از دستور حجاب توسط روحانی تا فحاشی امام جمعه‌ی ساوه

یادداشت سیاسی – سید ابراهیم حسینی، امام جمعه ی ساوه در یکی از خطبه های اخیر خود در نماز جمعه، زنانی را که شال سفید ودست بندهای سبز و بنفش می بندند، “بدکاره و روسپی” خواند. این اولین بار نیست که زنان ایرانی چنین توهینی را می شنوند. در اولین روز جهانی زن پس از قیام، در روز ١٧ اسفند سال ۵٧، ورود زنان بی حجاب به ادارات و اماکن دولتی ممنوع شد. خمینی یک روز قبل این را اعلام کرد. با این دستور خمینی، اراذل و اوباش رژیم به جان زنان افتادند. در خیابان‌ها موتورسوارهای حزب الهی به صورت زنان اسید پاشیدند و هزاران زن معترض در صف تظاهر کنندگان در تهران، در روز جهانی زن مورد حمله ی مشتی چاقوکش  رژیم قرار گرفتند. به روی زنان تُف می‌شد و آنان را “فاحشه” می نامیدند. اما استفاده از این واژه‌ها از بلندگوهای رژیم که خطبه های نماز جمعه، مستقما تحت نظر خامنه ای می باشند، وقاحت و بیشرمی را به حد اعلا رسانده است. سخنگویان رژیم جمهوری اسلامی که در قوانین رسمی خود صیغه و چند همسری را قانونی کرده و تشویق می کنند، با قرار دادن زنان تحت انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی، راه فحشا را باز گذاشته و خود عامل اصلی تن فروشی در جامعه هستند، شال سفید را نشان روسپی گری می‌ خوانند و در‌واقع تمام زنان ایرانی را روسپی می نامند.

علت برافروختن امام جمعه ی ساوه و تمام مرتجعان هم مرامش، که همواره به ویژه بر مساله ی حجاب دست می‌گذارند، توپ و تشر می‌زنند و نفرین و فحاشی می‌کنند، این است که رژیم جمهوری اسلامی با تمامی دستگاه سرکوب و تبلیغاتی اش، هرگز نتوانست ایدئولوژی خود را بر جامعه مسلط سازد. از این منظر، در جمهوری اسلامی، حجاب همواره برای سران رژیم علاوه بر مساله ی تعصبات مذهبی، مساله ای سیاسی بوده است، چرا که تسلط ایدئولوژیکی و باورهای مذهبی و خرافات در جامعه، همواره در خدمت تحکیم قدرت سیاسی رژیم قرار داشته و دارد. به همین دلیل حتی زنان اصلاح طلب نیز که در‌واقع خواهان حفظ جمهوری اسلامی هستند، هرگز به این خط قرمز نزدیک نشدند، تا ارکان رژیم تلنگری هم نخورد.

با این وجود، بخش بزرگی از زنان ایران در تمام طول عمر جمهوری اسلامی،  در زندگی روزمره ی خود، برای داشتن حق انتخاب نوع پوشش به رغم تمامی تهدیدها، توهین ها، شلاق، جریمه، اخراج ها از دانشگاه و محل کار به مقاومت ادامه داده اند. اما آنچه که رژیم از آن وحشت دارد، بسیج عمومی مردم و حرکت‌های متشکل است. اگر چه کمپین هایی که تا به حال در این رابطه به راه انداخته شده، در ذهن بانیان آن و حتی بسیاری از کسانی که همراه شده اند، هدفی سیاسی دنبال نمی کرده، اما در افتادن با یکی از متحجرترین قوانین رژیم و اصول ایدئولوژیک آن به خودی خود حرکتی سیاسی است. از این زاویه خشم و واکنش شدید دست نشانده ی خامنه ای و حامیانش را برانگیخته است.

با وجود تمام سیاست‌ها و قوانین ضد زن و تبعیض هایی که در تمام عرصه های اجتماعی بر زنان تحمیل می شود، فحاشی حسینی به زنان، چنان وقیحانه بود که رسانه‌های حکومتی نیز نتوانستند در مقابل آن سکوت کنند. البته حساسیت این رسانه ها تا حد زیادی نیز به اختلافات جناح های مختلف مربوط می شد. چرا که امام جمعه ی ساوه، در سخنان خود در حین اشاره به تمام شدن انتخابات، از دست بندهای بنفش، نشان طرفداران روحانی، و سبز، طرفداران موسوی، نیز نام برده و از همه ی این‌ها در کنار روسپی و بدکاره، به عنوان “فتنه” نام برد. در این رابطه تعدادی از افراد جناح طرفداران روحانی نیز واکنش نشان داده اند، اما این‌ها نیز در پشت نقاب اصلاح طلبی که امروز برای فریب مردم به چهره زده اند، جزو همان‌ دارو دسته ی جنایتکاران و غارت گران و متعصبانی هستند که حجاب اجباری را در جامعه مسلط کردند. روحانی در کتاب خود در مورد نقش  خود در برقراری حجاب اجباری نوشته است: “طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سه‌گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آن‌ها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زن‌ها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.”

اگر امروز امام جمعه ی ساوه به خود اجازه می دهد، چنین توهین آمیز راجع به زنان سخن گوید، بذرش را خمینی و روحانی و امثال او پاشیده اند. و اگر امروز بخشی از زنان در این اندیشه‌اند که با دور جدید ریاست جمهوری روحانی  وضعیت اندکی بهتر شده و به آزادی‌هایی دست پیدا می کنند، اراجیف امام جمعه ی ساوه بار دیگر نشان داد که توهم باز شدن فضای جامعه در نظام جمهوری اسلامی هیچ گونه مبنای واقعی ندارد. در این نظام مذهبی تبعیضات علیه زنان نه کاهش یافته و نه خواهد یافت. تجربه نشان داده است که همواره نیز وضعیت بدتر خواهد شد. اگر زنان خواهان حقوق انسانی خود می باشند، بایستی باور کنند که حتی مبارزه برای داشتن حق انتخاب نوع پوشش در جمهوری اسلامی، مبارزه‌ای سیاسی می‌باشد و نظام اسلامی حاکم را به چالش  می کشد. اما زنان پیش‌ از هر چیز بایستی اصولا حق انتخاب را برای خود مسلم شمارند. حق انتخاب همان چیزی است که رژیم ولایت فقیه از ریشه و بُن با آن مخالف است. حق انتخاب همان چیزی است که انسان‌ها را به ساختن تاریخ خویش برمی انگیزد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۴۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.