تهاجم نظامی ارتش ترکیه به “عفرین”، چرایی و اهداف آن

روز شنبه ۲۰ ژانویه (۳۰ دی) اردوغان طی یک سخنرانی در کنگره حزب حاکم “عدالت و توسعه” در شهر کوتاهیه، از “آغاز فعالانه عملیات نظامی روی زمین” در منطقه عفرین سوریه خبر داد. پس از سخنان اردوغان، ارتش ترکیه نیز در بیانیه ای آغاز عملیات نظامی به عفرین را تایید کرد. عملیاتی که دولت ترکیه تحت عنوان “شاخه زیتون” تهاجم خود به عفرین را از زمین و هوا شروع کرد. یورش نظامی ترکیه به عفرین، که در ابتدا با آتش سنگین توپخانه و حملات هوایی جنگنده های ارتش این کشورآغاز شده بود، در دومین روز تهاجم خصوصا با ورود تانک ها و نیروی زمینی ارتش ترکیه ابعاد وسیع تری به خود گرفت. تهاجمی که بر اثر آن تاکنون ده ها نفر از افراد غیر نظامی از جمله کودکان بی دفاع کشته، صدها تن زخمی و هزاران نفر دیگر مجبور به ترک خانه و محل زندگی خود شده اند.

به راستی ترکیه به کجا می رود؟ دولت ترکیه با این تجاور آشکار به منطقه کانتون عفرین و کشتار مردم بی دفاع آن در پی چه اهدافی است؟

قبل از هر چیز بهتر است دلایل عملیات “شاخه زیتون” را از زبان دولت ترکیه بشنویم. همزمان با شروع این تهاجم، دولت و ارتش ترکیه دلیل اصلی این تهاجم نظامی را بیرون‌راندن “یگان‌های مدافع خلق” (ی پ گ)، شاخه نظامی حزب “اتحاد دموکراتیک” کردهای سوریه از منطقه عفرین عنوان کردند. اگر چه بیرون‌راندن “یگان‌های مدافع خلق” از عفرین می تواند بخشی از اهداف دولت ترکیه باشد، اما مسلما دولت ترکیه اهداف وسیعتری را دنبال می کند.

سرکوب عمومی کردها و پیامد آن نابودی هرگونه اقتدار سیاسی احزاب و سازمان های کردی متعلق به کردستان سوریه و ترکیه، می تواند از جمله اهداف محوری تهاجم به منطقه “عفرین” در شمال سوریه باشد. منطقه ای که هم اکنون تحت حاکمیت سیاسی “یگان‌های مدافع خلق” است.

سیاست سرکوب عریان کردها که در پی مذاکرات صلح میان دولت ترکیه و کردهای این کشور به رهبری عبدالله اوجالان لااقل برای یک مدتی کمرنگ شده بود، پس از شکست شبه کودتای مخالفان اردوغان در سال ۲۰۱۵ مجددا در ابعاد گسترده ای شروع شد. با شکست کودتای مخالفان اردوغان و سازماندهی یک کودتای واقعی دولتی علیه مخالفان دولت، اردوغان رئیس جمهوری ترکیه فرصت را غنیمت شمرد و با لغو یک جانبه مذاکرات صلح، مجددا سیاست کشتار و سرکوب عریان کردها را در دستور کار دولت خود قرار داد.

علاوه بر وضعیت پیش آمده در ترکیه، بحران سوریه نیز مزید بر علت شد تا دولت ترکیه دوباره به سیاست مشت آهنین علیه کردها روی آورد. با شروع اعتراضات وسیع توده ای علیه حکومت سوریه در ۲۰۱۲ و کشتار بی رحمانه توده های ستمدیده و بپاخاسته این کشور توسط دولت بشار اسد، عملا زمینه های شکل گیری نیروهای مسلح اسلامی و فاشیستی در سوریه فراهم شد. با شکل گیری نیروهای مسلح اسلامی از جمله داعش و پیامد آن دخالت نظامی کشورهای منطقه مثل ایران، ترکیه و عربستان و نیز دخالت نظامی دول امپریالیستی آمریکا و روسیه در بحران سوریه، این کشور در پی بروز یک جنگ داخلی تمام عیار با چند پارگی مواجه شد.

