باوربه انقلاب و قدرت توده ها

خیزش قهرمانانه جوانان و توده های سرکوب شده در دیماه ۹۶، که با اعتراضات وسیع خیابانی کلیت هیات حاکمه ایران را به چالش گرفتند، فقط جلوه ای از قدرت لایزال توده ها در مقابله با جمهوری اسلامی بود. این اعتراضات و شورش های خیابانی، که در اندک زمانی بیش از ۹۰ شهر ایران را فرا گرفت، تحولات سیاسی و فضای دیگر گونه ای را در سطوح مختلف جامعه رقم زد. اعتراضاتی که قدرت بهم پیوسته و متحدانه توده ها را به نمایش گذاشت، باورمندی به انقلاب اجتماعی را جایگزین توهم بی حاصل “اصلاحات” درونی نظام کرد، و مهمتر اینکه توازن قوای سیاسی را به نفع کارگران و توده های تهی دست تغییر داد.

این تحولات سترگ، حاصل مبارزات پرشور و سلحشورانه توده های پایمال شده در دیماه گذشته بود. اعتراضاتی وسیع و عمومی که طی کمتر از ده روز، پایه های استبداد و ستون های کاخ ستمگران را به لرزه درآورد. تحولاتی که پیامد آن، “پائینی ها”، به دگرگونی وضعیت موجود امیدوار شدند و “بالایی ها”، در وحشتی فزاینده به کابوسِ سقوط و مرگ فرو رفتند. کابوسی که تمامی دست اندرکاران و جناح های هیات حاکمه اکنون در آن گرفتار آمده اند و طی این مدت، به رغم فروکش کردن شعله های اولیه این خیزش عمومی، هر یک به زبانی بر عروج دوباره اعتراضات وسیع توده ای اعتراف می کنند و در وحشتی فزاینده نسبت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی هشدار می دهند. هشدارهایی که به مرور بر تمام بخش های هیات حاکمه سایه افکنده است.

از هشدارهای تند و تیز و پی در پی سران و نظریه پردازان “اصلاح طلبان” حکومتی که بگذریم؛ احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس خبرگان، از جمله نخستین کسانی از درون قدرت فائقه بود، که با “نگرانی” از فروپاشی جمهوری اسلامی سخن گفت. جنتی طی نشستی در ۱۶ بهمن ماه ۹۶، اعلام کرد: “مسئله براندازی را جدی بگیریم، سال ۹۷ سال سختی برای نظام خواهد بود”.

حسن روحانی، طی سه ماه گذشته بارها بر خطر فروپاشی نظام تاکید داشته و با بیان اینکه، ما همه سرنشینان یک کشتی هستیم و اگر کشتی جمهوری اسلامی غرق شود، همه با هم غرق می شویم، آشکارا به خامنه ای و نیروهای تحت امر او در مورد ازهم گسیختگی نظام هشدار داده است.

عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور جمهوری اسلامی نمونه دیگری از مسئولان رده بالای نظام است که آشکارا وحشت و نگرانی خود را از برآمد دوباره خیزش های توده ای اعلام کرده است. رحمانی فضلی، طی گزارش مبسوطی در روزنامه های ایران و همشهری، ضمن بیان ریشه “ناآرامی ها”، “عمومی” شدن نارضایتی و میزان “سطح انباشتگی نارضایتی های” موجود در جامعه و نیز با تاکید بر اینکه مجموعه دلایل وعوامل  نارضایتی توده ها همچنان پابرجا هستند، به مسئولان طراز اول حکومتی هشدار داده است: “یک جرقه کافی ست تا [اعتراضات] شعله ور شود”. اظهارات صریح و بی پرده رحمانی فضلی، با توجه به جایگاه ویژه ای که در دستگاه دولتی و سیستم امنیتی کشور دارد، می تواند برآیندی از وحشت طبقه حاکم نسبت به برآمد دوباره خیزش توده های تحت ستم و نمایش قدرت متحدانه آنان در زمانی نه چندان دور باشد.

