از کوبانی تا عفرین، ازحلب تا غوطه‌شرقی

اگرچه نیروهای مسلح داعش از سی هزار نفر به کمتر از ۱۰۰۰ نفر رسیده و سرزمین‌هایی را که در سوریه داشت از دست داد، اما جنگ در سوریه بیش از هر زمان دیگری قربانی می‌گیرد. به‌گونه‌ای که۲۵ بهمن، استفان دی‌میستورا نماینده سازمان ملل در امور سوریه گفت: “چهار سال است که نماینده ویژه هستم، اما اکنون شرایط آن‌چنان خشن، نگران‌کننده و خطرناک است که در این مدت شاهد آن نبوده‌ام”. اوضاع اما در طول این دو هفته باز هم وخیم‌تر شده است. چرا جنگ داخلی در سوریه این قدرادامه پیدا کرده و چشم‌انداز آن چیست؟!

 

پس از چانه‌زنی‌ها و عقب‌افتادن‌های متعدد، شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه‌ای (صبح روز یکشنبه به وقت ایران) خواستار آتش‌بس ۳۰ روزه در سراسر سوریه شد. حاصل تنها یک هفته بمباران غوطه‌شرقی توسط هواپیماهای ارتش بشاراسد، کشته شدن بیش از ۵۰۰ غیرنظامی بود که حدود ۱۳۰ تن از آن‌ها کودک بودند. روزهایی که قدرت‌های امپریالیستی در شورای امنیت به‌خاطر منافع حقیر خود مشغول چانه‌زنی بودند، از عفرین تا غوطه‌شرقی این مردم غیر نظامی، از زن و کودک و پیر و جوان بودند که همچنان قربانی جنگی ارتجاعی می‌شدند.

هم اکنون ۳۸ روز است که ارتش ترکیه بدون آن که با اعتراضی واقعی ازسوی کشورهای دیگر روبرو شود، هم چنان به بمباران عفرین و کشتارغیرنظامیان ادامه می‌دهد. اما کشورهایی که کشتار غیرنظامیان در غوطه‌شرقی را “رسوایی انسانی” نامیدند، در قبال “رسوایی انسانی” در عفرین سکوت کرده و این‌گونه بار دیگر چهره و ماهیت واقعی “دموکراسی بورژوایی و دمکرات‌های بورژوا” را در برابر دیدگان مردم جهان آشکار ساختند.

همان‌طور که پیش از این ما بارها در نشریه “کار” نوشته بودیم، به دلیل شرایط خاصی که در سوریه بوجود آمده این جنگ پیروزی نخواهد داشت و شکست داعش نیز به معنای پایان جنگ نخواهد بود. ما از جمله در نشریه کار شماره ۷۳۹ (نیمه دوم فروردین۹۶) نوشته بودیم: “تا زمانی که نیروهای عمده‌ی این جنگ به سیاست‌های ارتجاعی و تجاوزکارانه‌ی خود ادامه دهند، جنگ و کشتار مردم ادامه خواهد یافت. حتا شکست نیروهایی چون داعش به این بحران خاتمه نخواهد داد، چرا که ریشه‌ی این بحران در فقر، نابرابری، نبود آزادی، توسعه‌طلبی امپریالیستی و منطقه‌ای و حاکمیت مناسبات سرمایه‌داری در کشورهای منطقه است که در نبود آلترناتیو انقلابی و حضور قدرتمند طبقه کارگر به رشد نیروهای ارتجاعی اسلامی و فرقه‌گرایی مذهبی و در نهایت به میدان رقابت قدرت‌های ارتجاعی منطقه منجر گردید”. گذشت زمان، بویژه در ماه اخیر، درستی تحلیل ما را به اثبات رساند.

در غوطه‌شرقی، ارتش بشاراسد با کمک دولت‌های ایران و روسیه، بی‌محابا دست به کشتار زد. از زمانی که روسیه دخالت مستقیم نظامی در سوریه را در دستور کار قرار داد، موازنه جنگ به نفع نیروهای حامی بشار اسد در برابر گروه‌های مخالف که تحت حمایت کشورهای ارتجاعی منطقه بودند، به هم خورد تا جایی که بسیاری از مناطق تحت تسلط آن‌ها از جمله “حلب” که اهمیت خاصی برای آن‌ها داشت، تماما بدست نیروهای بشار اسد افتاد.

