بگیران را حل کند. خط فقر بالاتر از ۴ میلیون تومان در ماه است، اما دریافتی اکثریت بسیار بزرگ بازنشستگان هماکنون بین یک تا دو میلیون تومان است. از این جمعیت چندمیلیونی نیز بیشترین تعداد را افرادی تشکیل میدهند که دریافتی آنها حدود یکمیلیون تومان است. سازمان تامین اجتماعی اعلام کرده است، بیش از سه میلیون و ۵۰۰ هزار بازنشسته دارد که بیش از ۶۰ درصد آنها حداقل بگیر هستند و تا ۸۰ درصد بازنشستگان کمتر از دو میلیون تومان در ماه حقوق میگیرند.
حال با این مبلغ ناچیز، یک بازنشسته و مستمریبگیر باید در هرماه، رقمی متجاوز از نیم میلیون تومان بابت اجاره خانه، چند صد هزار تومان بابت برق، گاز، تلفن، هزینههای رفتوآمد، پارهای هزینههای درمانی، دندانپزشکی و دهها هزینه جانبی روزمره دیگر بپردازد، هزینههای میلیونی تحصیل فرزندان خو را در دانشگاهها یا ازدواج دختر و پسر بیکار خود را تأمین نماید، هرماه دهها هزار تومان بابت اصل و بهره وامهایی که هرروز افزایش مییابد بپردازد، و تازه میرسد به هزینه خوردوخوراک و پوشاک خود و خانواده. اینجا دیگر نقطهای است که فشار جسمی و روحی به اوج خود میرسد و کارد به استخوان رسیده است. تجمعات اعتراضی بازنشستگان به پدیدهای روزمره تبدیلشده است. زیر فشار این مبارزات، مجلس قانونی را برای همترازسازی دریافتی بازنشستگان کشوری و لشکری با شاغلان گذراند، اما کابینه روحانی حاضر به اجرای آن نیز نشد و همانگونه که گفتیم با افزودن چند درصدی به حقوق در سال جاری، وعده اجرای آن را به سالهای آینده موکول کرد.
لذا مبارزه و اعتراض بازنشستگان کشوری بهویژه فرهنگیان که تعداد آنها به ٧۵٠ هزار نفر میرسد، گسترش یافت. در طول چند ماهی که از سال جاری گذشته است، بازنشستگان پیدرپی تجمعات اعتراضی سرا سری در تهران، در مقابل مجلس، سازمان برنامهوبودجه، دفتر ریاست جمهوری بر پا کردند. گروههایی از بازنشستگان نیز در شهرستانها در مقابل دفتر صندوق بازنشستگی کشوری تجمع نمودند. در تجمع سرا سری بازنشستگان در ٣١ مردادماه، متجاوز از ٢٠٠٠ تن از بازنشستگان فرهنگی از سراسر ایران در اعتراض به وضعیت معیشتی خود در مقابل مجلس گرد آمدند و با تظاهرات و سردادن شعار، خواستار تحقق مطالبات خود شدند. آنها علیه تبعیض، حقوقهای نجومی و زندگی اشرافی مدیران و مقامات دولتی، سفرههای خالی، ظلم و ستم ، حقوق یکمیلیونی و خط فقر چهار میلیونی، شعار سردادند و مطالبات خود را به شرح زیر اعلام کردند:
ما خواهان ارتقای حقوق بازنشستگان به بالاترازحدخط فقر، یعنی ۴ میلیون تومان هستیم
بیمه ی جامع و فراگیرسلامت و بهداشت و خدمات کامل دندانپزشکی،حق قانونی ماست.
ما خواهان مطالبات و خسارات ناشی ازعدم اجرای ماده ١٢۵قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال ١٣٨۶هستیم.
ما خواهان اجرای کامل همترازی دریافتی با شاغلان سی سال خدمت ازحیث مدرک و سنوات و سایر امتیازات، ازآغاز سال ١٣٩٧ طبق نص صریح قانون هستیم .
در همین حال، شورای هماهنگی کانونهای صنفی فرهنگیان کشور نیز با صدور بیانیهای اعلام نمود که همگام با بازنشستگان آموزشوپرورش، خواستار تحقق مطالبات این قشراست.
چند روز بعد از اعتراض وسیع بازنشستگان، پاسخ سخنگوی کابینه، ناتوانی دولت از تحقق خواستهای بازنشستگان و حتی مصوبه مجلس بود.
محمدباقر نوبخت در نخستین نشست خبری خود پس از تشکیل کابینه جدید در۷ شهریور ، به توجیه گری پیرامون عدم اجرای مطالبه همترازسازی حقوق بازنشستگان پرداخت و گفت: دولت با کمبود بودجه روبهرو است. ” دو صندوق بازنشستگی کشوری و لشکری، به دلیل اتفاقاتی که درگذشته افتاده، قادر به پرداخت حقوق از محل کسورات نیستند. دولت در شرایطی فعلی به شاغلان و بازنشستگان همزمان حقوق میدهد. با این تفاوت که پاداش بازنشستگی را هم دولت باید بدهد.”