نگرانی نسبت به فروپاشی نظام اما، صرفا در محدوده هشدارهای یاد شده در بالا متوقف نشدند. سپاه پاسداران نیز در بیانیه ای که به مناسبت ۱۲ فروردین، روز استقرار جمهوری اسلامی صادر کرد، به صراحت نگرانی خود نسبت به وضعیت موجود را ابراز کرده است. در بیانیه سپاه، با اشاره به موقعیت بحرانی، شکننده و نابسامانی هایی که جمهوری اسلامی اکنون در آن قرار دارد، آمده است: “کارنامه درخشان جمهوری اسلامی در آستانه ورود به دهه پنجم… امروز به شدت در معرض تهدید و تهاجم جبهه استکبارو دشمنان میهن اسلامی [تو بخوان کارگران و توده های ستمدیده] قرار گرفته است. بیانیه سپاه پاسداران، اگرچه به تبعیت از روضه خوانی های خامنه ای، بجای شکست ها، رسوایی ها، گسترش فقر و فلاکت، ازدیاد بیکاری، حاشیه نشینی، فحشا، اعتیاد، بی خانمانی و رواج روز افزون کودکان کار و خیابانی، ترجیح داده است تا به طرز مشمئز کننده ای از “کارنامه درخشان” جمهوری اسلامی سخن بگوید، اما، آنچه این بیانیه را حائز اهمیت می کند، بیم استتار شده در متن بیانیه است. بیم و هراسی که به رغم ظاهر سازی سپاه پاسداران در نمایش مضحک “کارنامه درخشان” جمهوری اسلامی، در متن بیانیه مستتر است.

وحشتی آشکار از برآمد خیزش های توده ای که سپاه پاسداران سعی کرده است آن را زیر پوشش “تهاجم جبهه استکبار” و تلاش “دشمنان میهن اسلامی” در “القای ناکارآمدی نظام در حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم”، “ایجاد شکاف بین نسل جوان و آینده سازان کشور با نظام” استتار نماید. سپاه پاسداران با نادیده گرفتن چهل سال تحمیل فقر و فلاکت، بیکاری، بی خانمانی، سرکوب، تبعیض، شکنجه، زندان و بی حقوقی محض به کارگران و توده های زحمتکش جامعه، بجای اینکه ریشه نارضایتی عمومی و خیزش انقلابی توده ها را در عملکرد سرکوبگرانه و کارنامه ننگین جمهوری اسلامی جستجو کند، اعتراضات موجود را صرفا نتیجه “حسادت، عداوت و دشمنی نظام سلطه و صهیونیسم و دولت های مرتجع و وابسته منطقه” قلمداد کرده است.

خیزش انقلابی توده ها، حضور اعتراضات خیابانی و نمایش قدرتمند توانایی آنان در دی ماه ۹۶، فقط به ایجاد التهاب و وحشت فزاینده در درون ارگان های حکومتی محدود نمانده است.

قدرت عظیم توده ها و وحشت از وقوع انقلاب اجتماعی که اینبار طبقه کارگر و توده های زحمتکش جامعه پرچمدار واقعی آن هستند، همانند آبی که در خوابگه مورچگان ریخته باشند، تمامی افراد، سازمان ها، نهادها و ارگان هایی را که به نحوی منافع سیاسی و اقتصادی آنان همچنان به بند ناف جمهوری اسلامی بسته است و طی چهل سال گذشته به طرق مختلف در استقرار و استحکام این نظام ارتجاعی نقش داشته اند، به تکاپو انداخته است. نهضت آزادی ایران، یکی از همین نیروهای وحشت زده از قدرت تودها ست. نهضت آزادی در بیانیه ای که به مناسبت سال نو خورشیدی منتشر کرد، از خیزش سلحشورانه جوانان و توده های ستمدیده در دی ماه ۹۶، به عنوان “رخدادهای اندوهبار” نام برده و نسبت به خطر فروپاشی سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی هشدار داده است. این جریان بورژوا- لیبرال که خود یکی از پایه گذاران نظام منفور جمهوری اسلامی ست و به لحاظ طبقاتی همواره از روی آوری کارگران و توده های زحمتکش به پرپایی یک انقلاب اجتماعی وحشت دارد، با بیان اینکه “فرصت‌ها هنوز از دست نرفته است”، به خامنه ای و دیگر مسئولان فاسد نظام جمهوری اسلامی توصیه کرده است: “بازگشت صادقانه به اصول قانون اساسی و تحقق حقوق و حاکمیت ملت” می‌تواند ایران را “از افتادن به ورطه فروپاشی اجتماعی و اقتصادی نجات دهد.”

