روند جنبش دانشجوئی ایران به سمت انفعال یا رادیکالیسم

با انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران و روی کار آمدن دولت جدید با عناصر اطلاعاتی – امنیتی، سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی رژیم جمهوری اسلامی ایران چهره‌ی عریان‌تری به خود گرفت. اعمال این  سیاست به ویژه در فضای دانشگاه‌های کشور با توجه به روند رو به رشد جنبش دانشجویی از شدت بیشتری بر خوردار بوده است. چنان که با تغییر کابینه و انتصاب مسئولین جدید وزارت علوم و روسای دانشگاه‌ها در بسیاری موارد حتا از برگزاری انتخابات انجمن‌های اسلامی جلوگیری به عمل آمده و فعالیت‌های فرهنگی – اجتماعی دانشجویان نیز با عدم مجوز روبرو شده است.  تا جایی که بر اساس اطلاعیه انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم سبزوار در طول مدت چهار ماه از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، منجر به ۱۱ حکم اخراج، ۵ مورد تعطیلی تشکل ها، توقیف ۱۰ نشریه دانشجویی، ۵۵ مورد احضار به نهاد های قضایی و امنیتی و ۱۵ مورد حکم زندان برای دانشجویان کشور گردیده است. لذا انتظار می رفت که  شوک وارده از روی کار آمدن احمدی نژاد و خارج شدن نیروها ی “اصلاح طلب” دوم خردادی از سنگر ریاست جمهوری در کوتاه مدت، افت جنبش های اجتماعی از جمله جنبش دانشجویی را به همراه خود داشته باشد. اگر چه این شوک پیشتر نیز در انتخابات هفتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی بر نیروهای “دوم خردادی” و هواداران جنبش دانشجویی آن  در دانشگاه ها وارد شده بود. اما این بار خارج شدن نیروهای “اصلاح طلب” از آخرین سنگرهای قدرت، حداقل در کوتاه مدت می توانست تاثیرگذاری بیشتری درافت حرکت های رو به رشد جنبش های اجتماعی بویژه جنبش دانشجویی ایران داشته باشد.

با دقت کردن روی جنبش دانشجویی در دو دهه‌ی گذشته می توان دریافت بخش اعظم چنین اعتراض‌ها و حرکت‌هایی بر بستر شکاف‌ها و تضادهای درونی جمهوری اسلامی با قرار گرفتن و رفتن در زیر “سایه” جناحی از حاکمیت نطفه بسته و شکل گرفته اند. تا هزینه ی کمتری برای حرکت اعتراضی خود بپردازند. جدای از اینکه استفاده وسود بردن از کشمکش های درونی حاکمیت برای شکل گیری و سازماندهی جنبش های اجتماعی آگاهانه بوده یا بر بستر توهم داشتن به بخشی از نیروهای درون حاکمیت بوده باشد(که معمولا موارد عدیده ای چنین بوده است). لذا در هر مقطع زمانی که جمهوری اسلامی در گیر تضاد های درونی خود بوده و جناح های درون حاکمیت برای کسب قدرت بیشتر با هم به کشمکش و ستیز درونی برخاسته  و  دامنه ی این کشمکش ها در عرصه ی اجتماعی نیز نمود بیرونی پیدا کرده اند؛ ما شاهد گسترش و اعتلای جنبش های دموکراتیک، بویژه جنبش دانشجویی نیز بوده ایم.  که نقطه اوج و شکوفایی آنرا می توان در قیام دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ شاهد بود.

انگشت گذاشتن روی نکته ی فوق یعنی قرار گرفتن جنبش های اعتراضی دموکراتیک و دانشجویی در زیر “سایه ی” جناحی از حاکمیت؛  بدون توجه به ماهیت قرون وسطایی جمهوری اسلامی و وضعیت جامعه ایران در زمینه فشار، زندان، شکنجه، کشتار و سرکوب مداوم وبی رحمانه ی کمترین حرکت های اعتراضی مردم توسط جمهوری اسلامی  می تواند باعث در غلتیدن نه تنها بخش هایی ازاقشار مختلف جامعه بلکه بسیاری از عناصر و نیروهای سیاسی جامعه نیز به رفرمیسم ودفاع از سیاست های مردم فریبانه ی جناح هائی ازدرون رژیم گردد. چنانکه خاتمی و “اصلاح طلبان” صاحب قدرت در درون حکومت جمهوری اسلامی ایران توانستند ازهمین منظر چند صباحی بر توهم مردم و پاره ای از نیروهای سیاسی جامعه موج سواری کنند.

لذا بر بستر چنین واقعیاتی از حیات سیاسی جامعه ایران کاملا منطقی و طبیعی می بود که با روی کار آمدن احمدی نژاد و کابینه ی اطلاعاتی – امنیتی اش چنین شوکی بر جامعه، بویژه جنبش دانشجویی وارد شود و در ماه های اولیه باعث افت حرکت های جنبش های اعتراضی دموکراتیک و دانشجویی گردد.

اما علی رغم قدرت گیری و روی کار آمدن کابینه اطلاعاتی –  امنیتی رژیم و تشدید سرکوب ها و فشارهای وارده بر دانشگاه های سراسر کشور چنانچه شاهد هستیم علی رغم شرایط ویژه جامعه در کشمکش میان جمهوری اسلامی با اروپا و آمریکا بر سر بحران انرژی اتمی که خود می تواند عاملی جهت توجیه اعمال سیاست های سرکوبگرانه ی بیشتر رژیم باشد،  نه تنها ما شاهد بیرون آمدن نیروهای اجتماعی جامعه از شوک وارده می باشیم، بلکه با حرکت های اعتراضی و رو به رشد جامعه در عرصه های مختلف از جمله جنبش دانشجویی  نیز رو برو هستیم.

