دین از دولت باید به‌طور کامل جدا گردد

کار شماره ۲۲۷ – سال دهم – آبان ۱۳۶۷

در جامعه امروز ما، کمتر کسی را می‌توان یافت که از گزند حکومت الله بر روی زمین درامان مانده باشد. کمتر کسی را می‌توان یافت که ابتدایی‌ترین حقوق فردی و اجتماعی‌اش توسط حافظان حکومت الله لگدمال نشده باشد، حکومت جمهوری اسلامی طی ده سال سلطه جایرانه خود ابتداترین حقوق توده‌های مردم ایران را به خشن‌ترین و ستمگرانه‌ترین شیوه‌ها، از آنان سلب کرده است. جمهوری اسلامی که بنا به سرشت مذهبی خود، دشمن سرسخت هرگونه آزادی و دمکراسی است، نمی‌تواند هیچ‌گونه عقیده و تفکری را به‌جز تفکر ارتجاعی خود، به رسمیت بشناسد. مسئله تنها به دشمنی هیستریک حکومت الله با کمونیسم و کمونیست‌ها، منحصر نیست. رژیم جمهوری اسلامی هرگونه مخالفتی با حکومت و عملکرد آن را با شدیدترین شیوه‌های سرکوبگرانه پاسخ می‌دهد. زندان‌های انباشته از انقلابیون و کسانی که به جرم مخالفت با حکومت، تحت فاشیستی‌ترین شکنجه‌ها قرار دارند، اعدام و تیرباران و… همگی به جزئی معمول از حکومت جمهوری اسلامی تبدیل‌شده‌اند. از دیدگاه سرکردگان این حکومت، توده‌های مردم بردگانی هستند که باید تابع و مطیع اوامر خدا و فرستادگان و رابطین آن باشند، و در مقابل خدا و حکومت الله بر روی زمین جز موجودات مسلوب‌الاراده و حقیر نیستند. از همین روست که هر مبارزه بر حق کارگران و دهقانان به‌عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی و سرکوب می‌شود. اقشار مختلف جامعه از ابتدایی‌ترین حقوق دمکراتیک و آزادی‌های سیاسی محروم می‌شوند، چراکه حکومت مذهبی جز اطاعت از خدا و فرستادگانش هیچ حقی را برای انسان‌ها به رسمیت نمی‌شناسد. حکومت جمهوری اسلامی، به‌مثابه یک دولت مذهبی، نه‌تنها پیروان سایر ادیان و مذاهب را تحت پیگرد و ستم قرار داده است، بلکه در مورد پیروان سایر مذاهب دین اسلام نیز اعمال تضییق می‌کند. با چنین نگرشی که سران جمهوری اسلامی نسبت به انسان‌ها دارند، تکلیف زنان در چنین حکومتی روشن است. توهین و تحقیر نسبت به زنان، محروم نمودن آنان از کلیه حقوق اجتماعی، تحمیل خفت‌بارترین شرایط زندگی به زنان، گنجاندن آنان در پستوها و نزول شان انسانی آنان تا حد حیوانی که تنها باید نیازهای شهوانی مرد را ارضاء نماید، زادوولد کند و بنده و مطیع مرد باشد، از برکات حکومت الله بر روی زمین است. با چنین نگرشی که سران جمهوری اسلامی نسبت به انسان‌ها دارند، مجازات جرائمی که اساساً زاده نظام سرمایه‌داری و جامعه طبقاتی هستند، قطع دست‌وپا، شلاق، حد شرعی، سنگسار و … است. حکومت مذهبی ازآنجاکه خود را نماینده خدا و توده مردم را بنده و برده خدا می‌داند، در خصوصی‌ترین مسائل زندگی مردم و در جزئی‌ترین امورات دخالت می‌کند کلیه زوایای شخصی و خصوصی زندگی افراد جامعه را نیز تحت نظارت داشته باشد.