نوبخت در ادامه گفت: دولت بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان دراینباره پرداخت میکند، امسال حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان علاوه بر ۱۰ درصد اضافهحقوق شاغلان و بازنشستگان برای همترازی حقوق عزیزان پرداخت کردیم. ولی اگر این بودجه با نیازها مطابقت ندارد، پرداخت بیشتر واقعاً در توان دولت نیست. ما نمیتوانیم بازنشستگان را فراموش کنیم ولی امکان ما بیشتر از این نیست.”
اما این حرفها، پاسخ مطالبات بازنشستگان نبود. بازنشستگان در قطعنامه خود بهصراحت اعلام نمودند که دولت کسر بودجه داشته باشد یا نداشته باشد، ربطی به ما ندارد. بار کمبود بودجه را بر دوش ما نگذارید. “مهم نیست منابع آن را از کدام سبد تامین می کنید. مهم آن است که هم دولت و هم مجلس، به استناد قانون اساسی، مکلف هستید به جبران خساراتی که خود به بارآورده اید.”
بازنشستگان میدانند که تمام ادعاهای کابینه روحانی پوچ است. دقیقاً در همین سالی که ادعا میشود دولت با کمبود بودجه روبهروست، بودجه ارگانهای نظامی، پلیسی و امنیتی، به شکل بیسابقهای افزایش یافت. هرسال میلیاردها تومان از این بودجهای که ادعا میشود با کمبود مواجه است، هزینه دستگاه انگل و مفتخور روحانیت و مؤسسات رنگارنگ تحمیق معنوی مردم میشود. هرسال میلیاردها دلار از حاصل دسترنج کارگران و ثروت کشور به جیب گروههای اسلامگرا در سراسر جهان می رود و صرف هزینههای اهداف جاهطلبانه و توسعهطلبانه پاناسلامیستی رژیم در لبنان، سوریه، عراق، یمن و غیره میشود. هرسال میلیاردها تومان از حاصل تلاش و کار مردم ایران از طریق دزدی و اختلاسهای کلان و حقوقهای نجومی به جیب مقامات فاسد دولتی میرود. برای همه آنچه که گفته شد، بودجه هست، اما نوبت به افزایش حقوق و دستمزد کارگران و بازنشستگان، بیمه جامع و فراگیر سلامت، اجرای کامل همتراز سازی دریافتی بازنشستگان که میرسد، دولت اعلام افلاس و ورشکستگی میکند.
بنابراین، بازنشستگان پاسخ ادعاهای پوشالی سخنگوی کابینه را با ادامه و تشدید مبارزه در شهریور ماه دادند.
در ١۴ شهریورماه ، بازنشستگان کشوری و لشکری در تهران تجمع دیگری برپا کردند. در ٢۵ شهریورماه، بار دیگر تجمع اعتراضی بزرگی را برپا کردند که حدود ٣ هزار تن از بازنشستگان کشوری بهویژه فرهنگیان از سراسر کشور در مقابل سازمان برنامهوبودجه و صدها تن در مقابل ساختمان صندوقهای بازنشستگی در شهرستانها گرد آمدند و پیگیر مطالبات خود شدند. بازنشستگان اعلام کردند این اعتراض و مبارزه تا نتیجه نهائی ادامه خواهد یافت.