هم چنین حملات اخیر به نیروهای مخالف بشاراسد در نزدیکی مرز اسرائیل و اردن که از دی‌ماه آغاز شد، هم چون “بیت جن” و “مغر المیر” و پیشروی در مناطقی از استان “قنیطره” (در جولان) عملا باعث شد تا بهانه دیگری به مداخلات نظامی اسرائیل داده شود. حمله هواپیماهای اف ۱۶ اسرائیل به مناطقی از خاک سوریه که درپی مقابله ارتش بشار اسد به سرنگونی یکی از هواپیماهای اسرائیل منجر شد، بیان‌گر خطر بالقوه‌ای‌ست که می‌تواند به شعله‌ورتر شدن جنگ بیانجامد. البته پیشروی نیروهای بشار اسد به همراه نیروهای مزدور ایران و حزب الله لبنان در این منطقه بدون پشتیبانی روسیه است و روسیه به دلیل روابطی که با اسرائیل (و اردن)  دارد در این منطقه خود را درگیر نمی‌کند.

درعفرین نیز ترکیه به کشتارکردها ادامه می‌دهد. هر چند که پس از گذشت ۳۸ روز، ارتش ترکیه و نیروهای شبه نظامی وفادار به ترکیه، پیشروی بسیار اندکی داشته و برای همین پیشروی اندک تلفات زیادی داده‌اند. هم‌چنین حملات هوایی مکرر هواپیماهای جنگی ترکیه به قربانی شدن تعدادی ازغیرنظامیان از جمله کودکان منجر شده است. ترکیه حتا در یک مورد متهم به استفاده از سلاح شیمیایی در تعدادی از روستاهای کانتون عفرین گردیده است. یکی از نکات قابل توجه استفاده ارتش ترکیه از گروه‌های اسلامی افراطی ازجمله وابستگان به القاعده و عناصر فراری داعش است که هیچ‌کدام از کشورهای به اصطلاح اروپایی به این موضوع واکنشی نشان نداده‌اند. هدف ترکیه در استفاده از شبه‌نظامیان گروه‌های اسلامی پایین آوردن تلفات ارتش ترکیه است، چرا که بالا رفتن تلفات ارتش ترکیه می‌تواند بازتاب منفی زیادی در داخل ترکیه برای اردوغان داشته باشد، بویژه آن‌که “حزب دمکراتیک خلق‌ها” (یکی از احزاب اصلی در پارلمان ترکیه) به شدت با حمله به عفرین مخالفت کرده و خواستار انجام مذاکره برای حل مساله کردها شده است.

اما نکته مهم این است که کردهای سوریه (نیروهای سوریه دمکراتیک) تنها جریانی در سوریه هستند که از حمایت مردمی برخوردارند و همین حمایت توده‌ای سد بزرگی برای پیشروی ارتش ترکیه و شبه‌نظامیان وفاداربه آن شده است، به‌‌گونه‌ای که می‌رود تا عفرین به کوبانی دیگری تبدیل شود. واقعیت این است که همین حمایت توده‌ای منجر به این شده است که کردهای سوریه بعد از نیروهای ارتش بشار اسد، بیشترین قسمت‌های سوریه را تحت کنترل خود داشته و حتا مدام برنیروهای داوطلب آن از میان اعراب سوری افزوده می‌گردد. گفته می‌شود که در صفوف این نیروها ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نیروی خارجی داوطلب نیز حضور دارند که برای حمایت از کانتون‌ها و مبارزات کردهای سوریه به صفوف “نیروهای سوریه دمکراتیک” پیوسته‌اند.

با حضور شبه نظامیان وفادار به بشار اسد در عفرین، امکان درگیری بین ارتش ترکیه و ارتش بشار اسد نیز به معادلات کنونی افزوده شده است، همان‌طور که تاکنون دو بار شبه‌نظامیان وفادار به بشار اسد مورد حمله توپخانه‌ای ارتش ترکیه قرار گرفته‌اند. اما نکته مهمی که در رابطه با تجاوز ترکیه به عفرین باید بر آن انگشت گذاشت این است که برای دولت ترکیه هیچ هدفی مقدس‌تر از سرکوب کردها وجود ندارد و دولت ترکیه تمام تلاش خود را دارد تا از شکل‌گیری یک منطقه خودمختار کردی در آینده‌ی سوریه جلوگیری کند و این یکی از مسائل مهمی‌ست که به آتش جنگ در سوریه دامن می‌زند.

