فلوجه “آزاد” شد، کشتار مردم عراق اما همچنان ادامه دارد

یادداشت سیاسی- ماجرای روند آزادسازی “فلوجه” ازدست داعش، بمبگذاری ها و حوادث پس از آن، واکنش های دوگانه ای را برای دولت عبادی در عرصه داخلی و خارجی رقم زده است. “آزاد سازی” شهر “فلوجه” در ماه گذشته و تصرف دوباره پایگاه هوایی و استراتژیک قیاره در جنوب موصل که روز شنبه ۹ ژولای با پشتیبانی هوایی نیروهای ائتلاف صورت گرفت، بی تردید امتیازات و موفقیت هایی را برای دولت عراق به همراه داشته است. در طرف دیگر این معادله اما، انتشار گزارش کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل را داریم، که از کشتار بی رحمانه مردم سنی مذهب و به اسارت گرفتن صدها مرد و زن و کودک غیر نظامی توسط شبه نظامیان شیعه “کتائب” در جریان عملیات “آزاد سازی” “فلوجه” خبر می دهد. شبه نظامیانی که زیر نفوذ قاسم سلیمانی سازماندهی شده اند و مورد حمایت دولت عبادی نیز هستند. کوتاه مدتی پس از “آزادسازی” “فلوجه”، موجی از بمب گذاری ها و عملیات انتحاری مناطق شیعه نشین حوالی بغداد را فرا گرفت. انفجارهایی که تماما توسط نیروهای داعش صورت گرفت. تا جاییکه فقط در بمب گذاری الکراده، نزدیک به ۳۰۰ نفر کشته و همین تعداد زخمی شدند. بمب گذاری هایی که اینبار خشم توده های مردم عراق را نسبت به بی کفایتی دولت عبادی در ایجاد امنیت و حفظ جان مردم بر انگیخت. بیهوده نبود که عبادی پس از حضور در منطقه الکراده در مواجهه با تهاجم مردم خشمگین و زخم خورده، مجبور به فرار شد.
به رغم موفقیت نسبی دولت عراق در “آزادسازی” “فلوجه” و بازپس گیری پایگاه هوایی قیاره، آنچه هم اکنون کابینه عبادی را به چالش گرفته است، روند تشدید ناامنی و گسترش کشتارها در جامعه بحران زده عراق است. کشتارهایی فرقه ای که پس از تهاجم امپریالیستی آمریکا و متحدانش به عراق آغاز شد و تا به امروز همچنان ادامه دارد. روندی که با سرنگونی دولت دیکتاتوری صدام و چیدمان یک دولت مذهبی شیعه در عراق رقم خورد. سازماندهی یک دولت مذهبی بر ویرانه های بجا مانده از تهاجم نظامی امپریالیستی که آمریکا و هیئت حاکمه ایران در ایجاد آن با هم همدست شدند. یک دولت مذهبی و برآمده از نیروهای شیعه تعلیم دیده در جمهوری اسلامی ایران. دولتی که از همان بدو امر مبنای سیاست خود را بر حذف و کشتار مردم سنی و سلب حقوق دمکراتیک آنان گذاشت. سیاستی که از همان ابتدا، زمینه های تعارض گروهای سنی با دولت مذهبی شیعه را فراهم ساخت.
این راهبرد دولت عراق، در دوره مالکی با بحران و تنش های روزافزون داخلی مواجه شد. با گسترش بحران، مالکی از قدرت ساقط و عبادی به جای او نشست. با روی کار آمدن دولت عبادی و به رغم وعده های او در ایجاد یک “دولت فراگیر” و “دموکراتیک”، در عمل اما تغییر چندانی در سیاست راهبردی دولت عراق داده نشد. پر واضح بود که رویکرد دولت عبادی نیز به دلیل همان خصلت مذهبی و پیشبرد سیاست شیعه گری، عملا نمی توانست تفاوت های ماهوی با رویکرد دولت مالکی داشته باشد. پیشبرد این سیاست همراه با باز گذاشتن دست شبه نظامیان شیعه در کشتار غیرنظامیان سنی هم اکنون بیش از گذشته بر گلوی دولت عراق چنگ انداخته است.