نگاهی اجمالی به اعتصاب ها، تحصن ها و اعتراض های دانشجویی در دانشگاه های مختلف کشور در دو هفته ی اخیر می تواند بیانگر حرکت رو به رشد و گرایش به رادیکالیسم جنبش دانشجویی ایران باشد.

– تحصن دانشجویان واحد تفرش دانشگاه امیر کبیر در صحن دانشگاه  در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولین به درخواست ها و اعتراض های خود،. برجسته ترین خواسته ی پانزده ماده ای این دانشجویان تاسیس تشکل مستقل دانشجویی به منظور پیگیری مطالبات دانشجویان می باشد.

– تجمع اعتراضی دانشجویان دانشکده پرستاری و مامائی دانشگاه تهران درمقابل دفتر معاونت دانشجوئی این دانشکده در اعتراض به عدم صدور مجوز برای برگذاری اردوی این دانشکده با شعار “انجمن مستقل حق مسلم ماست”.

– تجمع اعتراضی دانشجویان دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در اعتراض به لغو مجوز برپایی سمینار “دموکراسی و زندگی روزمره” که پس ازدخالت مستقیم رئیس دانشکده دکتر جمشیدی ها در ضرب و شتم تعدادی از دانشجویان  منجر به تحصن و تعطیلی کلاس های دانشکده علوم اجتماعی  دانشگاه تهران گردید. این تجمع در نهایت با عذرخواهی رئیس دانشکده پایان یافت.

–  تجمع در دانشکده ادبیات دانشکاه علوم طباطبایی در اعتراض به ممانعت از برگزاری انتخابات انجمن اسلامی .

– تحصن دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه پلی تکنیک تهران در مقابل در ورودی این دانشکده در اعتراض به نبود انجمن علمی و شورای صنفی و نیز اعتراض به لغو اردوی دانشجویی..

– تحصن و اعتصاب غذای چهار روزه دانشجویان دانشکده صنعتی سهند تبریز که منجر به وخیم شدن حال دوازده تن از دانشجویان اعتصابی و انتقال آن ها به بیمارستان گردید. تحصن این دانشجویان با پلاکارد هایی از قبیل: تحریم کلاس ها، اگر حقوقتان را نگیرید گناهکارید و من اگر بر خیزم، تو اگر بر خیزی، همه بر می خیزند همراه بوده است.

– تجمع جمعی از دانشجویان دانشگاه کردستان در اعتراض به تعلیق کلیه فعالیت های کانون های فرهنگی این دانشگاه به بهانه حفظ “وحدت ملی”.

با نگاهی به روند سیاست های  اعمال شده رژیم بر محیط دانشگاه های کشور توسط دولت احمدی نژاد و حرکت های اعتراضی جنبش دانشجویی ایران می توان روی دو نکته انگشت گذاشت:۱- جمهوری اسلامی با از دست دادن پایگاه اجتماعی خود در درون دانشگاه ها، با وحشت ازروند رو به رشد نیروهای مترقی و مستقل جنبش دانشجویی  به وضعیتی دچار گشته که علاوه بر تصفیه نیروهای مستقل،  دیگر حتا به انجمن های اسلامی  نیزاعتماد نمی کند و با اعمال فشار بر این انجمن ها تلاش می کند تا با جلوگیری یا محدود کردن هر گونه اجتماع دانشجویان که در قالب فعالیت های فرهنگی – اجتماعی و بعضا اردوی دانشجویی صورت می گیرد مانع هر گونه اجتماع و تشکل دانشجویی گردد.

۲-از طرف دیگر جنبش  دانشجویی نیز ضمن مقابله با فشارها، و محدودیت های قرون وسطائی رژیم نه تنها مرعوب شرایط موجود نگردیده بلکه با خارج شدن از”سایه” جناحی از حاکمیت قرار گرفتن، می رود تا به تاسی از حرکت قهرمانانه و شکوهمند کارگران شرکت واحد با شعار “تاسیس تشکل مستقل دانشجویی” و “انجمن مستقل حق مسلم ماست” به جنبشی قائم به ذات و متکی به خود تبدیل گردد.

این واقعیت را می توان در سخنان خاتمی در دیدار با انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به روشنی در یافت. خاتمی در این دیدار گفت: “متاسفانه به خاطراشتباهاتی که خودمان داشتیم جریان سازمان یافته انجمن اسلامی که در واقع تنها جریانی بود که در دانشگاه به صورت متشکل و رسمی حضور داشت که تقریبا از هم پاشید…. در این حال رادیکالیسم که منسجم تر از گذشته عمل می کند، می کوشد این جایگاه را پر کند”.  واین همان نکته ای است که تمامیت رژیم جمهوری اسلامی  حتا خاتمی نماینده و سمبل “اصلاح طلبان” درون حاکمیت نیز آنرا بر نمی تابد و آشکارا وحشت خود و رژیم را از این رادیکالیسم و روند رو به رشد جنبش دانشجویی بیان می کند.

برگرفته از نشریه “کار” شماره ۴۷۸ – نیمه اول خرداد ۱۳۸۵

POST A COMMENT.