“خانه های امن” و زنان و دختران در معرض خشونت

یادداشت سیاسی- در بهمن ماه ۱۳۹۳، ولی الله نصر مدیر کل امور آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی جمهوری اسلامی در گفتگو با ایسنا اعلام کرد: برای اولین بار در کشور، برای زنان و دختران در معرض خشونت، خانه های امن ایجاد شده است. او در ادامه با توضیح اینکه در حال حاضر در ۱۸ استان کشور خانه های امن وجود دارد، افزود: زنان و دخترانی که از طرف بستگان درجه یک و یا اقوام دچار خشونت می شوند و بعضا امکان زندگی در محل اسکان خود را ندارند، می توانند به خانه های امن سازمان بهزیستی در سراسر کشور مراجعه کنند. خبر ایجاد خانه های امن برای زنان و دختران در معرض خشونت، پیش از این نیز توسط شهین دخت مولاوردی، معاون حسن روحانی در امور زنان و خانواده اعلام شده بود. خبرگزاری دولتی ایلنا در بهمن ماه ۱۳۹۲ به نقل از شهین دخت مولاوردی از بررسی طرح ایجاد خانه‌های امن برای زنان آسیب دیده و خشونت دیده خبر داد.
موضوع اعمال خشونت بر زنان چه در محدوده خشونت های خانگی و چه در ابعاد گسترده تر آن به صورت انواع خشونت های حکومتی بر زنان کشور نه تنها امر تازه ای نیست، بلکه تا آنجا هم که به جمهوری اسلامی باز می گردد، این نظام از نخستین روزهای قدرت گیری تا به امروز، بر بستر فرهنگ مردسالاری و بی حقوقی اجتماعی زنان، خود اصلی ترین و پایه ای ترین عامل خشونت و ترویج فرهنگ خشونت در خانه و سطوح مختلف جامعه بوده است. نظامی که در قوانین جزایی آن اساسا جرمی به عنوان خشونت خانگی پیش بینی نشده است.
ایجاد “خانه های امن” و جای دادن زنان و دختران خشونت دیده و یا در معرض خشونت در اینگونه خانه ها، فی نفسه گامی مثبت برای تامین امنیت جانی و بازسازی روانی زنان و دختران خشونت دیده است. آنچه مسلم است پدیده خشونت خانگی بر زنان کم و بیش در تمام کشورهای جهان به اشکال و درجات مختلف رایج است. حتا در کشورهای پیشرفته اروپایی که حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی زنان در قوانین این کشورها به رسمیت شناخته شده است و دولت ها نیز در جهت حفظ امنیت زنان در خانه و جامعه حساسیت بالایی از خود نشان می دهند، باز هم زنان و دخترانی وجود دارند که توسط شوهر، پدر و یا برادر مورد خشونت روحی و جسمی واقع می شوند. لذا، یکی از راه کارهای کمک و حمایت از زنان خشونت دیده، ابتدا به ساکن، دور نگه داشتن آنان از عامل خشونت و مکانی است، که خشونت بر آنان اعمال شده است. از اینرو، ایجاد خانه های امن دولتی در کشورهای پیشرفته به ویژه در کشورهای اسکاندیناوی جهت در امان نگاه داشتن زنان خشونت دیده پیشینه ای دیرینه دارد. ایجاد این گونه خانه های امن در سوئد از دهه ۱۹۷۰ به بعد و در پی تلاش پیگیر زنان در اعتراض به اعمال خشونت های روحی و جسمی بر زنان پایه ریزی شده و بسیار هم مورد توجه است. در این مراکز، مددکاران، روانشناسان و حقوقدانان به زنان خشونت دیده کمک می‌کنند تا اعتماد به نفس خود را بازیابند، توانمند شوند و زندگی جدیدی را شروع کنند. پلیس، دستگاه قضایی و سایر سازمان های دولتی نیز با “خانه های امن” زنان همکاری نزدیک دارند. اکنون در هر شهر این کشور، دست کم یک خانه امن دولتی برای پناه دادن به زنان خشونت دیده و فرزندان آن ها وجود دارد. علاوه بر این، در برخی از شهرها نیز سازمان های غیر دولتی توسط فعالان زنان ایجاد شده اند که مورد حمایت دولت اند.