“فلوجه” “آزاد” شد اما، به دلیل گسترش بمب گذاری ها و مجموعه کشتارهایی که از طرفین شیعه و سنی قربانی گرفته است، دولت عبادی هم اینک با چالش های وسیعتری مواجه است. سنی ها، دولت عبادی را شریک و همدست نیروهای شبه نظامی شیعه در کشتار مردم بی دفاع سنی مذهب قلمداد می کنند و نیروهای شیعه دولت او را به بی کفایتی در ایجاد امنیت و حفظ جان مردم شیعه از تعرضات نیروهای داعش متهم می سازند. وضعیتی که از یک طرف تقابل و دشمنی نیروهای شیعه و سنی را با هم شدت می بخشد و از طرف دیگر واکنش مجموعه نیروهای عراق چه سنی و چه شیعه را در تقابل با دولت عبادی حادتر می سازد. علاوه بر بحرانی که دولت عبادی با آن مواجه است، خود گروه ها مختلف شیعه عراق نیز هم اینک در پراکندگی و بعضا در ستیز و کشمکش با یکدیگر بسر می برند. اینهمه اما، سبب نمی شود تا دولت عراق و مجموعه نیروهای شیعه نسبت به سیاست راهبردی شان ذره ای عقب نشینی کنند. به رغم تنش های موجود میان گروه های شیعه عراق و به رغم چالش هایی که دولت عبادی از داخل و خارج با آن مواجه است، تردیدی نیست که جملگی آنان همچنان بر پیشبرد سیاست حذف و سرکوب سنی ها توافق نظر داشته و کماکان در اجرای آن با هم و در کنار هم خواهند بود.
در واقع، وضعیت موجود برآمد همان سیاستی است که آمریکا و جمهوری اسلامی با سازماندهی یک دولت مذهبی و فرقه ای در عراق نطفه اش را بستند. برآمدی که در آغاز به صورت تنش های مذهبی سر باز کرد و سپس با حذف و سرکوب توده های سنی عراق تشدید شد و در نهایت در قالب عروج “دولت اسلامی عراق و شام” تبلور مادی یافت.
رویکرد آمریکا اگرچه سازماندهی یک دولت مذهبی و فرقه ای بر ویرانه های عراق پس از تهاجم امپریالیستی بود وشکل گیری یک دولت دست بالای شیعه وابسته به جمهوری اسلامی نیز درجهت سیاست ها و منافع دولت آمریکابود اما درادامه و با توجه به یکه تازی های جمهوری اسلامی و دخالت ها و نفوذ روز افزون آن درعراق، اختلافاتی دراین زمینه میان جمهوری اسلامی و آمریکا پدیدآمد. از این زمان بود که سازماندهی و تقویت گروه ها واحزاب سنی و صد البته مخالف جمهوری اسلامی در دستور کار دولت آمریکا و متحدان منطقه ای اش قرار گرفت.
آنچه امروز در عراق شاهدش هستیم، محصول همین سیاست دوگانه تضاد و وحدت میان آمریکا و جمهوری اسلامی در شکل دهی یک دولت دینی در عراق بوده است. حاصل این سیاست از یک طرف باعث عروج داعش با پایگاه حمایتی سران قبایل و بخشی از مردم سنی مذهب عراق شد و در سوی دیگر، سازماندهی و قدرت گیری بلافصل نیروهای شبه نظامی شیعه وابسته به هیئت حاکمه ایران. شبه نظامیانی با فرماندهی مستقیم و غیر مستقیم قاسم سلیمانی که نشان داده اند در بی رحمی، شقاوت و کشتار مردم غیر نظامی هیچ تفاوتی با داعشیان ندارند. ناگفته پیداست که همه این گروه های موجود در عراق چه شیعه و چه سنی، تماما از آبشخور ارتجاع اسلامی ارتزاق می کنند و تفاوت شان نیز تنها در نامگذاری های متنوع اسلامی و قدرت های حامی آنان است.
تداوم اجرای این سیاست ارتجاعی و امپریالیستی که آمریکا و جمهوری اسلامی معرکه گردان آن هستند، همان سرنوشت محتومی را برای مردم عراق رقم زده است که اکنون شاهدش هستیم.