بدین ترتیب با حذف داعش به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی نه تنها ازحدت جنگ در سوریه کاسته نشده، بلکه جنگ ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است. از یک سو خطر درگیری بین اسرائیل با ایران، حزب‌الله و ارتش بشار اسد بویژه به دلیل حضور شبه نظامیان وابسته به ایران در مناطق مرزی با اسرائیل، از سوی دیگر تلاش بشار اسد برای گسترش مناطق تحت نفوذ و تثبیت موقعیت خود، و در نهایت جنگ ترکیه و شبه نظامیان هوادارش با کردها و خطر رودرویی ارتش بشار اسد و شبه‌نظامیان حامی‌اش با ارتش ترکیه. به بیان دیگر جنگ در سوریه بدون هیچ چشم‌انداز امیدوار کننده‌ای می‌رود تا دامنه‌اش به تمامی خاک سوریه کشیده شود، اما این بار با حضور مستقیم ارتش‌های کشورهای منطقه.

واقعیت این است که جنگ در سوریه به کلاف پیچیده‌ای تبدیل شده که بازیگران متعدد با منافع متضادی دارد. حتا توافق‌های ظاهری و مقطعی هم نمی‌تواند بر این واقعیت سرپوش بگذارند. به طور مثال همکاری نیروهای سوریه دمکراتیک (The Syrian Democratic Forces) و بشار اسد در عفرین نیز یک اتحاد ناپایدار و شکننده است. نه تنها جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حامیان اسد که نقش مهمی هم در جنگ بازی می‌کند، با تقویت موقعیت کردها مخالف است، بلکه اساسا دیکتاتوری مانند بشار اسد نمی‌تواند با “نیروهای سوریه دمکراتیک” در درازمدت همکاری کند. همین نیروها چندی قبل‌تر در منطقه “دیرالزور” با هم درگیر شده بودند.

ترکیه نیز اگرچه امروز مشغول جنگ با کردها است، اما حضورش در سوریه برای بشار اسد و حامیان‌اش غیرقابل قبول است. حتا اختلافات آمریکا و ترکیه نیز به مرحله‌ی حادی رسیده است. آمریکا جدا از این که همراه با برخی از دیگر کشورهای منطقه از نیروهای اسلامی مخالف بشار اسد در مناطق مرزی اردن و اسرائیل حمایت می‌کند، بیشترین سرمایه‌گذاری را بر روی “نیروهای سوریه دمکراتیک” کرده است تا بتواند در چانه‌زنی‌های سیاسی موقعیت خود را حفظ کند. یعنی درست همان گروهی که دولت ترکیه دشمن شماره‌ی یک خود می‌داند.

گذشت ۷ سال از جنگ داخلی در سوریه، حاصلی جز ویرانی، کشتار صدها هزار غیرنظامی و رنج‌های بی‌پایان میلیون‌ها سوری نداشته است. آن‌چه که سوریه را به این وضع دچار ساخته، دخالت و منافع کشورهای امپریالیستی و قدرت‌های ارتجاعی منطقه است. منافع متضادی که هیچ کشور مداخله‌گر حاضر به کوتاه آمدن از آن نیست، سوریه را به ویرانه‌ای تبدیل کرده است. دولت‌هایی که منافع خود را بر همه چیز ترجیح می‌دهند و در این میان مهم نیست که چه تعداد کودک و غیرنظامی قربانی مطامع آن‌ها شوند. مردم سوریه از عرب و کرد نباید به هیچ دولتی اعتماد کنند، تمام این دولت‌ها دشمن مردم سوریه هستند. سرنوشت سوریه را تنها مردم سوریه، کارگران و زحمتکشان این کشور باید تعیین کنند و تمامی نیروهای خارجی باید ازاین کشور بیرون بروند. این تنها راه برای پایان جنگ در سوریه است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۳ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.