در پی شرایط بوجود آمده، کردهای سوریه نیز به رهبری”یگان های ویژه خلق” توانستند حاکمیت سیاسی خود را بر بخش شمالی سوریه اعمال کنند. اقدامی که نه فقط برای دولت ترکیه خوشایند نبود، بلکه از جمیع جهات با مخالفت های تهدید آمیز این کشور نیز مواجه شد. چرا که دولت ترکیه از اساس با هرگونه قدرت گیری سیاسی و نظامی کردهای سوریه در شمال این کشور و اعمال حاکمیت و خودمختاری آنان در مناطق مرزی با ترکیه به شدت مخالف بود. با چنین اوصافی روشن بود که دولت ترکیه از همان بدو امر مترصد فرصت بود تا بتواند “یگان های ویژه خلق” کردهای سوریه را در نزدیکی مناطق مرزی سرکوب و یا لااقل از عفرین دور سازد.

دولت ترکیه برای رسیدن به چنین هدفی، ابتدا “ارتش آزاد سوریه” را در مناطق شمالی این کشور سازماندهی کرد. ارتشی که نیروهای تشکیل دهنده آن عملا وابسته به دولت ترکیه و پیش برنده سیاست نظامی اردوغان در جنگ داخلی سوریه بودند. وقتی نیروهای وابسته به دولت ترکیه از گسترش دامنه نفوذ “یگان های مدافع خلق” و بیرون راندن آنان از عفرین و دیگر مناطق نزدیک به مرز ترکیه باز ماندند، اینبار ارتش و دولت ترکیه مستقیما وارد عمل شدند. در واقع تهاجم نظامی ارتش ترکیه به عفرین که از روز ۳۰ دی شروع شد، در راستای همان سیاست استراتژیک دولت ترکیه یعنی سرکوب و کشتار همه جانبه کردها در منطقه بوده است. سیاستی که اگر چه با توجه به مجموعه شرایط جهانی و منطقه ای، الزاما به نتایج دلخواه دولت ترکیه منجر نخواهد شد.

هدف دوم ترکیه آنهم در این بازه زمانی، تغییر موازنه قدرت به نفع دولت ترکیه در مذاکرات جاری صلح سوریه است. دولت ترکیه با تهاجم نظامی به منطقه “عفرین” که به طور نسبی از بقیه سوریه جدا افتاده است، علاوه بر سرکوب و بیرون راندن “یگان های ویژه خلق” کرد در صدد تقویت “ارتش آزاد سوریه” و پیامد آن تاثیرگذاری بر روند مذاکرات صلح سوریه نیز بوده است. مذاکرات صلحی که هم اکنون به صورت همزمان در دو محور جریان دارد. محور اول که باید از آن به عنوان محور مرکزی مذاکرات صلح سوریه نام برد، مذاکرات صلح ژنو به رهبری سازمان ملل متحد است، که از هفته گذشته دوباره شروع شده و آمریکا و روسیه بازیگران اصلی آن هستند. محور دوم اما، مذاکرات صلح “سوچی” است که قرار است طی روزهای دوشنبه و سه شنبه ۲۹ تا ۳۰ ژانویه تحت عنوان “کنگره ملی سوریه” در شهر “سوچی” روسیه برگزار شود. مذاکرات صلح “سوچی” اما، خارج از تصمیم سازمان ملل و به ابتکار دولت روسیه سازماندهی شده  که علاوه بر روسیه، دولت های ایران و ترکیه نیز جزو حامیان و بازیگران اصلی آن هستند. در مذاکرات دو روزه صلح “سوچی” به رغم اینکه طبق بیانیه وزارت امور خارجه روسیه ۱۷۰۰ نفر حضور خواهند داشت اما، ۴۰ گروه مخالف دولت بشار اسد از جمله “کمیته عالی مذاکرات” که اصلی ترین نیروی مخالف حکومت سوریه است با انتشار بیانیه ای کنگره “گفتگوهای ملی سوریه” در “سوچی” را تحریم کرده اند. و این در حالی است که کردهای سوریه در مذاکرات صلح “سوچی” حضور می یابند.

