پیمان تی تیپ، دیکتاتوری عریان سرمایه

“دایره ی مناسبات بورژوازی بیش از آن تنگ شده است که بتواند ثروتی را که آفریده ی خود اوست در خویش بگنجاند. از چه طریقی بورژوازی بحران را دفع می کند؟ از طرفی به وسیله ی نابودی اجباری انبوهی از نیروهای مولده و از طرف دیگر به وسیله ی تسخیر بازارهای تازه و بهره کشی بیشتر از بازارهای کهنه “

با توجه به روند نظام سرمایه داری در عصر حاضر و بحران اقتصادی اخیر به نظر میرسد که این نقل قول از مانیفست حزب کمونیست که بیش از ۱۵۰ سال پیش توسط کارل مارکس و فریدریش انگلس نوشته شد، همین امروز نوشته شده باشد. همزمان با “نابودی اجباری انبوهی از نیروهای مولده“، از جمله بستن کارخانه ها، توقف تولید و اخراج های دستهجمعی، که در سالهای اخیر شاهد آن بودیم، نسخه ی دیگری که سرمایه داری جهانی برای برون رفت از بحران اقتصادی ماهوی خود میپیچد، “تسخیر بازارهای تازه و بهره کشی بیشتر از بازارهای کهنه“ می باشد. این امر با عهد پیمان هایی مانند “پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس- آتلانتیک“ و نمونههای اینچنینی دیگری مانند “شراکت ترنس- پاسیفیک“، “توافقنامه ی همکاریهای اقتصادی وتجاری“ بین کانادا و اتحادیه ی اروپا و “تجارت در بخش خدمات“ بین ایالات متحده ی آمریکا و اتحادیه ی اروپا صورت گرفته و می گیرد. این روند به ویژه پس از فروپاشی نظام اتحاد جماهیر شوروی و با بروز بحران اقتصادی از سالهای ۲۰۰۸ – ۲۰۰۷ اوج گرفته است.
“پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس- آتلانتیک“ یا به طور مختصر تی تیپ که از سال ۲۰۱۳ موضوع مذاکره بین اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده ی آمریکا است، در پی تلاشهای متعدد و اِعمال فشار از سوی آمریکا برای دست یافتن به بازارهای اتحادیه ی اروپا، به شکل کنونی در دستور کار مذاکرات قرار گرفته است. اگرچه مسلماً این مذاکرات با حمایت دولت ها صورت می گیرد، اما ۹۰ درصد از طرفین این مذاکرات محرمانه و مشاوران آن را نمایندگان کنسرن های سرمایه داری تشکیل میدهند. حتی دولت ها در مرحله ی فعلی مذاکرات به طور رسمی دخالتی ندارند، چه برسد به مردم این کشورها. به همین دلیل این پیمان لقب دیکتاتوری سرمایه گرفته است. دیکتاتوری عریان کنسرن های سرمایه داری که از بالای سر مردم و مخفی از چشم آنان برای سرنوشت بیش از یک میلیارد جمعیت جهان و ۴۴ درصد از اقتصاد دنیا به طور مستقیم تصمیم می گیرند.
هدف اصلی از تی تیپ مسلماً کسب سود هرچه بیشتر برای انحصارات سرمایه داری است. این امر قرار است با حذف تعرفه های گمرکی و دیگر موانعی که بر سر راه سودآوری هر چه بیشتر این انحصارات در حال حاضر قرار دارد، به انجام رسد. طرفداران این پیمان، حذف تعرفه های گمرکی را اقدامی مثبت و در جهت ارزان شدن کالاها، رشد اقتصادی و فائق آمدن بر بحران اقتصادی جلوه می دهند. در حالی که آگاهی از مکانیسم نظام سرمایه داری و حتی تحقیقات اقتصادی و سیاسی متعددی از سوی خود مؤسسات گوناگون سرمایه داری نشان میدهد که چنین ادعایی حقیقت ندارد. حذف تعرفه های گمرکی در عین حال به معنای حذف استانداردهای گمرکی در اتحادیه ی اروپا در رابطه با کیفیت کالاها، بسته بندی و توضیحاتی است که بر روی اتیکت کالاها در رابطه با محتوای آن خواهد بود. این امر در عین حال قدرت رقابت بخش صنعت و کشاورزی و دامپروری در اتحادیه ی اروپا را با اجناس آمریکایی تقریباً ناممکن خواهد کرد. در نتیجه ، فلج شدن این بخشهای اقتصادی و بیکارهای انبوه و نیز ورشکستگی تولیدکنندگان کوچک‏ تر به ویژه بخش کشاورزی و دامپروری که هنوز با کمک سوبسید های دولتی بر سر پا مانده اند، از پیامدهای دیگر این پیمان خواهد بود. همچنین صادرات و واردات درون اتحادیه ی اروپا و این اتحادیه با دیگر کشورهای خارج از اتحادیه نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. در اتحادیه ی اروپا نیز کشورهایی که در حاشیه قرار دارند و از اقتصادی قوی برخوردار نیستند، دچار بی ثباتی اقتصادی خواهند شد که بار آن مانند همیشه بر دوش توده های کارگر و زحمتکش و اقشار کم درآمد این کشورها خواهد افتاد.