به‌راستی‌که جمهوری اسلامی، طی حاکمیت ۱۰ ساله خود، به بهترین نحوی نقش ارتجاعی تلفیق دین و دولت را در سلب ابتدایی‌ترین حقوق مردم و در ضدیت با توده‌ها برملا کرد. به جرات می‌توان کفت که تا قبل از حاکمیت جمهوری اسلامی، کارگران و زحمتکشان و سایر اقشار جامعه هرگز به‌روشنی و صراحت امروز، ماهیت ارتجاعی مذهب و تلاش‌های مزورانه دستگاه روحانیت را با گوشت و پوست خود لمس نکرده بودند، جمهوری اسلامی با تلفیق آشکار دین و دولت، چهره واقعی مذهب و علل آشکار دین و دولت، چهره واقعی مذهب و علل واقعی تبلیغات عوام‌فریبانه روحانیون را آشکارا به نمایش گذاشت. اگر روحانیون همواره با بهره‌گیری از ناآگاهی توده‌ها، به توجیه استثمار و چپاول توده‌های مردم و به دفاع از طبقات حاکمه ارتجاعی برخاستند، اگر آنان همواره برای به تمکین واداشتن توده‌ها از نظام موجود، آنان را به بهشت اخروی حواله کرده‌اند و وعده داده‌اند که خداوند اجر تمام بدبختی‌ها و مشقات آنان را خواهد داد، به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی، به‌عنوان حکومت الله بر روی زمین، کافی بود تا پرده از چهره کریه مبلغین موهومات برگیرد و به کارگران و زحمتکشان نشان دهد که خداوند سرمایه‌داران و زورمندان و فرستادگان آن، نه‌تنها سعادت و خوشبختی را در جهان دیگر به توده‌ها ارزانی نخواهند کرد، بلکه رسالت دارند در همین جهان، توده‌های کثیر مردم را تحمیق کنند، آنان را در فقر و بدبختی و جهل و ناآگاهی نگاهدارند تا معدودی از افراد جامعه، در همین جهان غرق در پول و ثروت و رفاه و خوشبختی شوند. اگر بخشی از روحانیون که پس از رفرم ارضی شاه، از موضع ارتجاعی به مخالفت با این رفرم‌ها پرداختند، و در این راه با بهره‌گیری از بیدادگری‌های رژیم پهلوی و نارضایتی توده‌های مردم، کوشیدند تا با طرح شعارهای کاذب و عوام‌فریبانه، ماهیت ارتجاعی و واپس‌مانده خود را پوشیده بدارند، اما جایگزینی حکومت اسلامی بجای رژیم پهلوی کافی بود، تا ماهیت واقعی شعارها و اهداف آنان برملا گردد. به‌زودی برای توده‌های مردم روشن شد که تمام تبلیغات مذهبی روحانیون در جهت تداوم غارت و چپاول توده‌ها و تحلیل زندگی در منتهای خفت و خواری به آنان قرارداد. توده‌های مردم به چشم خود دیدند که چگونه حکومت الله، سرمایه‌داران و زمین‌داران و سایر انگل‌های اجتماع را بر روی سرنهاده و کارگران و زحمتکشان را لگدمال می‌کند. دیدند چگونه زمینه‌های لازم برای تداوم استثمار و چپاول آنان فراهم می‌گردد و در مقابل، کسانی که از بام تا شام جان می‌کنند و شیره جانشان مکیده می‌شود، به آخرت حواله داده می‌شوند و کوچک‌ترین تعرض انقلابی آنان به “حریم مقدس” سرمایه به‌شدت سرکوب می‌شود.