پوشیده نیست مطالباتی را که بازنشستگان مطرح کردهاند، چنانچه همه نیز محقق شوند، در قبال آنچه یک بازنشسته باید پس از ٣٠ سال کار و زحمت ، بهویژه کارهای سنگین کارگران، معلمان و پرستاران، داشته باشد، یک حداقل ناچیز است. هماکنون در تعدادی از کشورهای سرمایهداری جهان، به رغم فشارهائی که در سال های اخیر در نتیجه سیاست اقتصادی نئولیبرال به طبقه کارگر وارد شده ، حقوقی که یک بازنشسته تکنفره حداقلی بگیر به عنوان فقیرترین فرد این جامعه، دریافت میکند، آنقدر هست که بتواند وسایل معیشت خود را تأمین کند. علاوه بر این حقوق ، معادل نیمی از هزینه مسکن و بیمه درمانی کامل بهعنوان سوبسید پرداخت میشود. اگر از امکانات جنبی دیگری هم که یک بازنشسته حداقلی بگیراز آن برخوردار است، بگذریم، این بازنشسته، مبلغی حدود ١۵٠٠ یورو، معادل ٧ میلیون تومان به پول ایران در ماه دریافت میکند. از این واقعیت نیز اکنون همگان آگاهند که بهای کالاهای موردنیاز روزمره مردم در ایران حتی با کشورهای اروپائی تقریباً یکی است و حیرتآور اینکه گاه بهای برخی کالاها در ایران گرانتر است. حال مجسم کنید در کشوری که بازنشستگان سالها حق بیمه پرداخت کردهاند و ثروت کشور هم آنقدر هست که یکقلم درآمد دولت از نفت و گاز، ١٠٠ میلیارد دلار و در برخی سالها بسیار فراتر از این بوده است، یک کارگر و بازنشسته با حقوق یکمیلیونی و حتی دو میلیون تومان، بیمه درمانی ناقص، باید چه زندگی فلاکت باری را بگذراند. بازنشستهای که دیگر نای حرکت ندارد ، یا باید در پی پیدا کردن کاری پس از بازنشستگی باشد، تا لااقل غذای روزمره خانوادهاش را تأمین کند، یا زیر بار قرض و بدهی خرد شود و تمام زندگی خود و خانوادهاش از هم بپاشد. ادامه این ستمگری ممکن نیست. این وضع باید تغییر کند و این تغییرهم راهی جز تشدید مبارزه ندارد. تجربه این چهل سال نیز به همگان آموخته است، مادام که رژیمی دزد و فاسد بر ایران حاکم باشد، مادام که همهساله میلیاردها دلار از ثروت کشور به جیب سرمایهداران و مقامات دولتی سرازیر شود ، مادام که میلیاردها دلار همهساله هزینه حفظ رژیمهای ارتجاعی از قماش اسد، هزینههای حزبالله لبنان و ایجاد مسکن و امکانات رفاهی و درمانی در مناطق تحت نفوذ اسلامگرایان کشورهای دیگر شود، مادام که هرسال میلیاردها دلار صرف توسعه اسلامگرائی و به راه انداختن دستههای سینهزنی در عقبماندهترین کشورهای آفریقائی شود، مادام که برای سلطهطلبی منطقهای و تشدید سرکوب و اختناق و تحمیق معنوی مردم در داخل کشور، همه ساله دهها میلیارد دلاربه ارگانها و نهادهایی نظامی، پلیسی ، امنیتی، مذهبی اختصاص داده شود، چیزی باقی نخواهد ماند که صرف لااقل بهبود نسبی وضعیت میلیونها کارگر، بیکار، معلم، پرستار و میلیونها بازنشسته شود. بازنشستگان در عمل آموختهاند که اگر قرار باشد حتی اندکی از مطالبات آنها تحقق یابد، راه آن مبارزه و تشدید مبارزه است و نه اعتماد به وعده و وعیدهای این یا آن ارگان و مقام دولتی. این جنبش گرچه به طور واقعی تازه شکل گرفته ، اما ازهم اکنون نشان داده که یک جنبش رادیکال است. با این همه باید گفت که مادام جمهوری اسلامی برایران حاکم باشد، بهبودی جدی در وضعیت بازنشستگان رخ نخواهد داد. برای نجات از فجایعی که این رژیم به بار آورده، مبارزه بازنشستگان باید از محدوده تجمعات جلو مجلس، این یا آن اداره فراتر رود، بازنشستگان که یک جمعیت چند میلیونی را تشکیل میدهند، باید متشکل شوند، پیوند خود را با جنبش معلمان و جنبش طبقاتی کارگران برای تقویت مبارزهای که هدفش استقرار نظمی نوین و سوسیالیستی در ایران است، مستحکم سازند. آنگاه است که بازنشستگان میتوانند از یک زندگی انسانی که شایسته آنها است برخوردار گردند.
سازمان ما یکی از اهداف فوری این نظم نوین را که با استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان سنگ بنای آن گذاشته میشود، برقراری یک نظام تأمین اجتماعی کامل و همهجانبه از گهواره تاگور میداند. تا عموم مردم ایران از لحظه تولد تا مرگ بتوانند بی دغدغه از یک زندگی انسانی و مرفه برخوردار باشند. سازمان ما خواستار آن است که بازنشستگان از حقوق مکفی که تأمینکننده هزینههای کامل زندگی آنها باشد و نیز مسکن مناسب و امکانات درمانی کامل برخوردار باشند. سازمان ما همچنین خواستار شرط بازنشستگی برای مردان حداکثر ۵۵ سال سن یا ۲۵ سال سابقه کار و برای زنان حداکثر ۵۰ سال یا ۲۰ سال سابقه کار است. در رشتههایی که با شرایط دشوار، مخاطرهآمیز و زیانآور روبرو هستند، شرط بازنشستگی باید حداکثر ۴۵ سال سن یا ۲۰ سال سابقه کار باشد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۵۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما