دستمزدهای ناچیز و دو راه پیش پای طبقه کارگر

ایلنا به نقل از “اکبر علیپور” رئیس انجمن صنفی کارگران چادرملو، در زمینه‌ی ناچیز بودن دستمزدهای کارگری و ضرورت افزایش آن می‌نویسد: “اگر حداقل دستمزد را مبنا قرار دهم، فکر نمی‌کنم حتا به اندازه‌ی یک هفته زندگی یک خانوار سه نفره کفاف بدهد و کارگران متخصص که مثل کارگران چادرملو بیش از حداقل مزد عایدی دارند، باز هم نمی‌توانند با دستمزدشان هزینه‌های حداقلی زندگی را تامین کنند”.

این در حالی‌ست که کل کارگران مدت‌هاست در مصرف خوراک و پوشاک و دیگر نیازهای زندگی به شدت صرفه‌جویی می‌کنند، کالاهای ارزان‌تر و بی‌کیفیت‌تری را مصرف می‌کنند، برخی اقلام خوراکی را از سفره خود حذف کرده‌اند و تفریح و مسافرت و امثال آن را اگر نگوییم به کلی کنار گذاشته‌اند، اما به حداقل ممکن رسانده‌اند. اما با این وجود باز هم نمی‌توانند حداقل نیازهای خود و خانواده‌هایشان را تامین کنند. پیش از این گفته می‌شد، اکثریت کارگران ایران به زیر خط فقر رانده شده‌اند، امروز اما وضعیت معیشتی کارگران چنان وخیم و تامین هزینه‌های ضروری چنان دشوار شده است که رانده شدن به زندگی در زیر خط فقر، هنوز تمام واقعیت تلخ وضعیت کارگران را بیان نمی‌کند. شوربختانه این واقعیتی‌ست که وضعیت معیشتی کارگران نه فقط زیر خط فقر و چند برابر زیر خط فقر، که اکثریت قاطع آن‌ها به پایین‌تر از خط گرسنگی و به مرز استیصال و درماندگی و مرگ تدریجی سوق داده شده‌اند. چنان که ایلنا نیز از قول همان کارگر چادرملو می‌نویسد: “همین الان اکثریت قریب به اتفاق جامعه کارگری ایران در مرز استیصال است”.

اوضاع تا بدان درجه وخیم و پس رفتن وضعیت معیشتی و دستمزدهای کارگری چنان آشکار است که حتا ایلنا، خبرگزاری حکومتی نیز گوشه‌هایی از واقعیت را بیان می‌کند و می‌نویسد” دستمزدها در سال جاری تا ۷۲ درصد ارزش خود را از دست داده‌اند” که این هنوز بیان تمام واقعیت نیست. سال ۹۶ که حداقل دستمزدهای کارگری برای سال جاری یک میلیون و ۱۱۱ هزار تومان یعنی حدود یک پنجم خط فقر تعیین شد، دستمزدهای واقعی تا حد زیادی کاهش یافت، اما این روند در ادامه خود به کاهش فاحش دستمزدهای واقعی منجر شده است. حدود یک سال قبل یعنی در مرداد ۹۶، هر یک دلار آمریکایی برابر ۳۷۰۰ تومان و حداقل دستمزد کارگر (۹۳۰ هزار تومان) معادل ۲۵۱ دلار بود. مرداد امسال قیمت یک دلار به ۱۰ هزار تومان و بیش‌تر رسید و برای تهیه یک دلار باید ۷/ ۲ برابر رقم قبلی پرداخت و حداقل دستمزد کارگری نیز تنها معادل ۱۱۱ دلار آمریکاست! به عبارت دیگر ارزش ریال ۷/ ۲ برابر کاهش و به همین نسبت ارزش دستمزد و قدرت خرید طبقه کارگر تنزل یافته است.

علاوه بر نوسانات قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی و کاهش ارزش ریال که مستقیم و غیرمستقیم تمام زندگی طبقه کارگر را تحت تاثیر قرار داده است، افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها نیز هستی و معیشت این طبقه و تمام خانواده‌های کارگری را به تاراج برده است. “هیچ زمان کارگران تا این میزان در مرز گرسنگی مطلق قرار نگرفته‌اند” (ایلنا ۲۳ مرداد ۹۷).

فقر و نداری و گرسنگی زندگی تمام کارگران شاغل و خانوده آن‌ها را در نوردیده و با آن درهم تنیده شده است. وقتی که وضعیت زندگی کارگران شاغل این باشد، دیگر اوضاع میلیون‌ها بیکار که فاقد هرگونه درآمدی هستند و از کار و اشتغال و حتا همان دستمزدهای اندک نیز محروم‌اند، روشن است. در حال حاضر دست کم ۶۰ میلیون انسان به شمول کارگران شاغل و بیکاران و خانواده آن‌ها در زیر خط فقر زندگی و با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند و سونامی فقر هر روز شمار بیش‌تری را به کام خود می‌کشد!

طبقه سرمایه‌دار حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه، چهل سال است سرنوشت کارگران و عموم توده‌های زحمتکش را در چنگ خود گرفته و انواع فلاکت و بدبختی را بر طبقه کارگر و کل جامعه تحمیل کرده است. استثمار و بی‌حقوقی و سرکوب حداکثری را به اجرا درآورده است. ارتجاع حاکم طبقه کارگر را وادار ساخته نیروی کار خود را به نازل‌ترین بهاء ممکن در اختیار سرمایه‌داران قرار دهد. جمهوری اسلامی نه فقط تمام توش و توان خود را برای افزون‌سازی سود و سرمایه استثمارگران بکار برده و طبقه کارگر را به فقر مطلق رانده است، بلکه همچنین شرایطی را مهیا ساخته که دستمزدهای پرداختی، حتا پایین‌تر از ارزش نیروی کار کارگران است. طی چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی وضعیت معیشتی کارگران مُدام بد و بدتر شده و اکنون به جایی رسیده است که کارگران حتا قادر به تامین نیازهای اولیه خود نیستند. رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی و شورای عالی کار آن، با تعیین دستمزدهای زیر خط فقر و افزایش اسمی و بسیار کم‌تر از نرخ تورم، مسبب اصلی این فقر و فلاکت بوده ومدام آن را تشدید کرده‌اند. به‌رغم نیرنگ‌ها، عوامفریبی‌ها و وعده‌های توخالی وزیر کار و شورای عالی کار آن و تشکل‌های حکومتی از قماش خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار که بی‏تردید در دوره بعد از علی ربیعی نیز ادامه خواهد یافت، و به رغم توهماتی که این یا آن فرد و گروه بورژوایی ممکن است پیرامون بهبود وضعیت دستمزدها داشته باشد، اما در وضعیت دستمزدهای کارگری بهبودی اساسی رخ نخواهد داد. چنان‌که تجربه چهل سال گذشته نیز این را ثابت کرده است، ولو آن‌که دستمزدهای اسمی اندکی اضافه شود، دستمزدهای واقعی همواره گرایش نزولی داشته و خواهد داشت. گرچه طبقه کارگر برای افزایش دستمزد به بالای خط فقر تاکنون نیز مبارزات مهمی را سازمان داده و بعد از این نیز تا نظام سرمایه‌داری حاکم است، به این مبارزه ادامه خواهد داد، اما هیچ‌کس و مقدم بر همه هیچ کارگر آگاهی نباید این نکته را فراموش کند که تا این رژیم و نظم موجود پابرجاست، هیچ‌گونه بهبود اساسی در وضعیت معیشتی کارگران و دستمزدها رخ نخواهد داد و اوضاع بر همین منوال بوده و حتا بدتر نیز خواهد شد. تمامی شواهد حاکی از آن است که معیشت کارگران و خانواده‌های کارگری روز به روز وخیم‌تر شده و به سرعت در حال سقوط است. روند روزافزون رشد قیمت‌ها و نرخ تورم، کاهش بی‌مهار ارزش ریال و دستمزدهای ناچیز کارگری، کاهش دستمزدهای واقعی و تنزل فاحش قدرت خرید کارگران همچنان ادامه دارد. معضلات اقتصادی و معیشتی تاب و توان و مرزهای تحمل کارگران و همه خطوط قرمز را پشت سر گذاشته است. فقر و نداری و گرسنگی در میان کارگران به چنان مرحله‌ای رسیده است که عملا دو راه بیش‌تر در مقابل کارگران باقی نمانده است. یا تن سپردن به وضع موجود و فلاکت افزون‌تر و مردن تدریجی از فقر و نداری و گرسنگی، یا تشدید و گسترش مبارزه برای نمردن از گرسنگی و تغییر وضع موجود! آری دو راه بیش‌تر وجود ندارد، یا تمیکن به وضع فلاکت‌بار موجود و نگون‌بختی و تباهی و انقیاد و بندگی، یا اعتصاب و مبارزه و شورش و قیام برای کار و نان و آزادی و رهایی! راه سومی وجود ندارد.

کارگران آگاه و پیشرو درشرایط حساس کنونی علاوه بر وظایف همیشگی از جمله سازماندهی اعتصاب و مبارزه برای مطالبات روزمره و افزایش دستمزد به بالای خط فقر، وظایف بسیار مهم دیگری را نیز بر عهده دارند. شرایط متحول سیاسی جامعه، موقعیت کنونی جنبش کارگری و جنبش اعتراضی توده‌ای،ایجاب می‏کند که کمیته‌های کارخانه و کمیته‌های اعتصاب را درتمام کارخانه ها و واحدهای تولیدی و خدماتی ایجاد کنیم. از پیوند این کمیته های مجزا در واحدهای مختلف، کمیته‌ها و شوراهای هماهنگی درهر رشته تولیدی و خدماتی را ایجاد کنیم، اعتصابات رشته‌ای و فراکارخانه‌ای را سازمان دهیم و در راه برپائی اعتصابات سرتاسری و اعتصاب عمومی سیاسی پیشگام شویم. کارگران آگاه و پیشرو در تمام رشته‌ها از پتروشیمی و معدن و صنایع خودروسازی گرفته تا نفت و برق و مخابرات و راه آهن و حمل و نقل، ازهم اکنون بایستی این آمادگی را در خود ایجاد کنند که باتشکیل شوراهای کارگری، اداره امور تمام کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی و خدماتی را دردست گیرند.

تامین نیازهای زندگی ولو در حداقل آن و گذران زندگی برای کارگران و خانواده‌های کارگری چنان حاد و مشکل و خطر اعتراضات و خیزش‌ها و شورش‌های گستردهتر کارگران و بیکاران و زحمتکشان و عموم گرسنگان چنان نزدیک شده است که برخی مقامات و رسانه‌های رسمی حکومتی نیز آن را بازتاب و هشدار می‌دهند.

خیزش اعتراضی بهمن‌وار دی ماه ۹۶ کارگران، زحمتکشان، بیکاران و تهیدستان شهری و روستایی، موج اعتراضی پرخروش مرداد ماه که ساحل ناآرام و بنای بر شن برپا شده‌ی استثمارگران و ستم‌گران و تاریک اندیشان را به لرزه انداخت، نویدبخش فرا رسیدن امواج اعتراضی بلندتر و توفنده‌تر و “ابرچالش”های جدیدی است که تمام نظم موجود را به مصاف می‌طلبد. این آن روندی است که طبقه کارگر به عنوان نیروی محرکه اصلی، باید در جایگاه راهبر آن ظاهر شود. تنها با حضور متشکل و سازمان‌یافته طبقه کارگر است که می‌توان نظم موجود را به زیر کشید، تمام دستگاه دولتی را داغان کرد و ظلم و ستم و استبداد چهل ساله را برای همیشه به گور سپرد.

آن‏گاه و فقط آن‏گاه است که با استقرارحکومت شورائی، کارگران و زحمتکشان اداره تمام امورجامعه را خود در دست می‌گیرند و بر سرنوشت خود حاکم می‌شوند.

آنگاه و فقط آنگاه است که طبقه کارگر با انجام بی‌درنگ یک رشته اقدامات انقلابی، کار و نان و آزادی و رفاه اجتماعی آحاد زحمتکشان را تامین می‌کند، راه را بر نابودی هر گونه استثمار و بهره‌کشی می‌گشاید و اراده خود برای الغاء نظام مزدی را به نمایش می‌گذارد.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۶ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.