سرنوشت غم انگیز مردمی بی پناه که روز از پس روز کشتار می شوند. داعشیان با تصرف هر منطقه، هرآنچه را که غیر از تمکین و وفاداری به “داعش” باشد، از دم آتش و تیغ می گذرانند و پس از آن، هر منطقه ای که دوباره از نیروهای به اصطلاح دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بازپس گرفته می شود، اینبار این نیروهای شیعه و شبه نظامیان وابسته به دولت عراق هستند که توده های غیر نظامی سنی مذهب را بازداشت، شکنجه و کشتار می کنند. ماجرای شهر “فلوجه” و حوادث بعد از آن، آئینه تمام نمایی از وضعیت غم انگیز حاکم بر عراق است. وضعیتی که پایانی بر آن نیست و قربانیان آن نیز تماما توده های محروم عراق هستند. توده های بی دفاعی که میان چرخ دنده های کشنده دو ارتجاع اسلامی داعش و دولت شیعه تحت حمایت جمهوری اسلامی گرفتار شده اند. مردمی که هر روز شماربیشتری ازآنان آواره می شوند و پیکرشان نیز فوج فوج در آتش انفجارهای انتحاری داعشیان جزغاله می شود.
ناگفته پیداست که، بمب گذاری ها و عملیات انتحاری نیروهای داعش در محلات شیعه نشین تنها یک جلوه از چهره کریه جنگ فرقه ای در عراق است. همانطور که اشاره شد، جلوه دیگر این معادله، گزارش کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل است که خبر از کشتار بی رحمانه مردم سنی مذهب و به اسارت گرفتن صدها مرد و زن و کودک سنی در روزهای بازپس گیری “فلوجه” می دهد. بر اساس گزارش سازمان ملل، “شواهد آشکاری وجود دارد که نشان می دهد شبه نظامیان شیعه “کتائب حزب الله” در جریان پیشروی برای تصرف شهر “فلوجه” و بازپس گیری آن از دست نیروهای داعش، صدها غیر نظامی را گروگان گرفتند. این گزارش با استناد به گفته های اسرای نجات یافته می نویسد: وقتی از شبه نظامیان[کتائب] آب خواسته می شد، افراد تشنه را خفه می کردند، می کشتند و یا به قصد مرگ کتک شان می زدند”. گزارش سازمان ملل همچنین در مورد سرنوشت مردانی که گروه “کتائب” به اسارت گرفته بود، می گوید: “در پنجم ژوئن، بیش از ۶۰۰ نفر از مردان و پسران ناپدید شده را به اردوگاه مربوطه آوردند، اما از سرنوشت ۹۰۰ نفر دیگر هیچ خبری نشد”.
بیان همین مختصر کافی ست تا تصویر روشنی از وضعیت عراق و سرنوشت غم انگیز مردم آن داشته باشیم. مردمی که گرفتار یک جنگ فرقه ای تمام عیار شده اند و پایانی نیز بر آن متصور نیست. کشتاری که با” آزادی” “فلوجه” کاهش نیافت و قطعا با “آزاد سازی” “موصل” و دیگر شهرهای تحت تصرف داعش نیز خاتمه نخواهد یافت. بادی را که امپریالیستها با همدستی جمهوری اسلامی در عراق کاشتند، هم اکنون به صورت توفانی ویرانگر بر سر مردم عراق آوار شده است. توفانی که بعید به نظر می رسد در پی “آزادسازی” دیگر مناطق تحت اشغال داعش هم آرام گیرد. چرا که، نیروهای داعش پیش از اینکه در قالب “دولت اسلامی عراق و شام” عروج کنند، از تجربه سال ها زندگی چریکی در میان قبایل و مردم سنی مذهب عراق برخوردار بوده اند. این تجربه آنان به همراه تجربه و تجهیزاتی که طی این سال ها بدست آورده اند، از یک طرف و از طرف دیگر، تداوم پیشبرد سیاست حذف و سرکوب توده های سنی عراق، ضریب احتمال خاتمه این جنگ فرقه ای را به طریق نظامی تقریبا به صفر نزدیک می سازد. تداوم این وضعیت نیز چیزی جز ادامه کشتار توده های بی دفاع عراق از هر دو سو نخواهد بود.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.