در این پیمان در مواردی که یکی از طرفهای قرارداد، به تعهدات خود عمل نکند پرداخت خسارات هنگفتی در نظر گرفته شده است. در این موارد دادگاهی برگزار نخواهد شد، بلکه خود کنسرن ها حکم داوران خود را اجرا خواهند کرد. این موارد حتی میتواند به ادعای خسارات هنگفت از دولت ها در صورت تغییر سیاست در یک کشور در عرصه ی تأمین انرژی و سوخت مانند عدم استفاده از انرژی اتمی در آینده بیانجامد. همچنین نادیده گرفتن استانداردهایی که در کشورهای اتحادیه ی اروپا در رابطه با محصولات کشاورزی و دامپروری وجود دارد، از دیگر عواقب این پیمان خواهد بود. در این رابطه میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد.
در حال حاضر استفاده از گوشت های هورمونی، پرورش دامها با استفاده از تکنیک های ژنتیکی، کلریزه کردن مرغ ها در سلاخ خانه ها، افزایش محصولات کشاورزی با استفاده از تغییر ژنتیکی، در اتحادیه ی اروپا بر خلاف ایالات متحده ی آمریکا ممنوع است.
طرفداران تی تیپ از ارزان شدن نفت و گاز که بخش صادرات را نیز شامل می شود، به عنوان یکی از جنبههای مثبت این پیمان نام می برند. آنان در مورد این واقعیت سکوت میکنند که ارزان شدن نفت و گاز با فناوری از نوع شکست هیدرولیکی که در آمریکا مرسوم است، به نابودی محیط زیست و مسمومیت زمین، آب و گیاهان منجر می شود. طبق این روش که در آن مواد شیمیایی و آب با فشار به زمین تزریق شده و منجر به جریان یافتن آزاد گاز و نفت می شود، به دلیل تأثیرات مخرب آن در اتحادیه ی اروپا ممنوع شده است.
جامعه ی اید ه آل نظام سرمایه داری، جامعهای است که کارگران و زحمتکشان از هیچ گونه حق و حقوقی برخوردار نباشند و امکان مقاومت از آنان با شیوههای مختلف سلب گردد. حقوقی که برای کسب آن مبارزات تاریخی بیشماری صورت گرفته و سرانجام تا حدی به دولت های سرمایه داری تحمیل شده اند. برای نمونه در ایالات متحده ی آمریکا کارگران به ندرت میتوانند شکایات خود علیه کارفرما را در چارچوب قوانین کاربه دادگاه ها ارجاع دهند. کارگران آمریکایی بر خلاف کارگران در اتحادیه ی اروپا، نه حق انتخاب “شورای کارخانه” را دارند و نه اتحادیه های کارگری حق چانه زنی با کارفرما بر سر حقوق و مزایای کارگران را دارند.
پیمان تی تیپ اولین پیمانی از این دست نیست که ادعای رفاه و رشد اقتصادی می کند. یکی از نمونههای این قراردادها، پیمان نفتا است که بین ایالات متحده ی آمریکا، کانادا و مکزیک بسته شد. پس از بسته شدن این قرارداد، شهروندان ایالت کبک در کانادا با استخراج نفت به شیوه ی شکست هیدرولیکی که فریکینگ نام دارد، مخالفت کردند. طبق مفاد قرارداد نفتا، کنسرن های فریکینگ توانستند از دولت کانادا به میزان ۲۵۰ میلیون دلار آمریکا غرامت دریافت کنند. با اجرای نفتا، در ایالات متحده ی آمریکا ۷۰۰ هزار نفر اخراج شدند و فقر در مکزیک شدتی هولناک گرفت. بنابراین تنها سودبران چنین قراردادهایی تنها انحصارات صنعتی سرمایه داری و بانک ها هستند و توده های زحمتکش مردم و اقشار فقیر و کم درآمد، و همچنین محیط زیست بازندگان حتمی.
در عین حال به رغم ادامه ی مذاکرات، مخالفت های گسترده ای چه از سوی مردم، چه از سوی سرمایه داران اتحادیه ی اروپا که بر سر این سفره جایی ندارند و برخی دولت ها، صورت می گیرد. اما آنچه به ویژه حائز اهمیت است، توجه به این نکته است، که دیکتاتوری عریان سرمایه در تلاش است، تا تمام موانع را از سر راه خود بازدارد و آگاهی به این امر، بر ضرورت پیشبرد یک مبارزه ی فراملیتی و منسجم طبقاتی علیه نظم جهانی سرمایه، بیش از هر زمان دیگر می افزاید.

 متن کامل نشریه کار شماره ۷۱۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.