حال که تا حدودی با پیشینه ایجاد، خدمات رسانی و نحوه فعالیت “خانه های امن” در کشورهای پیشرفته آشنا شدیم، ببینیم پیشبرد این امر در جمهوری اسلامی چگونه است؟ با وجود آنهمه قوانین تبعیض آمیز که جمهوری اسلامی خود پایه گذار آن در جامعه و علیه زنان است، تا چه حد امکان تحقق عملی ایجاد “خانه های امن” برای زنان و دختران خشونت دیده وجود دارد؟ به عبارت بهتر، نظامی که خود عامل اصلی اعمال خشونت بر زنان است، در این “خانه های امن” چه خدماتی را می خواهد به آنان ارائه دهد؟ و با کدام بنیان های فکری می خواهد امنیت و بازسازی روحی و جسمی زنان خشونت دیده را تامین کند؟
اگرچه پاسخ به پرسش های فوق برای هر فردی که کمترین آگاهی از سیستم حکومتی و قضایی جمهوری اسلامی داشته باشد، کاملا از پیش روشن و آشکار است اما، با وجود این بهتر است کارکرد این “خانه های امن” را از زبان ولی الله نصر مدیر کل امور آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی جمهوری اسلامی بشنویم. نصر در مورد خدمات ارائه شده در “خانه های امن” طی مصاحبه خود با ایسنا گفت: در خانه های امن، تحکیم بنیان خانواده، آموزش مهارت زندگی، کنترل خشم (تاکید از ماست) و مواردی از این دست به افراد ارائه شده و در صورت نیاز زوج یا زوجه برای مشاوره به این مراکز مراجعه می کنند. او همچنین در خصوص آدرس و نشانه های این گونه مراکز گفت: راه‌اندازی خانه‌های امن با چراغ خاموش؛ بی‌آنکه نشانی آنها اعلام شود و با رعایت نهایت امنیت؛ با هدف کمک به زنان آسیب‌دیده از خشونت‌های خانگی انجام شده است. ظاهرا راه اندازی خانه های فوق با “چراغ خاموش” تا بدانجا بوده است که مددکاری به نام لیلا ارشد، که خود یک مددکار اجتماعی در ایران است، بعد از اعلام خبر فوق طی مصاحبه ای با روزنامه “شرق” گفت: من که خود با زنان و دختران در معرض آسیب کار می کنم، اطلاعی از این خانه ها ندارم.
همانطور که از زبان ولی الله نصر شنیدیم، “تحکیم بنیان خانواده، آموزش مهارت زندگی و کنترل خشم” از جمله مهمترین مولفه های مورد نظر بنیانگذاران حکومتی “خانه های امن” در ایران است. خانه های امنی که در بدو امر قرار است پناهگاه امنی برای تامین امنیت روحی و جسمی زنان و دختران خشونت دیده در جامعه باشد. آنهم در جامعه و در حاکمیت رژیمی که تمام قوانین حکومتی، قضایی و حتا همه ارگان های سیاسی، اجتماعی و امنیتی اش علیه زنان و حقوق اولیه آنان پایه ریزی شده اند.
حال اگر با توجه به واقعیات موجود به سه وظیفه اصلی “خانه های امن” تامل کنیم، به خوبی خواهیم دید که مولفه های فوق با همان نگاه تبعیض جنسیتی و مرد سالارانه حاکم بر جمهوری اسلامی آنهم برای راضی کردن زنان و دختران خشونت دیده جهت بازگشت دوباره به همان خانه ای که مورد خشونت واقع گشته اند، پایه ریزی شده اند. وقتی از نگاه ایجاد کنندگان اینگونه “خانه های امن”، “آموزش مهارت زندگی” مقدم بر تامین امنیت و بازسازی روحی و جسمی زنان و دختران خشونت دیده باشد، این بدان معنا است که از نگاه آنان، متهم اصلی فروپاشی “تحکیم بنیان خانواده” خود زنان خشونت دیده هستند. چرا که به زعم مسئولان سازمان بهزیستی، این زنان و دختران خشونت دیده هستند که به دلیل عدم داشتن “مهارت زندگی” و بی توجهی به “تحکیم بنیان خانواده”، تو بخوان مقابله با خواست های تبعیض جنسیتی و مردسالارانه شوهر، پدر و یا برادر، در واقع خودشان در درون خانه و جامعه زمینه های اعمال خشونت را برای “جنس برتر” فراهم کرده اند. لذا، بسیار قابل پیش بینی است که “خانه های امن” مورد نظر مسئولان جمهوری اسلامی که اتفاقا قرار است با “چراخ خاموش” هم حرکت کنند، نه “خانه هایی امن” که خود، خانه های ناامنی برای اعمال فشار روحی بر زنان و دختران خشونت دیده جهت بازگشت به همان خانه ای که با خشونت مواجه بوده اند، می باشند.

 متن کامل نشریه کار شماره ۶۹۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.