خطر فروپاشی نظام به آنچنان کابوسی برای نیروهای جمهوری اسلامی تبدیل شده است که حتا احمدی نژاد نیز این خطر را علنا و آشکارا جار می زند. احمدی نژاد و نیروهای وابسته به او که خود نقش بسزایی در ایجاد، ترویج و گسترش بی عدالتی، اختناق، سرکوب، کشتار و بگیر و ببند در جامعه داشته اند، در وحشت از انقلاب و عروج دوباره خیزش عمومی توده ها، بیانیه پشت بیانیه صادر می کنند، نامه های سرگشاده به خامنه ای می نویسند، از رواج ظلم بر توده ها سخن می گویند، از اعمال تبعیض، بی عدالتی و فساد نهادینه شده در نهادهای حکومتی، علی الخصوص در دستگاه قضایی داد سخن می دهند.

در میان تمامی بیانیه ها و نامه های هشدارآمیز تاکنونی، نامه سرگشاده و تهدیدآمیز ۳۰۰ فعال حزب‌اللهی به خامنه‌ای، از جمله جدی ترین هشدارهایی است که تاکنون نسبت به ناتوانی و از هم گسیختگی درونی جمهوری اسلامی طرح شده است. امضاء کنندگان این نامه که عموما از مقام‌ها و فعالان سابق بسیج دانشجویی بوده اند، با لحنی تهدیدآمیز اعلام کرده اند: “نگرانی عمومی نسبت به آینده‌ کشور، گسست بین مردم و حاکمیت، و تردید نسبت به امکان تحقق آرمان‌های انقلاب در ساختار سیاسی فعلی و سازوکارهای موجود، به بالاترین سطح خود در چهار دهه‌ گذشته رسیده است”، تا جایی که ممکن است جمهوری اسلامی “به تجربه‌ای ناموفق برای آیندگان تبدیل گردد.”

اهمیت این نامه، نه در سرگشاده بودن و نه در کمیت امضاء کنندگان آن، بلکه در هویت امضاء کنندگان این نامه است. ۳۰۰ حزب اللهی منتسب به خامنه ای، عناصری با هویت “ذوب شدگان در ولایت” که همواره طی سالیان گذشته قداره کش منویات ولی فقیه در دانشگاه و جامعه بوده اند، اکنون طی نامه ای سرگشاده به خامنه ای، عملکرد مجموعه نهادهای دولتی و حکومتی را زیر سئوال برده و “غیر قابل دفاع” دانسته اند.

امضاء کنندگان این نامه سرگشاده، قوه قضائیه را “کانون تحمیل ظلم و اجحاف” معرفی کرده اند، شورای نگهبان را “مانعی برای انتخاب افراد شایسته مستقل مورد نظر مردم” دانسته اند، در مورد مجلس خبرگان و امامان جمعه گفته اند، “مواضع آن ها توسط دیگران هدایت می شود” و “تحکیم برخی ناراستی ها با پوشش مذهب به واسطه برخی از ایشان صورت می گیرد”، انتخابات ریاست جمهوری را به عنوان “انتخاب میان بد و بدتر” دانسته اند، از دستگاه دیپلماسی نظام به عنوان دستگاهی که “به سرگردانی میان ذلت پذیری برجامی و سلطه جویی منطقه ای رسیده است”، نام برده اند، و مهمتر اینکه، در مورد نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نوشته اند: “گویی به جای امنیت کشور، وظیفه شان محافظت از قدرت برخی حاکمان و جناح های قدرت است…علی الخصوص سازمان اطلاعات سپاه که در چند سال گذشته، بودجه و امکانات بسیار عظیم و گسترده نفوذ بی حساب در کشور پیدا کرده و …به عامل اختلال در امور و محدودیت و فشار” به فعالان سیاسی، رسانه ای و اقتصادی تبدیل شده است.

از تمامی اظهار نظرهای هشدار آمیز تاکنونی که بگذریم، نامه تهدیدآمیز ۳۰۰ فعال حزب‌اللهی به خامنه ای، خود به تنهایی نماد روشنی از ازهم گسیختگی درونی نظام جمهوری اسلامی است. این فروپاشی که از سال ها پیش زمینه هایش فراهم شده بود، با خیزش انقلابی و قهرمانانه توده های ستمدیده ایران در دی ماه گذشته، به سرعت نمود بیرونی یافت. این همه تحولات ژرف و دگرگونی در جامعه طی زمانی کوتاه ممکن نبود، مگر به یمن قدرت متحدانه توده ها و خیزش انقلابی آنان در دی ماه گذشته. پس، به قدرت توده ها و به انقلاب باور داشته باشیم.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۸ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.