جنگ ارتجاعی، جلوه دیگری از عوام‌فریبی‌های حکومت مذهبی را برملا ساخت. جنگ توسعه‌طلبانه و تجاوزکارانه‌ای که برای گسترش قلمرو الله صورت گرفت، از دیگر خواست‌های خدای سرمایه‌داران بود. حکومت مذهبی با تکیه‌بر ناآگاهی توده‌ها آنان را به شرکت در جنگ در راه خدا فراخواند. به‌زودی ماهیت ارتجاعی جنگ بر توده‌ها آشکار شد. این جنگ سرمایه‌داران داخلی و خارجی را فربه ساخت و به بهای کسب سودهای کلان برای سرمایه‌داران و انحصارات بین‌المللی، یک‌میلیون تن از توده‌های مردم ایران و عراق کشته، زخمی، معلول، اسیر یا مفقودالاثر شدند، چند میلیون آواره گشتند، هزاران هزار خانواده داغدار شدند و پاسخ سرکردگان حکومت به خانواده قربانیان جنگ کوتاه بود: “فرزندان شما به بهشت رفته‌اند و با ائمه اطهار محشور شده‌اند.”

توده‌های مردم ایران طی ده سال حکومت جمهوری اسلامی، نقش فریبکارانه، ارتجاعی و مزورانه مذهب را به‌خوبی لمس کردند. اعتراضات و مبارزات آنان علیه رژیم و سیاست‌های سرکوبگرانه‌اش، بیانگر رشد آگاهی توده‌ها نسبت به نقش و ماهیت جمهوری اسلامی به‌مثابه یک دولت مذهبی و تلفیق آشکار دین و دولت است. اما روشن است که رشد آگاهی توده‌ها نمی‌تواند هراس بورژوازی را برنیانگیزد چراکه اساس حاکمیت طبقات ارتجاعی، بر ناآگاهی توده‌ها قرار دارد. پس بیهوده نیست که امروز بورژوازی اپوزیسیون به چاره‌جوئی افتاده است. سازمان مجاهدین خلق به‌عنوان نماینده بخشی از اپوزیسیون بورژوازی، می‌کوشد تلفیق آشکار دین و دولت را یک‌بار دیگر در قالب “جمهوری دمکراتیک اسلامی” به مردم تحمیل نماید و با ذکر هزاران شاهد و مثال و قسم آیه، تلاش دارد به توده‌ها بقبولاند که اسلام خمینی، اسلام دروغین است و اسلام راستین در این سازمان و رهبران آن تبلوریافته است. این سازمان تلاش می‌کند میان اسلام خود و خمینی خط و مرز بکشد، تلفیق معتدل‌تری از دین و دولت را وعده می‌‌دهد تا توهمات مذهبی توده‌ها را در حدی که زایل شده است، بازسازی نماید. “نهضت آزادی” بازرگان، بنی‌صدر، سلطنت‌طلبان و غیره فغان سر داده‌اند که عملکرد جمهوری اسلامی اعتقاد مردم نسبت به مذهب را سست کرده است و در این زمینه به جمهوری اسلامی هشدار می‌دهند.

در برابر ستمگری‌های رژیم الهی جمهوری اسلامی، در مقابل تلاش‌های مزورانه سازمان مجاهدین برای استفاده از مذهب اما نه به روش جمهوری اسلامی، بلکه با ابزار ظریف‌تر و تکمیل‌شده‌تر و در مقابل لیبرال‌ها و سلطنت‌طلبان که خواهان تلفیق پوشیده دین و دولت‌اند، کمونیست‌ها وظیفه خود می‌دانند که ماهیت واقعی مذهب و نقش ارتجاعی روحانیون در دفاع از نظام ستمگرانه سرمایه‌داری را هر چه بیشتر در میان توده‌ها افشاء نمایند. دین افیون توده‌هاست. دین و دستگاه روحانیت به‌مثابه ارگان‌های ارتجاع بورژوازی که از استثمار دفاع کرده و تلاش دارند توده‌ها را تحمیق و ذهن آن‌ها را منحرف نمایند، باید به‌طور بی‌رحمانه افشاء شوند. ازاین‌رو تبلیغ و ترویج آته‌ئیسم در میان کارگران و زحمتکشان از وظائف ماست. اما مبارزه با دین و نقش تحمیق‌گرانه، مزورانه و فریبکارانه روحانیون تنها زمانی می‌تواند ثمرات مطلوب را در زدودن توهمات خرافی و مذهبی توده‌ها ببار آورد که با در نظر گرفتن ریشه‌های تاریخی، اقتصادی و اجتماعی آن صورت گیرد. اگر مذهب در دست طبقات حاکمه ارتجاعی، سلاحی برای به انقیاد واداشتن توده‌ها و تمکین در برابر شرایط موجود است، برای توده‌های مردم، دین و اعتقادات مذهبی، گریز خیالی از وضعیت فلاکت‌بار زندگی‌شان و خوشبختی موهوم آن‌هاست. پس از بین بردن مذهب، مستلزم نشان دادن راه واقعی خاتمه دادن به فقر و فلاکت و بی حقوقی است که در جامعه طبقاتی بر آنان اعمال می‌شود. بنابراین تبلیغات افشاگرانه علیه مذهب و روحانیت باید با پراتیک مشخص جنبش طبقاتی که هدف آن از بین بردن ریشه‌های مذهب است پیوند یابد و تابعی از بسط مبارزه طبقاتی توده‌های استثمارشده علیه استثمارگران باشد.