علاوه بر اهداف محوری فوق، دولت ترکیه یک سری اهداف جانبی دیگری را هم در یورش به منطقه “عفرین” دنبال می کند. تهییج ناسیونالیسم ترکی و انتقال بحران های داخلی به خارج از مرزهای ترکیه از جمله هدف های جانبی تهاجم ارتش اشغالگر ترکیه به “عفرین” است. خصوصا که از سال ۲۰۱۵ دولت اردوغان با بحران های داخلی متعددی مواجه شده است و با اقدام به اینگونه ماجراجویی های نظامی و دامن زدن به ناسیونالیسم پان ترکیسم و آتاتورکیسم در صدد بازسازی وجهه ملی دولت خود نیز می باشد.

در پایان این نوشتار، نکته دیگری که حائز اهمیت است و باید به آن توجه داشت، واکنش دولت آمریکا نسبت به عملیات تجاوزگرانه دولت ترکیه به “عفرین” است. اگر چه پیش از شروع این عملیات، دولت آمریکا مخالفت ضمنی خود را با هرگونه اقدام نظامی ترکیه اعلام کرده بود، اما در عمل دولت و ارتش ترکیه با چراغ سبز دونالد ترامپ در تهاجم به منطقه “عفرین” مواجه شدند. در شرایطی که “عفرین” زیر حملات سنگین توپخانه و جنگنده های ارتش ترکیه قرار داشت، در وضعیتی که تانک های ارتش متجاوز ترکیه در منطقه “عفرین” به هر سو جولان می دادند، دولت آمریکا به رغم تمام ادعاهایش در موردحمایت از کردها، فقط خواهان “خویشتنداری” دولت ترکیه و “محدود شدن” عملیات نظامی ارتش این کشور در منطقه “عفرین” شد.

کردهای سوریه و “یگان های مدافع خلق” آن، که طی چند سال گذشته در نبرد با داعش از حمایت سیاسی و نظامی دولت آمریکا برخوردار بودند، یقینا روی حمایت سیاسی و قدرت بازدارندگی دولت آمریکا در مواجهه با تهاجم نظامی ترکیه حساب ویژه ای باز کرده بودند. آنان، با توجه به توهمات خود نسبت به حمایت دائمی کشورهای امپریالیستی از کردها هرگز فکر نمی کردند که دولت آمریکا در مقابل تهاجم نظامی ترکیه، اینگونه پشت نیروهای “یگان های مدافع خلق” را خالی کند. تهاجم نظامی ترکیه به منطقه “عفرین” و بی‌تفاوتی آمریکا نسبت به این تهاجم، یک بار دیگر نشان داد که دولت های امپریالیستی هرگز مدافع رهایی توده های تحت ستم نیستند. دول امپریالیستی، قبل از هر چیز به منافع استراتژیک خود می اندیشند. برای آنان نگهداری و جلب رضایت دولت ترکیه به عنوان یک دولت هم پیمان ناتو و حافظ نظم سرمایه داری جهانی، یقینا از اهمیت بیشتری نسبت به حفظ “یگان های مدافع خلق” برخوردار است. از این رو، با توجه به واقعیت های موجود “یگان های مدافع خلق” کردهای سوریه، باید به این مهم توجه داشته باشند که برای رسیدن به پیروزی و مقابله با هرگونه تجاوزی نظامی، قبل از هر چیز باید به نیروی رزمندگی خود و توده های مسلح “عفرین” متکی باشند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۵۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.