تجربه ۱۰ سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی و تلفیق آشکار دین و دولت، به‌خوبی نقش ارتجاعی مذهب در ضدیت با توده‌های مردم را عیان ساخته است. بنابراین نخستین گام در راه کسب آزادی و دمکراسی، جدائی کامل دین از دولت و قطع تمامی پیوندهای مرئی و نامرئی میان دولت و دستگاه روحانیت است. جدائی کامل دین از دولت، متحقق نخواهد شد مگر آنکه: مذهب در برابر دولت، یک امر خصوصی باشد، امر مذهب نباید هیچ ربطی به دولت داشته باشد و محافل مذهبی نباید باقدرت دولتی رابطه‌ای داشته باشند. هرگونه مذهب رسمی و هرگونه امتیاز ویژه یک مذهب خاص و هرگونه تبعیض بر پایه مذهب باید ملغی گردد. هر فردی باید آزاد باشد به‌دلخواه خود به هر مذهبی که مایل است معتقد باشد و یا هیچ مذهبی نداشته باشد. کلیه تفاوت‌های حقوقی که برحسب اعتقادات مذهبی میان افراد جامعه وجود دارند، باید مطلقاً ملغی گردند و ذکر مذهب افراد در اسناد رسمی منع شود. هیچ‌گونه مبلغی نباید از بودجه دولت در اختیار مجامع مذهبی، مساجد و یا سایر نهادهای مذهبی قرار گیرد. روحانیون و مجامع مذهبی باید از صدقات و خیرات مؤمنان ارتزاق کنند. مجامع مذهبی باید در برگزاری مراسم و آئین‌های مذهبی و سنتی آزاد باشند. دست قضات شرع و قوانین شرعی باید به‌کلی از محاکم کوتاه شود، تدریس هرگونه امور دینی و مراسم اجباری و اشاعه خرافات باید از آموزشگاه‌ها و مدارس حذف شوند. دستگاه‌های جاسوسی که تحت پوشش امور تربیتی مدارس، دست‌اندرکار تبلیغ و ترویج ارتجاع فرهنگی و ایجاد جو رعب و وحشت هستند، باید برچیده شوند. تمام نهادهای مذهبی مانند انجمن‌ها و شوراهای اسلامی باید برچیده شوند و هرگونه تفتیش عقاید دینی در مدارس، کارخانه‌ها و غیره ممنوع شود. تنها با انجام این اقدامات و جدائی کامل دولت از مذهب و دستگاه روحانیت است که توده‌های مردم می‌توانند از شر ستمگری‌های مذهبی و ارتجاعی رهایی یابند و راه بسط آگاهی و گسترش مبارزات آنان علیه نقش فریبکارانه و تحمیق‌گرانه مذهب به‌طور اساسی هموار خواهد شد.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۲۲۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.